بعضی از آموزشهای ناقص در فضای مجازی ذهنیت نادرستی برای هنرجویان ایجاد کرده است
مقدمه
فراگیری موسیقی یکی از موضوعات مورد بحث در کشور ماست.
گرچه نمیتوان از زحمات مدرسین باسواد چشمپوشی کرد، اما شیوه تدریس موسیقی چه در دانشگاه و چه در آموزشگاههای آزاد منتقدان زیادی دارد. در سالهای اخیر شاهد رشد منابع آموزشی در حوزه موسیقی بودیم ولی خیلی از مدرسان تدریس کتابهای قدیمی را بر کتابهایِ تاره منتشر شده ترجیح میدهند که این موضوع باید به طور جداگانه مورد کنکاش قرار گیرد. در این میان، نسل جوان با اتکا به آموختههای پیشنیان و همچنین توانایی هنری و دانش شخصی خود دست به خلق آثر هنری، تالیف یا پژوهش میزنند. بدیهی است که در شرایط دشوار اقتصادی، پژوهشگران و هنرمندان باید بیشتر مورد توجه قرار بگیرند تا عرصه فرهنگ و هنر رونق خود را از دست ندهد. متاسفانه در دهههای گذشته وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی از وظایف خود در مقابل هنرمندان سر باز زده و هنرمندان برای استمرار فعالیتهایشان با مشکلات متعددی روبه رو شدهاند. در چنین وضعیتی هنرمند برای ارائه هنرش مجبور است هزینههای تولید را خودش بر عهده بگیرد که با این حال اگر شرایط اقتصادی موجود را در نظر بگیریم متوجه حال و روز جامعه فرهنگی و هنری خواهیم شد.
"حمیدرضا نصیریفرد" که انتشار آلبوم تکنوازی "بامداد" در کارنامه هنریاش دیده میشود ازجمله هنرمندانی است که با هدف ارتقای سطح نوازندگان دف مبادرت به انتشار نخستین جلد از مجموعه سه جلدی "بیست قطعه برای دف" کرده است. این کتاب توسط انتشارات آوای مهربانی به زیور طبع آراسته شده است. فرصت را مغتنم دانستم تا ضمن کسب اطلاعات در مورد کتاب، نظر وی را در مورد وضعیت آموزش موسیقی و به ویژه ساز دف، شیوههای نوازندگی دف و همچنین سازهای کوبهای غیرایرانی جویا شوم که شرح این گفتوگو در مقابل شما فرهیختگان قرار گرفته است.
گفتوگو: محمد رضا مقدم
در ابتدا بگویید متولد چه سالی هستید و نوازندگی را از چه زمانی شروع کردید؟
من متولد سال 1368 در شهر قزوین هستم و از سال 1382 فراگیری جدی موسیقی را آغاز کردم.
در فراگیری ساز دف به عنوان ساز تخصصی و همچنین چند ساز کوبهای دیگر از راهنمایی اساتید و معلمان بسیاری از جمله مهرداد کریم خاوری و همایون نصیری بهره بردم.
ساز دف چه جایگاهی در موسیقی ایرانی دارد؟
ساز دف به عنوانسازی با حجم صوتی بالا یکی از مهمترین سازهای ریتمیک به شمار میآید. اگر به صورت عامیانه بخواهم این موضوع را شفاف کنم باید اینطور بگویم که در جایگاه ریتمیک، دف به عنوان همنواز بیشتر قرار بود به الگوهای اصلی ریتم بپردازد و نه شلوغکاریهایی که امروزه گاهی مشاهده میکنید. شخصیت دف اصولا با سازهایی مثل تنبک، دایره و بندیر تفاوت دارد. عقیده دارم به دلیل تاریخچه قومی ـ مذهبی و تعصبات شکل گرفته حول آن، دف خیلی دیرتر از آنچه که لیاقتش را داشت از خانقاه به روی صحنه و در همراهی با گروه موسیقی ایرانی رسید.
دف از چه زمانی وارد موسیقی دستگاهی ایران شد؟
وقتی از جایگاه دف و قرارگیری آن در موسیقی ایرانی سخن به میان میآید بدون شک و بلافاصله ذهنها سمت استاد بیژن کامکار میرود. در واقع به یقین پیشتر از ایشان هم ایده و یا حتی انجام این همراهی توسط نوازندگانی تحقق یافته است. اما استفاده از این ساز به شکلی که مناسب برای اجراهای گروهی باشد به یقین به گروه شیدا و همراهی استاد بیژن کامکار با استاد لطفی برمیگردد.
