استفاده ابزاری از دین به اعتقادات مردم ضربه زده است


جامعه دینی بدون اقامه نماز و برقراری عدالت معنی ندارد
گفت‌وگو: محمدرضا مقدم مقدمه دینداری یکی از مسائل ریشه‌دار در زندگی بشریت است. طبق بسیاری از متون کهن، ایرانیان جزو آن دسته از افرادی بوده‌اند که در همه دوران‌ها به خدای واحد اعتقاد داشتند. اعتقاد ایرانیان به دین زرتشت مهم‌ترین گواه بر دینداری ایرانیان در طول تاریخ است. برای پاسخ به چند سوال در حوزه دین به سراغ دکتر عمران رحیمی‌فر رفتم. با شناختی که از ایشان داشتم می‌دانستم بدون تعصب و با ذکر دلایل موثق به پرسش‌هایم پاسخ می‌دهد. وی دارای دکترا در رشته ادیان و عرفان است و کتابی از او با عنوان "مریم حامل روح خدا" به چاپ رسیده است. عمران‌فر را باید جزو خاندان های با اصالت در حوزه روحانیت دانست. وی فرزند شیخ محمد حسن، فرزند شیخ احمد، فرزند عالم ربانی مرحوم شیخ محمد حسن اسفرورینی قزوینی است. ماحصل این گفت‌وگو تقدیم شما فرهیختگان می‌شود. به نظر شما آیا می‌توان کشور ایران را به معنای واقعی یک جامعه دینی و اسلامی دانست؟ دین برای انسان و سعادت او آمده و احکام و دستوراتی که داده برای رسیدن به این هدف است. انسان برای رسیدن به سعادت دنیا و آخرت به امکاناتی نیاز دارد و این امکانات باید با عدالت بین همه افراد تقسیم شود تا همه بتوانند استعدادهای خود را شکوفا نمایند. به بیانی دیگر جامعه‌ای دینی است که دو خصیصه در آن وجود داشته باشد. ـ1ـ برقراری عدالت ـ2ـ اقامه نماز اگر هر یک از این دو خصیصه در جامعه محقق نشود نمی‌توان گفت آن جامعه دینی (اسلامی) است. مثلا اگر نماز و حجاب در جامعه‌ای باشد اما عدالت نباشد آن جامعه دینی نیست و اگر عدالت باشد (تقریبا مانند اتحاد شوروی) اما نماز نباشد باز هم دینی نیست.  با این حساب آیا می‌توان به طور مطلق به جامعه دینی رسید؟ امکان رسیدن به جامعه دینی وجود دارد اما چون سه گروه که نمایندگان زر، زور و تزویر هستند ـ به گفته دکتر شریعتی ـ در جامعه همه امکانات را به نفع خود قبضه کرده‌اند برای رسیدن به عدالت، حکومت باید سختی‌های زیادی در مبارزه با این نمادها متحمل شود؛ لذا رسیدن به جامعه دینی امری ممکن اما مشکل است.  دین در جامعه ایرانِ قبل از اسلام چه نقشی داشته است؟ جامعه ایران قبل از اسلام جامعه‌ای دینی بود و موبدان زرتشتی قدرت فراوانی داشتند و طبق منویات خودشان، طبقه شاهزادگان جامعه را به چهار طبقه تقسیم کرده بودند و به طبقات پایین‌تر اجازه ورود به جمع خودشان را نمی‌دادند. عدم وجود عدالت باعث شد تا توده مردم که دستشان از همه امکانات خالی بود، به محض شنیدن صدای عدالت و برابری اسلام، شیفته آن شوند و ارتش بزرگ ساسانی که بزرگترین نیروی نظامی در جهان آن عصر به شمار می‌رفت در برابر سپاه اسلام شکست خورد.  وجه مشترکی بین اسلام و ادیان باستانی وجود دارد؟ ادیان در یک تقسیم‌بندی به توحیدی و غیر توحیدی تقسیم می‌شوند. چهار دین زرتشتی، یهودیت، مسیحیت و اسلام ادیان توحیدی هستند. طبیعی است که اشتراکات فراوانی بین آن‌ها وجود داشته باشد. همه این ادیان به توحید قائل هستند. البته بعدها دین زرتشتی به ثنویت (اعتقاد به وجود دو خدا) و مسیحیت به تثلیث (سه‌گانه باوری؛ یکی از اعتقادات بنیادینِ بخش اعظمی از مسیحیت است که براساس آن خدای یگانه در سه شخص خدای پدر، خدای پسر و خدای روح‌القدس می‌باشند) قائل شدند که این‌ها اعتقادی تحریف شده نسبت به دین اصیل هستند. علاوه بر توحید، این ادیان در اعتقاد به معاد هم اشتراک دارند؛ مثلا در قرآن بحث پل صراط مطرح نشده و در سوره مریم تصریح شده است که: "و ان منکم الا واردها کان علی ربک حتما مقضیا"، یعنی همه افراد وارد جهنم می‌شوند و سپس نجات یافتگان از آن عبور می‌کنند اما گناهکاران در آن باقی می‌مانند. اما در آموزه‌های زرتشتی از "چینود پل" سخن به میان رفته است که از شمشیر تیزتر و از مو باریک‌تر است و مردم باید از آن بگذرند تا به بهشت برسند. این آموزه به اسلام ایرانی (قرائت ایرانی از اسلام) نیز راه یافته و با عنوان پل صراط مطرح شده است.  