اهالی تئاتر سالهای سال است که با اندوخته خود و با هزینههای شخصی فعالیت میکنند
محمدرضا مقدم
مقدمه
همهگیری ویروس کرونا، فعالیت بسیاری از رشتههای فرهنگی را با مشکل مواجه کرد. سینما، کنسرت و تئاتر تعطیل شد. بسیاری از برنامههای هنری به تعویق افتاد. اما خوشبختانه با فروکش کردن موج سهمگین این ویروس، هنرمندان در پی آماده کردن خود برای اجرایهای صحنهای هستند. مدتی است که اعضای گروه "ژاو" برای اجرای نمایش "آذر اندوهبار» در فصل پاییز دوباره دور هم جمع شدهاند تا خود را برای یک اجرای صحنهای آماده کنند. "ژاو" یکی از گروههای تئاتر با اصالت قزوین محسوب میشود که توسط «میثم ملازینل» تاسیس شده است. گروه "ژاو" 18 سالگی خودش را تجربه میکند و در این مدت موفق به کسب عناوین متعدد استانی و کشوری شده است. بیش از 200 اجرای صحنهای کار دشواری است که اعضای این گروه با همدلی توانستهاند به این مهم دست یابند. گفتوگو با کارگردان نمایش «آذر اندوهبار» پیشکش شما فرهیختگان میشود.
در ابتدا مختصری در مورد نمایشنامه «آذر اندوهبار» توضیح دهید:
نمایشنامه «آذر اندوهبار» نوشته علی میرزاعمادی، به عنوان شانزدهمین نمایش تولید شده در گروه تئاتر "ژاو" است که کارگردانی آن بر عهده من است. این نمایشنامه برگزیده بخش نمایشنامهنویسی بیست و ششمین جشنواره ملی تئاتر لالههای سرخ اندیمشک (1399) است که سال گذشته با رویکرد نمایشنامهنویسی برگزار شد و توانست نظر اکثریت آراء داوران را به خود جلب کند و به عنوان منتخب بخش نمایشنامهنویسی معرفی شود.
"آذر اندوهبار" روایتگر چه داستانی است؟
نمایشنامه "آذر اندوهبار" به یکی از فجایع دوران دفاع مقدس در شهر اندیمشک استان خوزستان میپردازد. در تاریخ 4 آذر 1365، تعداد بیشماری از جنگندههای رژیم بعثی عراق، این شهر را به مدت یک ساعت و چهل و پنج دقیقه زیر بمباران و آتش سنگین گرفته و بعد از ویرانیهای زیادی که به بار میآورند تعداد بیشماری از هموطنانمان را به خاک و خون میکشند. در حالی که از این بمباران به عنوان طولانیترین بمباران هوایی بعد از جنگ جهانی دوم نام برده میشود ولی جای تعجب است که جهانیان چشم بر این فاجعه میبندند و خبر و یا مطلبی در این مورد منتشر نمیشود.
معمولا بسیاری از آثار دفاع مقدس دچار کلیشه میشوند؛ برای پرهیز از این نقیصه چه کار کردهاید؟
این نمایشنامه دارای 7 کاراکتر است که هر کدام بخشی از این فاجعه و جنایت را در آخرین لحظات زندگی خود به تصویر میکشند. به لحاظ شیوه اجرایی تلاش کردیم با دوری از کلیشههای تکراری، به سمت و سوی فضا و اتمسفری جدید برویم که برای مخاطب جذابیت داشته باشد و تلاش کردیم هویت جدیدی به متن نمایشنامه بدهیم تا هر چه بهتر، مفهوم بینا متنی این اثر را به مخاطب خودمان ارائه کنیم. این نمایشنامه نگاهی ضد جنگ را به مخاطب منتقل میکند؛ با توجه به شیوه اجراییای که به کار گرفتهایم، امید داریم بتوانیم با مخاطب خودمان ارتباط برقرار کنیم.
چطور شد که این نمایشنامه را انتخاب کردید؟
بخشی از تصمیم من برای انتخاب، شیوه روایت این نمایش بود که برایم به عنوان کارگردان خیلی جذابیت داشت و همین طور فضایی که میتوانستم در کار حاکم کنم برایم واقعا وسوسهانگیز بود. در عین حال، شکل جدید روایت و پرهیز از شعارزدگی که در داستان دیده میشد من را ترغیب کرد که به این پروژه نگاه خیلی ویژهای داشته باشم. ناگفته نماند حضور دوستانم در گروه "ژاو" انگیزه و پتانسیل من را چند برابر کرد و در نهایت این موضوع سبب شد که بتونم ایدههای اجرایی خودم را واقعیت بخشم.