قطعا میتوان گفت استاد کامکار با رعایت نکاتی نظیر رعایت صحیح نُوانسها (قدار یا درجه قوت و ضعفی گفته می شود که به موسیقی داده میشود)، سادگی در نوازندگی، استفاده مناسب از تمامی امکانات دف، پرهیز از نمایش با ساز و شلوغکاری و استفاده از اکول مناسب (اکول به معنای روش آموزشی است)، دف را برای همراهی صحیح با ارکستر یا گروه موسیقی ایرانی استانداردسازی کرد.
گاهی نگاههای تعصبآمیزی به ساز دف وجود دارد؛ آیا این نوع نگاهها آسیبی به وجههی هنری دف وارد نمیکند؟
همانطور که پیشتر هم اشاره کردم در ابتدا تاریخچه قومی ـ مذهبی دف عامل ایجاد تعصباتی میشد ولی به نظر میآید در حال حاضر تقریبا دلیل این تعصبات تغییر پیدا کرده است.
بخش زیادی از این تعصبات حالا از درون خود جامعه دف نشات میگیرد. متاسفانه خطکشیها و دستهبندیهای شدیدا متعصبانهای در حال رشد است. به عقیده من خیلی از مدرسها این ذهنیتها را به هنرجو تزریق میکنند. ایجاد این فضا که هنرجو فقط حق دارد فعالیتهای مدرس و اصطلاحا تیم آن را بشنود و ببینند و غلط دانستن و نکوهش هر فعالیتی غیر از آن، باعث میشود نسلی تربیت شود که خود به خود متعصب بار آید.
باعث تاسف است که هنوز بسیاری از هنرآموزها بیشتر از موسیقی و هنر به هنرجو، تعصب و اینگونه خطکشیها را میآموزند.
در سالهای اخیر سازهای کوبهای متعددی از ملیتهای مختلف وارد موسیقی ایرانی شده؛ به عنوان یک مدرس این موضوع را چگونه ارزیابی میکنید؟
ورود سازهای کوبهای از ملیتهای مختلف، اتفاق بسیار خوبی است فقط به شرط آن که سازهای مذکور را با قواعد خود آن سازها بنوازیم. برای مثال در حال حاضر بسیاری از هنرآموزانِ دف و تنبک بدون آن که ساز کاخن را با قواعد آن فرا گرفته باشند؛ به تدریس آن مشغول شدهاند و این موضوع وقت و هزینه هنرجو را تلف میکند.
از سمت دیگر به عقیده من ورود الگوهای ریتمیک غربی به سازهای ایرانی هم اتفاق بدی نیست و سازهای کوبهای ایرانی را کاملتر میکند به شرط آن که اصالت و الگوهای اصیل فراموش نشود.
درواقع اگر کمی در الگوهای ریتمیک مطالعه کنیم حتی متوجه شباهتهای بسیاری بین الگوهای سازهای کوبهای غربی و ایرانی خواهیم شد.
با توجه به سوابقی که دارید وضعیت تدریس موسیقی و به ویژه ساز دف را چگونه میبینید؟
باعث تاسف است که بگویم بررسی صلاحیتهای تدریس در کشور رضایتبخش نیست و بسیاری از مدرسان واقعا صلاحیت تدریس را ندارند. از طرفی هم تعصبها مخصوصا تعصبِ سبکی هنوز در بسیاری از آزمونگیرندگان ما موج میزند و این باعث میشود بسیاری از متقاضیان در امر صلاحیت تدریس متضرر شوند.
در وضعیت کنونی نمیتوان به کسی براساس سن و سالش ایراد گرفت که تو چرا تدریس میکنی؛ خیلی از افراد جوان صلاحیت بسیار خوبی برای تدریس دارند.
تصور میکنم در حال حاضر بهترین کار این است که خود هنرجو یا خانوادهاش برای ثبتنام در کلاس موسیقی در مورد مدرس کمی تحقیق کنند. متاسفانه بسیاری از افراد فقط به صرفِ نزدیکی به محل زندگیشان در یک کلاس موسیقی ثبتنام میکنند و این فاجعه است.
ساز دف در نوازندگی و تدریس دارای شیوههای مختلف است؟
بله دارای شیوههای مختلف است و البته باز هم متاسفانه! یک اختلاف، شیوههای نتنگاری متفاوت است. با توجه به آنکه دف، نتنگاری خود را از ساز تنبک وام گرفته دقیقا همان اختلافات تنبک در ساز دف هم پدیدار شده و متاسفانه بزرگان این ساز نتوانستد از ابتدا به تفاهمی برای این موضوع برسند.