جامعه امروز تا چه حد پایبند دین است؟ در مورد پایبندی به دین در جامعه امروز باید متخصصان جامعه‌شناسی دین نظر بدهند اما آنچه برای همه افراد در جامعه مشهود است و پیمایش‌های اجتماعی هم آن را تایید می‌کند این است که پایبندی به دستورات دین در جامعه ما کمتر از قبل شده است و دارد روندی نزولی را طی می‌کند.  علت این موضوع چیست؟ همان‌طور که در پاسخ سوال قبل عرض کردم پایبندی به دین از اواسط دهه هفتاد کم‌کم رو به کاهش گذاشته است دلایلی که من می‌توانم بیان کنم به این شرح است: اجبار در دینی کردن جامعه بد فهمیدن و نفهمیدن دین تحریف معنوی مفاهیم دینی تباین قرائت دینی ما با ضروریات بشری استفاده ابزاری از دین خشونت‌ورزی به نام خدا و دین عدم رعایت حقوق مردم و رفتار خودکامه افراد منتسب به دین علاوه بر این، حکومتی که مدعی دینی بودن است وقتی نتواند ضروریات زندگی مردم را تامین نماید، مردم این ناتوانی را به پای دین می‌گذارند و رفته رفته از دین و خدا و پیغمبر فاصله می‌گیرند. یکی از انتقادات مردم به جامعه دینی، ورود دین به موضوعاتی مانند اقتصاد، قضا و... است؛ به نظر شما این رویه به دین آسیب نمی‌رساند؟ هر یک از شقوقی که ذکر گردید علم خاص خود را می‌طلبد. اقتصاد یک علم است و فرقی نمی‌کند که جامعه ما دینی باشد یا لاییک یا ضد دین. مثل ریاضی که 2+2 در جامعه دینی و ضد دینی 4 می‌شود. اقتصاد هم همین‌طور است البته دین باید غایت‌ها را مشخص کند که مثلا هدف اقتصاد در جامعه اسلامی برقراری عدالت باشد اما در جامعه کاپیتالیستی (سرمایه‌داری) هدف افزایش سرمایه است. اما اصول اقتصاد در جوامع یکی است و دین نباید در جزییات دخالت کند بلکه فقط هدف را مشخص کند و سایر شاخه‌ها طبق تجربیات بشری که البته ما هم می‌توانیم در آن تاثیر بگذاریم به حرکت خود ادامه دهد. دخالت بی‌مورد نهاد دین، وقتی برنامه‌ای برای اقتصاد و هنر و غیره ندارد صددرصد به ضرر دین و جامعه دینی است. در مصاحبه‌ای گفته بودید شخصیت حضرت مریم می‌تواند آغاز گفتمانی بین اسلام و مسیحیت باشد؛ این گفتمان چگونه باید آغاز شود؟ گفت‌وگو شرط لازم برای تفاهم ملی و بین‌المللی و بین‌الادیانی است. مشترکات بین ادیان زمینه‌ای برای ایجاد گفت‌وگوی سازنده بین آن‌ها هستند. حضرت مریم هم در مسیحیت جایگاه ویژه‌ای دارد زیرا اگر ایشان قبول نمی‌کرد که بارداری معصومانه را بپذیرد اصلا جریان نجات شکل نمی‌گرفت و پسر خدا نمی‌توانست متجسد شود. (تجسد دیدگاه ارتودوکسی مسیحیت است البته برخی جریان‌ها و برخی عارفان اعتقاد به تجسد ندارند و مانند یهودیان و مسلمانان به توحید معتقدند که در تاریخ مسیحیت مونوفیزیت نامیده می‌شوند). شخصیت حضرت مریم در اسلام هم بسیار برجسته است و در قرآن سوره تین به نام ایشان است و تجلیل‌های فوق‌العاده‌ای از ایشان در کلام بزرگان اسلام وجود دارد. لذا حضرت مریم یکی از موارد و موضوعات مشترک بین اسلام و مسیحیت است که می‌تواند باعث ایجاد گفت‌وگو شود. کتابی از اینجانب با عنوان "مریم حامل روح خدا" منتشر شده است که به قدر استعداد و توانم به معرفی ایشان در مسیحیت و اسلام و ادبیات عرفانی پرداخته‌ام. دشمنان اسلام تلاش می‌کنند با ورود خرافات به اسلام، آن را تضعیف کنند؛ برای جلوگیری از این موضوع چه کار باید کرد؟ خرافه در تمامی ادیان و فرهنگ‌ها نفوذ می‌کند و اگر دین یا فرهنگی بخواهد سرزنده و شاداب باقی بماند و به توسعه و‌ پیشرفت خود ادامه بدهد باید خرافات را از ساحت اجتماعی و فرهنگی و عقیدتی خود پیرایش نماید. تثلیث خرافه‌ای است که وارد مسیحیت شده است و وقتی روشنفکران از ارباب کلیسا می‌پرسند چطور 1=3 و 3=1 است، پاسخ می‌دهند این یک راز است. در صورتی که در اسلام فرد باید اصول دین را برای خودش اثبات کند و در اصول دین تقلید جایز نیست. خرافه‌ها از راه تحریف مفاهیم دینی و گاه توسط برخی‌ها که مصداق دوستی خاله خرسه هستند و هدفشان دفاع از دین است اما این دفاع را بد انجام می‌دهند به دین وارد می‌شود و مفاهیم دینی را به مرور زمان از بین می‌برند. مثلا تفکری که داعش و گروه‌های تروریستی مدعی اسلام به وجود آوردند با اسلام اصیل فرسنگ‌ها فاصله دارد. مسلم بن عقیل در منزل هانی بن عروه در یک قدمی کشتن عبیدا... زیاد بود اما این کار را نکرد چون ترور کردن افراد در سیره بزرگان اسلام نبوده و نیست. برای مقابله با خرافات بهترین کار افزایش درک و فهم انسان‌ها است تا هر چیزی را بدون تحلیل و تفکر نپذیرند.  خرافات به ادیان دیگر هم آسیب رسانده است؟ خرافه در همه فرهنگ‌ها و ادیان می‌تواند رسوخ کند و در ادیان دیگر هم خرافه وجود دارد. هم در مسیحیت و هم در یهودیت خرافاتی دیده می شود. مثلا در یکی از اعیاد یهودیان، افراد برای پاک شدن گناهانشان یک مرغ را می‌گیرند و دور سر خود می‌چرخانند تا گناهان به مرغ منتقل شود و سپس مرغ را ذبح می‌کنند. در پایان اگر موافق هستید به موضوع موعود بپردازیم. در دنیای امروز تعدادی از مردم نسبت به موضوع موعود زاویه می‌گیرند و به دنبال نشانه و دلیل هستند. به عنوان یک کارشناس ادیان چه دلایل و نشانه‌هایی به آن‌ها معرفی می‌کنید؟ در مورد موعود نشانه‌هایی در ادیان توحیدی و حتی ادیان هندی بیان شده است که گذشته‌ها شاهد بروز آن‌ها بوده‌ایم. مثلا در مورد آخرالزمان توصیفاتی وجود دارد که مثلا سیمای زنان و مردان و نوع روابط آن‌ها و گسترش روابط خارج از عرف و شرع و شیوع بیماری‌ها و جنگ‌ها و خشکسالی و غیره بیان شده که نشان دهنده رابطه کسانی که این سخنان را بیان کرده‌اند با عوالم غیرمادی است وگرنه چگونه ممکن است کسی هزار یا دوهزار سال پیش شرایط و اوضاع و احوال چندهزار سال بعد را به درستی پیش‌بینی کند جز اینکه با عوالم معنوی در ارتباط باشد. موعود هم از جمله مشترکات ادیان است و زرتشتیان معتقد به ظهور سه نجات دهنده یا سوشیانت در هر هزار سال هستند. یهودیان معتقد به ظهور ماشیح در انتهای زمان هستند. مسیحیان می‌گویند مسیح دوباره برای نجات انسان‌ها به زمین باز می‌گردد و گناهان انسان‌ها را بازخرید می‌کند. در عالم اسلامی هم، همه فرقه‌ها با وجود اختلافاتی که دارند در موضوع موعود اشتراک نظر دارند و معتقدند با ظهور موعود و مهدی، ظلم و ستم و بی‌عدالتی از جهان رخت برمی‌بندد و عدالت و دوستی و برابری و برادری جای آن را می‌گیرد. در بحث انتظار هم ادیان مشترک هستند. زرتشتیان می‌گویند وظیفه انسان در نبرد همیشگی نور و ظلمت کمک به نور و اهورا مزدا است. یهودیان معتقدند فرد با انجام کارهای نیک باعث نجات جهان می‌شود و در اسلام هم در برابر انتظار منفعل و منفی بحث انتظار فعال و مثبت مطرح است زیرا خلقی که در انتظار مصلح است باید صالح باشد. به امید روزی که موعود انسان و ادیان ظهور کند و در آن روز شاهد دنبایی سراسر نیکی و خیر و دوستی باشیم که انسان بتواند به جایگاه واقعی خود در نظام هستی برسد.

چهارشنبه 9 تير 1400
03:28:08
 
 
Copyright © 2024 velaiatnews.com - All rights reserved
E-mail : info@velaiatnews.com - Power by Ghasedak ICT