عاشقانه تئاتر را دوست دارم
محمدرضا مقدم
مقدمه
آذر متفکر یکم خرداد سال 1366 در قزوین به دنیا آمد. از دوران دبیرستان با دنیای تئاتر آشنا شد و با جدیتی که داشت توانست به موفقیتهای مهمی در این حوزه دست یابد. فراگیری تئاتر را به صورت آکادمیک دنبال کرد و موفق شد در رشته تئاتر عروسکی لیسانس بگیرد.
تحصیلاتش را در رشته کارگردانی تئاتر تا مقطع ارشد ادامه داد و امروز یکی از مدرسین با تجربه قزوین محسوب میشود. متفکر به همراه همسرش کیوان حبیبی، از جمله زوجهای هنری هستند که همکاریهای متعددی را در کنار هم تجربه کردهاند. در ادامه، گفتوگو با این بانوی هنرمند پیشکش شما فرهیختگان میشود.
در ابتدا بگویید چه انگیزهای سبب شد تا به سمتِ هنر تئاتر بروید؟
اغلب انسان هر راهی که برای زندگیاش انتخاب میکند ریشه در دوران کودکیاش دارد. بر اساس آرزوهای دوران کودکی است که انسان مسیر آیندهاش را انتخاب میکند. ولی زندگی هنری من بر این قاعده استوار نبود. این طور نبود که کودکی من همراه با شوق و اشتیاق بازیگری سپری شده باشد. امروز از خانوادهها میشنوم که بچههای ما خوب نقش بازی میکنند؛ خوب ادا درمیآورند. پس بچهی من استعداد بازیگر شدن دارد.
ولی به خاطر دارم که در دوران کودکی پدرم ما را زیاد به سالن تئاتر میبرد. سالن هلالاحمر در دهه 70 تنها سالن تئاتر رسمی قزوین بود و متاسفانه امروز دیگر اثری از آن نیست. من تئاترهای زیادی را در این سالن تماشا کردهام. شاید 5 یا 6 ساله بودم؛ هنوز هیاهو و حس و حال نمایشهایی که اجرا میشد در ذهنم بایگانی شده است ولی نام نمایشها در ذهنم نمانده است.
پس تئاتر ریشه در کودکی شما دارد؟
همانطور که گفتم در دوران کودکی آرزوی بازیگر شدن نداشتم ولی با فضای هنر تئاتر آشنایی داشتم. هر وقت که به اصفهان سفر میکردیم به همراه پدرم به تماشای تئاتر کمدی میرفتیم. تئاتری که روی کاراکتری به نام «رشید» برگزار میشد و در آن سالها از چهرههای موفق کمدی کشور بود و هنوز هم هست. تماشای تئاتر، برنامهای بود که در همهی سفرهای ما محفوظ بود.
چند ساله بودید که بازیگری را تجربه کردید؟
در سن 15 سالگی. هیج وقت فراموش نمیکنم کلاس سوم دبیرستان بودم. تابستان سال 79 بود که به مادرم گفتم قصد دارم به کلاس تئاتر بروم. مادرم موافقت کرد. از اول بچه مستقلی بودم و کارهایم را خودم انجام میدادم. اداره ارشاد را پیدا کردم و به مجتمع فرهنگی و هنری ارشاد رفتم. متوجه شدم کلاسهای آموزشی برگزار میکنند. با عشق ثبت نام کردم و رفتم سرکلاس. تابستان سال بعد هم دوباره به کلاس رفتم. مُحصل مدرسه سعادت بودم. روزی به ما گفتند بچههای شیفت مخالف مشغول ساخت فیلم کوتاه هستند؛ شما دوست ندارید فیلم بسازید؟ از شنیدن این حرف خیلی خوشحال شدم. بعضی از بچههای تئاتری را میشناختم. پرسوجو کردم و متوجه شدم باید به انجمن سینمای جوان بروم. انجمن کمک کرد و یک مربی معرفی کردند و ما مشغول ساخت فیلم کوتاه شدیم. همین فیلم کوتاه دنیای من را به سمت هنر هموار کرد. سبب شد تا قدمهایم را در این راه محکمتر بردارم. خوشبختانه در استان رتبه آوردیم و بعد رفتیم جشنواره کشوری. اولین بار بود که بدون خانواده سفر میرفتم. جشنواره خیلی خوبی بود و تجربههای زیادی برای من داشت. ساخت فیلم کوتاه را ادامه دادم و تا چند سال در جشنوارههای استانی و کشوری حضور داشتم.