اختلاف دیگر در شیوه تدریس برخی از ضربات است. هنوز هم خیلی از هنرآموزها با آموزش این مسائل متعصبانه برخورد میکنند در صورتی که به عقیده من هنرجو اگر میخواهد در آینده این ساز جایگاهی داشته باشد باید تمامی ظرفیتهای این ساز را بدون هیچ تعصبی بیاموزد.
به موضوع کتابی که تالیف کردید بپردازیم؛ چه هدفی از تالیف آن داشتید؟
کتاب "بیست قطعه برای دف" یک مجموعه سه جلدی است. جلد اول این کتاب شامل بیست قطعه از آلبوم تکنوازی بامداد است که در پاییز 99 منتشر کردم. این کتاب به هیچ عنوان به آموزش پایه دفنوازی نمیپردازد بلکه هدف آن آموزش و دادن ایده برای خلق یک قطعه تکنوازی، تقویت تکنیکهای یک نوازنده سطح عالی و سوق دادن آن به سمت خلق قطعاتی برای خود است.
این کتاب در دو بخش شامل قطعههایی در متدهای گوناگون و با هدف ایجاد ایدههایی نو برای طراحی و خلق قطعاتی برای تکنوازی دف میباشد.
این کتاب هنرجویان را با چه مباحثی آشنا میکند؟
مواردی نظیر ایجاد فضاهای معنایی گوناگون با تغییر در ضربهگذاریها، استفاده از فیگورهای یکسان در میزانها و ترکیبهای مختلف، استفاده صحیح از انواع تکرارها و نشان دادن نقش آنها در فرم قطعات، نحوه صحیح ایجاد ارتباط بین بخشهای درونی یک قطعه، نشان دادن فرمها و الگوهای مختلف برای آغاز، پایان و روایتهای مختلف در قطعهها و در نهایت تمام اینها با هدف ایجاد ایدههایی است که نوازندگان و هنرجویان قطعات خود را خلق کنند. در واقع باید بگویم این کتاب برای نوازندگان و هنرجویان سطح عالی طراحی شده است.
از بحث کتاب فاصله بگیریم؛ یک سری از هنرجوها نگاه جدی به موسیقی و ساز دف ندارند. برای این مشکل چه راهکاری پیشنهاد میکنید؟
متاسفانه ساز دف، بسیار بد معرفی شده است. ذهنیتی در جامعه ایجاد شده که شما در یک یا دو ماه نواختن ساز دف را یاد میگیری و تمام! در صورتی که خود من به عنوان یک معلم همچنان در حال آموختن هستم. از طرف دیگر، یک سری از افراد که شایستگی تدریس ندارند، در فضا مجازی با آموزشهای به اصطلاح رایگان که اکثرا ناقص و غلط است ذهنیتی اشتباه از آموزش دف را برای هنرجو ترسیم میکنند.
راهکارش معرفی خوب این ساز است که متاسفانه زیرساختها، امکانات و حمایتهای این موضوع مهیا نیست. برای مثال شما حتی از علاقهمندان ساز دف سوال بفرمایید آخرین آلبوم تکنوازی دف که خریداری کردید چه زمانی بوده؟! حتی خود اهالی موسیقی هم از یکدیگر حمایت نمیکنند. در این میان من و برخی از دوستان سعی داریم با ارائه مطالبی نظیر این کتاب یا آلبومهای تخصصی دف، بگوییم ساز دف و آموختن آن فراتر از این تصورات است و این ساز ظرفیتهای بسیاری دارد.
اگر موافقید به عنوان حسن ختام چند تا آلبوم موسیقی خوب به مخاطبان روزنامه معرفی کنید:
آلبومهای راح روح و راهه از علی بهرامیفرد عزیز آهنگساز و نوازنده چیره دست سنتور. آلبوم ده تصنیف مجموعهای که حاصل همکاری 10 آهنگساز و 7 خواننده معاصر ایرانی است. آلبوم اینک باروک اثر جورج فیلیپ تلمان با نوازندگی توانمند ریکوردر از آیدا هرمزیان و نوازندگی پیانو کسری فریدی. آلبوم همنوا با دف از مجید آهنگر. آلبوم تا بیکران دوردست از کیهان کلهر و اردال ارزنجان.
در پایان ممنون از شما که در این بیابان بیتوجهی به موسیقی جدی، هنوز از فعالیتهای نوازندگان این بخش از موسیقی حمایت میکنید.