سید عبدالعظیم موسوی
یک توضیح شاید بدهکار باشم به کسانی که ذهنشان درباره این کمترین مورد حمله از ما بهتران واقع شده است.
از میان صدها ایرادی که بنده دارم؛ دوتایش توسط چند برادر مدعی ارزشمداری کشف شده؛ که برای چندمین بار به رخم کشیدهاند.... دومی مساله تجارت است! کسانی که باور کردند شغلشان به هر شکل و قیمتی رشک برانگیزترین کار عالم است؛ به بندهای که هرچه نداشته باشم یک قلم شکسته غیرقابل فروش دارم؛ فخر میفروشند که فلانی تاجر شده است و آنرا چنان بیان میکنند که با فاجر و فاسق هممصدر، بلکه همبستر میشود! اینان فراموش کردند که محمد(ص) لقب امین را از تجارت مالالتجاره حضرت خدیجه(س) دارد و شغلش نه نبوت بلکه تجارت بوده است!! شغلی که از انبیا به ارث برده شده است و به اولیا به ارث داده شد. من ملتفتم که این نیشخندها تجلی آرزوهای دست نایافته است و از قضا همه رانتخوارانِ آقازادهی انحصارطلب که تیشه به ریشه تجارت سالم زدهاند؛ از همین قوم و قبیلهاند.
بنده البته تجار سالمکار زحمتکش را تحسین میکنم. آن حضرات استرس یک شب روی آب و هوا بودن تمام زندگیشان را نچشیدهاند.
در عین حال باید اعتراف کنم که مرتضیخان روزبه بزرگوار در زمان استانداریاش با عنایت به خرده معلومات دانشگاهی ما و پایان نامه ارشد و دکترا، ماموریتی به ما واگذار کردند که راه تجارت ایران و روسیه را با عنایت به بیست و چندسال کار تجاری دولتی و اداری در روسیه هموار کنیم، که شهری به اندازه ملایر، روسیه بلکه CISرا تحت تصرف کشمش خود درآورده و سر قزوین و تاکستان بیکلاه مانده است.
پروپوزالی نوشتم و 9 مانع برای تجارت روسیه برشمردم و راههای رفع این موانع که عمر استانداری روزبه به پایان رسید و آن را به دکتر همتی دادم که بسیار پسندید. به کمک علیرضا کشاورز نازنین در اتاق بازرگانی و دکتر حبیبی بزرگوار در معاونت اقتصادی استانداری با دست خالی شرکت تکوین را راه انداختیم و دفتری که در مسکو افتتاح شد و موانعی که به شکل عملی در حال رفع بود که معاونت توسعه تجارت از قول و قرارش عقبنشینی کرد و حمایت جانانه همتی و بعدش زاهدی و همیشه دکتر حبیبی، فساد ادواری کشمش استان را حریف نشد و حاصل کار برای من شد: خسارت آپارتمانی که به اجاره بیاجاره رفته بود و یکسال بیگاری چاپخانه در تولید صدهزارکارتن مجانی کشمش به غرامت، که آن زمان جمعا هشتصد میلیون تومان را بالغ میشد.
زمین خوردیم و کسی دستمان را نگرفت غیر زانویمان و دفتر مسکو البته بعد دوسال بدون کمک کسی دوباره جان گرفت.
وقتی گزارش هندلینگ سالم 1600 تن صادرات کشمش و 600 تن خرما و 400 تن کیوی را فقط در طول سال گذشته به دکتر قبادی معاون اقتصادی استانداری دادم؛ حیرت زده شد و گفت: اتاقی باید در اتاق قزوین فقط به شما و مسکو و کشمش اختصاص داده شود.
پرسنل چاپ و بستهبندی ولایت در این سه سال حداقل سه برابر شد و اکنون در کار قراردادهای سه جانبه هستیم که جعبه صادراتی کشمش و خرما تولید میکنیم و بعد از پر کردن محصولات خشکبار به روسیه ارسال مینماییم و این چرخه را که اکنون به حرکت در آمده سرعت میبخشیم. به دکتر قبادی گفتم یک اتوبان چهار بانده بین قزوین و مسکو ساختم که گاهی فقط چند تا ماشین از آن عبور میکند. بقیهاش با شما. او باز هم حیرت کرد!!
اکنون منم و کار چیپ!! تجارت از نظر بعضی قلم به دستانی که هنرشان آبروبری در فضای مجازی است. زیرا تابع قاعدهای نیستند. نوشتن در فضای حقیقی سواد حقیقی میطلبد. آنانی که خیال میکنند پشتشان به کوه بند است و با غروری حیرتانگیز دیگران را" همزه لمزه" میکنند! .
صادرات امروز یعنی اشتغال. یعنی ارتقاء تولید. یعنی جهاد اقتصادی؛ اگر کسی هست که بدون کمک و هزینه بهتر میزند؛ بستاند و بزند. اگر نیست ما را در قالب تاجری که همه چیز میفروشد غیر از قلم، بپذیرند.