البته ارتباطی که در کوتاه مدت با نویسنده برقرار کردم احساس آزادی فراوانی به من داد تا بتوانم جراحیای که لازم داشتم را در متن انجام بدهم. هر نمایشنامهای این امکان را به کارگردان و تیم اجرایی نمیدهد.
مخاطب این نمایشنامه بیشتر چه قشری است؟
مخاطب این اجرا میتواند هر شخصی در این دنیا باشد. به خصوص مردم کشور خودمان. ما یک جنگ هشت ساله را پشت سر گذاشتهایم؛ پس با گوشت و پوست و استخوانمان این شرایط را درک میکنیم. حرف این نمایشنامه، قابل درک و فهم برای هر مخاطبی است که عزیزی را از دست داده. البته ما برای این نمایش مخاطب بالای 15 سال را در نظر گرفتیم.
این نخستین تجربه شما در حوزه دفاع مقدس است؟
نه. تجربه اولم در حوزه دفاع مقدس، نمایشنامه (کجا گم شدی فرهاد) نوشته کامران شهلایی بود که سال 1395 تولید کردم.
استقبال از نمایشنامههای دفاع مقدس چطور است؟
وقتی یک نمایشنامه برای اجرا انتخاب میشود قاطعانه در مورد موفقیت و عدم موفقیتش نمیتوان صحبت و پیشبینی کرد. عوامل زیادی ممکن است در موفقیت یک اجرا موثر باشند. این مساله در ژانرهای اجرایی مختلف هم میتواند صدق کند. کرونا شرایط خاصی را در دنیا حاکم کرده که هیچ چیز در مورد اجرای یک اثر هنری قابل پیشبینی نیست.
تمرینات گروه برای اجرا شروع شده است؟
تمرینات ما از اواسط تیرماه 1400 در پلاتو استاد فرخمنش مجتمع فرهنگی هنری ارشاد اسلامی آغاز شده و رفته رفته گروه آماده میشود که نمایش را با رعایت کامل مقررات و پروتکلهای بهداشتی ستاد کرونای استان جهت اجرای عموم به روی صحنه ببرد. همان طور که گفتم این نمایش تولید گروه تئاتر "ژاو" از گروههای رسمی تئاتر استان است که با حمایت انجمن نمایش استان و زیر نظر اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی فعالیت میکند و در حال حاضر برای اجرای عمومی و همین طور شرکت در بیست و سومین جشنواره تاتر استان، به عنوان مهمترین رویداد هنری تئاتر و همینطور حضور در جشنواره بینالمللی تئاتر فجر، آماده میشود.
از عوامل نمایشنامه بگویید:
علی میرزا عمادی نویسنده نمایشنامه است. من (میثم ملازینل) طراحی و کارگردانی را بر عهده دارم. میثم گودرزی و بیتا معصومی بازیگران نمایش هستند. طراحی و اجرای گرافیک بر عهده پویا فرجی است. طراحی پوستر و بروشور را نیز سعید رنجبر انجام داده است.
به نظر شما مخاطب تئاتر در قزوین بیشتر به دنبال چه موضوع و داستانی است؟
ما همه نوع مخاطبی داریم و هر شخص علاقه و ژانر مورد نظر خودش را دنبال میکند. یکی درام و تئاتر آوانگارد را میپسندد و شخص دیگر ممکن است به نمایش ریشهدار و آیینی مثل تعزیه علاقه داشته باشد. بعضی از مخاطبان جنبههای ملودرام اثر را در نظر میگیرند و عدهای دیگر ممکن است انتظارشان از تئاتر فقط خندیدن باشد. ما همه این مخاطبین را داریم و باید به نظرشان احترام بگذاریم، اما نمیتوانم منکر بشوم که عموم مردم به دنبال لحظات شاد و فرحبخش هستند که این موضوع ممکن است در تئاتر آکادمیک خیلی جایی نداشته باشد؛ چون بین تئاتری که به عنوان هنری مفهومی و انتقادی ارائه میشود با آنچه که گاها به اسم تئاتر در صحنه میبینیم فاصله و تفاوت وجود دارد. تئاتر دشمن ندارد اما باید از دوستان ناباب آن ترسید.