فعالیت حرفهای را از چه زمانی شروع کردید؟
از تابستان 1382. کلاسهای آموزش تئاتر میرفتم و این دورههای آموزشی خیلی برایم با ارزش بود. استاد ناصر ایزدفر عزیز نخستین شخصی بودند که من را با دنیای حرفهای تئاتر آشنا کردند. هنوز رفتن ایشان برای من غیرقابل باور است. روانشاد ایزدفر برای من یک حس معنوی داشتند. استاد ایزدفر برای من یک قدیس در تئاتر، هنر و زندگی بودند. اهل شعار نیستم ولی هنوز نمیتوانم رفتنشان را باور کنم.
در سال 1382 آقای حسن حسامی برای حضور در نمایش "لاموزیکا" اثر مارگریت دوراس از من تست بازیگری گرفتند. آقای حسامی برای انتخاب بازیگر به کلاس ما آمدند و بعد از دیدن چهرههای بچهها، من و دو نفر دیگر را انتخاب کردند که در نهایت بعد از گرفتن تست، من انتخاب شدم. نمایش "لاموزیکا" نخستین تجربه بازیگری صحنهای من بود که برایم بسیار لذتبخش بود. تجربه بعدی من بازی در نمایش آقای حبیبی (پایاننامه کارشناسی ارشد) بود که اتفاقا ایشان آن زمان دستیار آقای ایزدفر بودند. بازیگری در نمایشهای مختلف ادامه داشت تا اینکه در پنجمین جشنواره تئاتر جوان موفق شدم جایزه بگیرم که برایم بسیار با ارزش بود. تئاتر را جدیتر ادامه دادم و سال 85 برای تحصیل در رشته بازیگری وارد دانشگاه شدم.
هنر تئاتر چه تاثیری در زندگی شما داشته است؟
مسیر زندگی من با تئاتر تغییر کرد. امروز که 34 ساله هستم هیچ وقت از راهی که طی کردم احساس پشیمانی نمیکنم. با توجه به تمام مشکلاتی که در این عرصه برای من و همقطارانم وجود دارد هیچ وقت از تئاتر خسته نشدم. مشکلات بوده و هست ولی من عاشقانه تئاتر را دوست دارم . به نظرم اگر حتی یک پزشک عاشقانه به حرفهاش نگاه نکند نمیتواند به موفقیت برسد. یکی از اتفاقاتی که تاثیر مستقیمی در زندگی من داشت تدریس تئاتر برای کودکان و نوجوانان بود. از سال 88 با پیشنهاد و اعتماد استاد ایزدفر به تدریس مشغول شدم. الان 12 سال است که بهطور تخصصی در این حوزه مشغول هستم. برایم بسیار لذتبخش است وقتی میبینم کار و شغل من برای کودکانی که آینده فرهنگ و هنر شهر و کشورم را در دست خواهند گرفت تاثیرگذار است. خوشبختانه امروز پیشرفت تکنولوژی سبب شده است تا هوش و استعداد بچه بیشتر نمایان شود.
