هنر خط و مرز ندارد


محمدرضا مقدم
مقدمه با پیروزی انقلاب اسلامی و شروع انقلاب فرهنگی بسیاری از رشته‌ها و حوزه‌های هنری دستخوش تغییرات گسترده شدند. برخی از رشته‌های هنری به انزوا رفتند و برخی برای همیشه به محاق فراموشی سپرده شدند. سینما از آن دسته هنرهایی بود که پیش از انقلاب اسلامی مخاطبان زیادی داشت. سینمایی که از آن به عنوان فیلم فارسی یاد می‌شود، دلدادگان زیادی داشت گرچه به عقیده برخی از کارشناسان و منتقدان به کار بردن واژه فیلم فارسی شایسته بسیاری از هنرمندان پیش از انقلاب نیست. ناگفته نماند کارگردانان صاحب نامی همچون سهراب، شهید ثالث، امیر نادری، بهرام بیضایی، عباس کیارستمی، ناصر تقوایی، و علی حاتمی از کارگردان‌هایی بودند که نقش مهمی در شکل‌گیری سینمای معناگرا در پیش از انقلاب اسلامی داشتند. با پیروزی انقلاب و ظهور فیلم‌سازانی مانند ابراهیم حاتمی کیا، مجید مجیدی، رسول ملاقلی پور، فرج‌ا... سلحشور و ... سینمای ایران شاهد ظهور ژانری به نام سینمای ارزشی یا انقلاب اسلامی شد. این ژانر در ابتدا گرچه با استقبال مخاطبان مواجه شد ولی رفته رفته اقبال عمومی نسبت به آن کاهش یافت و مورد بی‌مهری قرار گرفت و سرانجام در دهه گذشته با همت کارگردان‌هایی مانند ابراهیم حاتمی‌کیا که هنوز به اصول فکری و مکتبی انقلاب اسلامی در سینما معتقد و وفادار هستند؛ سینمای انقلاب با فراز و نشیب‌هایی به مسیر خود ادامه می‌دهد. جهت واکاوی وضعیت سینمای انقلاب اسلامی و همچنین به بهانه انتشار کتاب "پیچاپیچ" از محسن جلیلوند دعوت به گفت‌وگو کردیم که ماحصل آن از خاطر شما فرهیختگان می‌گذرد. در ابتدا خودتان را برای مخاطبان معرفی کنید: متولد اردیبهشت ماه 1367 هستم. فارغ‌التحصیل کارشناسی ارشد رشته علوم سیاسی دانشگاه بین‌المللی امام خمینی (ره) قزوین. به واسطه علاقه به هنر و به ویژه سینما همزمان با تحصیل در دوران کارشناسی، در کلاس‌های انجمن سینمای جوان قزوین شرکت کرده و فارغ‌التحصیل سال 89 این انجمن هم می‌باشم. در این مسیر، سابقه ساخت فیلم کوتاه را نیز در پرونده خود دارم. از حدود سال 90 تا 94 سردبیری برخی نشریات استانی قزوین را بر عهده داشته‌ام و در حال حاضر به عنوان کارشناس تامین منابع در اداره کل کتابخانه‌های عمومی استان قزوین مشغول به کار می‌باشم. پژوهش کتاب "پیچاپیچ" چقدر طول کشید و از چه منابعی استفاده کردید؟ در واقع این کتاب ماحصل دو سال کار متمادی از زمان نگارش پایان‌نامه این‌جانب در مقطع ارشد رشته علوم سیاسی در دانشگاه امام خمینی (ره) بوده است که پس از داوری و کسب نمره ممتاز و طی مراحل تبدیل به فرمت کتاب، به چاپ رسیده است. در «پیچاپیچ» به عنوان اولین تجربه تالیفی، کار سختی پیش‌رو داشتم. با توجه به بین رشته‌ای بودن این تحقیق در رشته علوم سیاسی و سختی تلفیق آن با حوزه سینما و هنر، ضمن بهره‌گیری از منابع گسترده‌، سعی شد امتزاج مناسبی بین سینما و سیاست صورت گرفته و روند سینمای سیاسی پس از انقلاب اسلامی، مورد تحلیل علمی و نه صرفا ژورنالیستی قرار بگیرد. ـ به نظر شما سینمای بعد از انقلاب توانسته است به اشاعه فرهنگ انقلابی کمک کند؟ هر اندازه که عناصر گفتمانی انقلاب اسلامی یعنی همان «اسلام سیاسی فقاهتی» در عرصه سینما بازتاب پیدا کند، فرهنگ انقلابی اشاعه پیدا کرده است. بنابر رویه سینمای دولتی و حاکمیتی، بودجه‌های گسترده‌ای برای بسط این گفتمان درنظر گرفته شده است اما سنجش موفقیت این سینما، بیش از هر چیز به فردیت یک هنرمند وابسته است. سینماگران موفقی چون «ابراهیم حاتمی‌کیا»، «رسول ملاقلی پور»، «احمدرضا درویش»، «سیدرضا میرکریمی»، «مجید مجیدی»، «کمال تبریزی»، «ابوالقاسم طالبی»، «محمدحسین مهدویان» و ... که از سینماگران نسل انقلاب هستند، هر یک سهمی در بسط و گسترش سینمای سیاسی پس از انقلاب اسلامی داشته‌اند ولی نحوه این تبلیغ و بیان آرمان‌ها از دهه شصت تا به حال تفاوت‌های زیادی داشته است و واقعا دیگر با زبان دهه شصت نمی‌توان به ترویج گفتمان انقلاب اسلامی پرداخت. در سال‌های اخیر رویکردهای جدیدی در عرصه مستند و داستانی و هنر انقلاب صورت پذیرفته است اما این سینما آن ‌زمانی موفق است که بتواند خوب قصه تعریف کند، ساختار مناسبی داشته باشد، از رویکرد متوازن نقد و تبلیغ هم بهره بگیرد و در یک کلام بتواند فیلمی قابل دیدن باشد. اما اگر از این اصول عدول شود، توفیقی در جذب مخاطب سینمایی ایجاد نخواهد شد. ـ یکی از مشکلات این حوزه شعار زدگی است؛ به نظر شما سینمای انقلابی و ارزشی ما، غرق در شعار زدگی نشده است؟ به واقع شعار در جامعه ما از جنبه‌های مختلف قابل بررسی است. در سینمای روشنفکرانه نیز شاهد شعارهای فراوانی هستیم که چه بسا باعث تحسین‌های فراوانی شود و آن شعارها حرف دل بخشی از مردم خوانده شود. اما به نظرم در هنر هیچ خط و مرزی وجود ندارد. وقتی شعار در پوسته قصه و ساختار فنی مناسب ارائه شده و از داستان هم بیرون نزند، می‌تواند قابل قبول باشد. با تعریفی که از سینمای انقلابی دارم، در آثار سینماگران برجسته پس از انقلاب؛ حرکت از رویکرد چه بسا گل درشت دهه شصتی به عرصه‌های زیرپوستی بوده است. به طور مثال فیلم بچه‌های آسمانِ «مجید مجیدی» یک فیلم انقلابی است که از ارزش‌هایی چون ایثار، ساده‌زیستی، معنویت و خداباوری صحبت می‌کند و همه این‌ها هم در دل یک ساختار درجه یک پرورانده شده است. باید دید تعریف از فیلم انقلابی شامل چه عناصری می‌شود و چه کسانی حاملان این گفتمان هستند. ـ به نظر شما نسل جدید می‌تواند با فضای سینمای انقلابی و ارزشی ارتباط برقرار کند؟ و اگر نمی‌تواند دلیل این موضوع به ضعف عملکرد فیلم‌سازان بر می گردد یا ممیزی‌ها و محدودیت های موجود هم تاثیر گذار است؟ من با کلیت بخشی به جامعه که همه نسل جوان مخالف وضع موجود هستند، قرابتی ندارم. در همین نسل جدید نیز چه بسا توجه بیشتری در برخی از اقشار به انقلابی‌گری صورت بگیرد و این‌ها مخاطب بالقوه سینمای انقلابی هستند. هر چند بخشی از این نسل جدید اصولا دارای تفکری خنثی است و جذب قصه، داستان، اکشن و هیجان می‌شود. اما برخی نیز با پیش فرض مخالفت با سینمای انقلابی در تقابل هستند که البته از آن ها انتظاری نمی‌رود، هر چند اگر پای ساختاری ویژه و اصطلاحا شاهکاری مثلا «آژانس شیشه‌ای» در میان باشد، اپوزیسیون هم جذب این رویکرد خواهد شد. همچنان معتقدم اصل توجه به ساختارهای هنری و قصه گویی، مهم‌ترین دلیل توفیق یا عدم توفیق سینمای گفتمان انقلاب اسلامی خواهد بود. ‌چنانچه شهید آوینی از آن به عنوان عناصر «جذابیت» برای مخاطب و حرکت به سمت «سینمای ملی» یاد می‌کردند. ـ بعضی از منتقدین اعتقاد دارند آثار حاتمی‌کیا بیشتر جنبه احساسی دارد و صنعت سینما و هنر خیلی در آثار وی رعایت نمی‌شود. شما موافق این موضوع هستید؟ اینکه برخی ویژگی‌های شعاری در سینمای حاتمی‌کیا وجود دارد و بیشتر بر جنبه ملودرام و احساس تاکید شده است به هیچ وجه نافی توانایی‌های سینمایی حاتمی‌کیا نیست. منتهی مانند هر حوزه‌ای در کشور، سایه سنگین سیاست بر ارزشیابی‌های عمومی سنگینی می‌کند. به طور مثال در نظرسنجی دهه 80 مجله فیلم، حاتمی‌کیا جزو 5 یا شش کارگردان برتر تاریخ سینمای ایران از نگاه کلیه منتقدان عرفی، روشنفکر و مذهبی قرار گرفت و این چیزی جز تاکید بر توانایی‌های فنی حاتمی کیا نبود، اما در نظرسنجی دهه 90 به واسطه ساخت برخی از فیلم‌ها و برخی مواضع، حاتمی‌کیا کم‌تر مقبول جماعت منتقد (عرفی ـ روشنفکر) قرار گرفت. البته برای بسیاری از فیلم‌سازان دیگر نیز این چرخه تکرار شده است که در مقطعی گل سر سبد منتقدان و عموم جامعه بوده‌اند، اما در مقاطع دیگر و عموما با سیاست‌زدگی موجود، از چشم‌ها افتاده‌اند، نظیر اتفاق خاصی که همین روزهای قبل برای فیلم «قهرمان» اصغر فرهادی اتفاق افتاد و بسیاری هجمه‌های صرفا سیاسی به او وارد شد که چرا فلان موضوع را نگفته است. در چنین جامعه‌ای متاسفانه صرفا ارزش‌های سینمای و هنری ملاک ارزیابی و سنجش عملکرد یک کارگردان نیست. در کتاب «پیچاپیچ» سعی شده برای عبور از این فضای جو زده و متعصب‌گونه، راهکار علمی و تحلیلی پیشنهاد شود. ـ مهم‌ترین آثار این فیلم‌ساز (حاتمی کیا) کدامند؟ بسته به سلیقه و دید هر فرد، این «مهم‌ترین» تعاریف متفاوتی پیدا می‌کند، اما به عقیده نگارنده، بهترین آثار حاتمی‌کیا ـ به واسطه تعریفی که در کتاب «پیچاپیچ» صورت گرفته است ـ بیش از هر موضوعی منوط به ایجاد توازن بین فرم و محتوا و به اصطلاح حفظ تعادل بین جنبه‌های منتقدانه و آرمان‌خواهانه آثار اوست. در این صورت است که فیلم او با اقشار بیشتری از جامعه ارتباط می‌گیرد و می‌تواند مانند یک اثر هنری درجه یک، از مناظر گوناگون مورد بازخوانی قرار گیرد. کم و بیش در آثاری چون «مهاجر»، «از کرخه تا راین»، «بوی پیراهن یوسف»، «خاکستر سبز»، «روبان قرمز»، «آژانس شیشه‌ای»، «ارتفاع پست»، «به رنگ ارغوان» و «بادیگارد» این رویکردهای متعادل حفظ شده و هر یک از این آثار، از جهت جنبه‌های فنی و ساختاری از نقاط عطف کارنامه او هستند. ـ آیا می‌توان حاتمی‌کیا را مهم‌ترین فیلمساز انقلابی دانست؟ بنابر تعریفی که از فردی انقلابی می‌شود، یعنی پای‌بندی به اصول گفتمانی یک انقلاب، حاتمی‌کیا جزئی از گفتمان انقلاب اسلامی و اسلام سیاسی فقاهتی است. و این باور را در فیلم‌های مختلف عیان نموده است آنچه به نام پایبندی به اصل ولایت فقیه، غم‌خواری و توجه به کهنه سربازان دفاع مقدس و آرمان‌های شیعی است؛ اما نکته‌ای که انقلابی‌گری وی را از دیگران جدا می‌کند، قدرت هنری و ساختاری بالا و از طرفی تداوم یک نگاهِ نقد درون گفتمانی و عدالت‌خواهانه است که حاتمی‌کیا را دارای جایگاه ویژه‌ای حتی در بین مخالفان کرده است. ـ اگر موافقید در خاتمه چند فیلم سینمایی به مخاطبان روزنامه پیشنهاد کنید. با توجه به علاقه مخاطب می‌توان پیشنهاد به مشاهده فیلم داد اما درباره فیلم‌های ارزشمند ایرانی دوست دارم چند عنوان مورد علاقه خود را نام ببرم شاید مخاطب نیز به سمت و سوی دیده شدن این فیلم‌ها کشیده شود. فیلم‌هایی چون «سرب، از مسعود کیمیایی»، «نفس عمیق، پرویز شهبازی»، «ارتفاع پست، ابراهیم حاتمی‌کیا»، «درباره‌ی الی، اصغر فرهادی» و «ماجرای نیمروز، محمدحسین مهدویان» را می‌توان نام برد. همچنین در مورد فیلم خارجی نیز با توجه به فضای جامعه چندین فیلم خوب مانند «سکوت، مارتین اسکورسیزی»، انیمیشن «وال‌ای، اندرو استنتون»، «مرد مرده، جیم جارموش»، «رنج و سرمستی، کارول رید» و برخی از آثار کارگردانان بزرگی چون «آلفرد هیچکاک»، «اینگمار برگمان» و «فرانسیس فورد کاپولا» را نام برد.

شنبه 9 مرداد 1400
02:44:58
 
 
Copyright © 2024 velaiatnews.com - All rights reserved
E-mail : info@velaiatnews.com - Power by Ghasedak ICT