شخصا معتقدم دل دادن به «موقعیتهای انسانی» ضرورتهای تئاتر به شمار میرود و اگر کمی واقعبینانه نگاه کنیم متوجه میشویم که گاها از فلسفه و رسالت تئاتر به عنوان هنر مادر و ضروری در جامعه چقدر فاصله داریم.
گروه "ژاو" چه قدر به این اصول پایبند است؟
ما به سهم خودمان همه سعیمان را به کار گرفتهایم که به این موضوع پایبند باشیم. سال 1397 گروه ما با اجرای فوقالعاده و موفق نمایشنامه «دوئت تنهایی» نوشته دوست خوبم خانم سارا الهیان ثابت کرد که چقدر به این مهم پایبند بوده و هست. نشان داد که رسالت تئاتر، دل دادن به موقعیتهای انسانی است و متاسفانه این موقعیتها در بین روزمرگیهای مردم به دست فراموشی سپرده شده.
همانطور که میدانید اقتصاد موضوع مهمی در چرخه تولیدات هنری است؛ به نظر شما برای اقتصاد تئاتر قزوین چه کار باید کرد؟
سالها است که این بحث در محافل مختلف تجزیه و تحلیل شده و خروجی این مباحث ظاهرا کمک شایان توجهی به هنرمندان عرصه تئاتر نداشته است؛ چون هنوز ضرورت تئاتر بین مردم و مسئولین شهر ما به خوبی درک نشده، فلذا انگار هنرمندِ تئاتر به عنوان شخصی که از این راه گذران میکند به رسمیت شناخته نمیشود.
هنرمندان تاتر در این سالها به دلیل سیاستهایی که تعیین شده نتوانستهاند جایگاه واقعی خودشان را پیدا کنند و این مهم در شهرستانها نمود بیشتری پیدا میکند. هنرمندان تئاتر ناگزیر باید به راههای دیگری برای گذراندن زندگی چنگ بزنند که این موضوع میتواند مسیر یک شخص را برای همیشه تغییر دهد. گاها مساعدتهایی میشود و چراغ امیدی روشن میشود اما همه اینها به مثابه مُسکنهایی است که سالهاست به بدنه تئاتر تزریق شده و انگار همه ما بیحس شدهایم و توان احساس و لمس درد و واقعیت را از دست دادهایم.
تئاتریهای استان سالهای سال است که با اندوخته خود و با هزینههای شخصی فعالیت میکنند و گاها به جشنوارههای مختلف اعزام میشوند. به عنوان مثال در سال 1397 برای اجرای نمایش "دوئت تنهایی" به ازای 10 شب، مبلغ 3 میلیون تومان به سالن کتابخانه امام خمینی قزوین پرداخت کردیم که این مبلغ میتوانست در جیب اعضای گروه که نیمی از سال را برای تمرین وقت صرف کرده بودند باقی بماند. در این شرایط ما بدون هیچ کمک مالی و با هزینه شخصی به چندین و چند جشنواره اعزام شدیم؛ در صورتی که مسئولین به ما وعدههای رنگارنگی داده بودند که هیچ گاه رنگ واقعیت به خود نگرفت. متاسفانه این سرنوشت گروه ما و اغلب گروههای تئاتر استان است. چاره این است که تئاتر را به تئاتریها و کسانی که تئاتر را میفهمند و عاشقانه به آن میاندیشند واگذار کنیم.
در خاتمه اگر صحبتی هست بفرمایید:
بعد از حدود دوسال بیکاری به خاطر شرایطی که کرونا در دنیا حاکم کرد، کار جدیدی را شروع کردیم و از این بابت خوشحالم. هر چند که در این بین دوستان و همکاران عزیزی را از دست دادیم که یاد و خاطره آنها برایمان فراموش شدنی نیست و آرزو میکنم که هر چه زودتر این ویروس ریشهکن شده و حال دل تمام هموطنانمان خوب شود.
در نهایت باید از اعضا و خانواده خوب و صمیمی گروه تئاتر " ژاو" به ویژه همسر مهربانم و همینطور دوست و برادر خوبم میثم گودرزی و همسرش بیتا معصومی بابت سالها همراهی و همدلی، تشکر ویژه داشته باشم و اعلام کنم بخش زیادی از آنچه در تئاتر برایمان رقم خورده را مرهون این ارتباط دوستانه و صمیمانه هستم. به امید روزی که هنر تئاتر به عنوان نزدیکترین شکل ارتباطات انسانی جایگاه واقعی خودش را بین مردم و جامعه پیدا کند.