از میان نقشهایی که بازی کردهاید آیا کاراکتری بوده که بر شما تاثیر گذاشته باشد؟
یکی از موفقیتهایی که یک بازیگر میتواند داشته باشد؛ جدا شدن از نقشی است که بازی کرده و این موضوع به شدت یک کار تکنیکی و عملی است. البته من همه نقشهایی که بازی کردهام را دوست دارم ولی در طول این سالها دوتا از نقشهایی که بازی کردم برایم خیلی با اهمیت هستند. اولین نقشی که بازی کردم (شخصیت زن نمایش لاموزیکا) در زندگی من خیلی تاثیرگذار بود. دومین نقشِ مورد علاقهام، شخصیت زن نمایش "مرگ معلق" که به کارگردانی آقای حسامی است. البته نقشی هم که در نمایش "مسافران" به کارگردانی آقای حبیبی بازی کردم برایم خیلی با ارزش است. "مسافران" نمایشی است که در 4 اپیزود ساخته شده و روایتگر 4 مسافری است که به سمت مشهد سفر میروند و قصه زندگیشان را تعریف میکنند. این نمایش به قلم استاد محمد رحمانیان نوشته شده است؛ ایشان یکی از 5 نمایشنامهنویس بیبدیل ایران هستند.
کرونا تاثیر زیادی بر فعالیتهای هنری داشت؛ در این مدت شما مشغول چه کاری بودید؟
یک سال و چهار ماه است که زندگی همه ما چند میلیارد نفری که روی کره زمین زندگی میکنیم تغییر کرده است. کرونا مثل یک بمب عمل کرد و تمام دنیا را تحت تاثیر قرار داد. طبیعی است که متاسفانه در چنین شرایطی کارهای اجرایی ما به طور کامل متوقف شود. زمستان سال 98 نمایشی را شروع کرده بودم به نام "تیستو" اثر محمد چرمشیر. 15 بازیگر کودک و نوجوان که همه از هنرجویان خودم بودند در این نمایش بازی میکردند. به دلیل همهگیر شدن کرونا از اوخر بهمن سال 98 نمایش را تعطیل کردیم. بچهها خیلی مشتاق اجرا هستند ولی من همانطور که وظیفه دارم آنها را روی صحنه هدایت کنم؛ وظیفه دیگری هم دارم که آن حفظ سلامتی بچههاست.
سختیها زیاد است ولی خوشبختانه در همین شرایط کرونایی هم آموزش آنلاین وجود دارد. من مدرس تئاتر کودک و نوجوان آموزشگاه پانیذ در تهران هستم. خوشبختانه با تدبیری که انجام دادند از فروردین سال 99 کلاسها به صورت آنلاین برگزار میشود. شاید آموزش آنلاینِ تئاتر برای بعضیها قابل درک باشد ولی من از آموزش آنلاین خیلی راضیام. وقتی بچهها در کنار خانواده هستند بهتر میتوانند مفاهیم درسی را دریافت کنند. به هر حال خانواده در انتقال مفاهیم تاثیرگذار است. استعدادی که در همین کلاسهای آنلاین از بچهها دیدم برایم غیر قابل تصور است؛ مطمئنم در هیچ کلاس حضوری نمیتوانستم به این درجه از کشف استعداد برسم.
زندگی یک زوج هنرمند چگونه است؟
من با همسرم (کیوان حبیبی) در تئاتر آشنا شدم. سالها در کنار هم کار کردیم. سال سوم دانشگاه بودم که وارد زندگی مشترک شدم. یک قسمت از زندگی ما کاملا عادی است مثل همه مردم و کارهای روزانه زندگی را انجام میدهیم. قسمت دیگر زندگی ما کار هنری است. خوشبختانه من و همسرم درک متقابلی داریم. ممکن است کیوان یک ماه مشغول تمرین باشد و وقت کمتری برای خانه و خانواده داشته باشد و یا ممکن است من مدتی مشغول تمرین باشم. خوشبختانه تعامل خوبی وجود دارد. نکته مثبت زندگی ما همراهی و همقدم بودن است. با هم فیلم میبینیم. نقد میکنیم و طبیعی است که اختلاف نظر هم داشته باشیم. برگ برنده زندگی ما حس آزادی است که به همدیگر دادهایم.
از زمستان سال گذشته تصمیم گرفتیم نمایشنامهای با عنوان "باغبان مرگ" را بازی کنیم. این نمایش دو تا کاراکتر زن و مرد دارد. فعلا در مرحله روخوانی و تحلیل هستیم. این فرصت است که در شرایط کرونا به وجود آمده و ما میتوانیم در خانه تمرین کنیم و حس روی صحنه بودن را از خودمان دریغ نکنیم. اینها جزو زیباییهای زندگی یک زوج هنری است.
موافق تحصیلات آکادمیک در رشته هنر هستید؟
بله. من چون خودم مدرس تئاتر هستم به شدت تحصیلات آکادمیک را پیشنهاد میکنم. همسرم هم همیشه به من پیشنهاد میکرد که وقتی وارد دنیای تئاتر شدی باید تحصیلات آکادمیک داشته باشی و خوشبختانه من موفق شدم تا مقطع ارشد به تحصیل در این رشته ادامه دهم. خوشبختانه با پیگیریهای استاد ایزدفر و آقای اسماعیلی مدیرکل محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی استان، هنرستان هنرهای زیبا در قزوین تاسیس شد. من به خانوادهها پیشنهاد میکنم اگر فرزندانشان به هنر تئاتر علاقه دارند این فرصت را از آنها دریغ نکنند. امروز من استعدادهای زیادی را در دانشآموزان هنرستان قزوین میبینم که با جدیت و انگیزه در حال تحصیل در رشته تئاتر هستند. اگر این امکانات زمان ما هم فراهم بود میتوانستیم از سن پایینتر با تئاترِ آکادمیک آشنا شویم. باید از مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی تشکر کنم. واقعا ما هنرمندان ایشان را از خودمان میدانیم. آقای اسماعیلی ارتباط خیلی خوبی با هنرمندان دارند و این برای ما خیلی با ارزش است. ساخت پلاتوی تئاتر کار با ارزشی بود که آقای اسماعیلی انجام داد. داشتن پلاتو برای همه ما بچههای تئاتر یک آرزو بود. از طرفی خانم قافلهباشی در این مدت اقدامات زیادی در حوزه فرهنگ انجام دادند که مهمترینش ساخت تئاتر شهر در پارک ملت است که انشاا... تا پایان سال 1400 به بهرهبرداری میرسد و اهالی فرهنگ و هنر قزوین میتوانند در یک سالن که در خور شخصیت هنرمندان است به تماشای تئاتر بنشینند.
شرایط فعالیت هنری برای خانمها و آقایان برابر است؟
به نظر من که برابر است. البته من هیچ وقت نگاه جنسیتی ندارم. من اصلا این نگاه را ندارم که در حق خانمها اجحاف شده. البته اگر بخواهم فمینیستی نگاه کنم دنیای ما، دنیای مردانهای است. امروز 70 درصد هنرجوهای من دختر هستند. پس این نشان میدهد شرایط تغییر کرده و خانوادهها به خواستههای فرزندانشان احترام میگذارند. ممکن است در بعضی از خانوادهها هنوز نگاه سنتی حاکم باشد ولی تعداد این خانوادهها به نسبت گذشته خیلی کمتر شده است.
من یاد گرفتهام که در زمان کار، فضای کار و حس همدلی خیلی با ارزش و مهم است. وقتی ما یک گروه شدیم پس یک خانواده هستیم و باید از بروز کوچکترین تنش جلوگیری کنیم. البته من این مباحث را از کیوان یاد گرفتهام.
اگر موافقید در پایان چند فیلم خوب به مخاطبان روزنامه معرفی کنید:
دوست دارم فیلمهایی که در زندگی خودم خیلی تاثیرگذار بوده و از دیدن آنها خیلی لذت بردم را معرفی کنم. آثار استاد کیارستمی را به شدت دوست دارم. فیلم "گزارش" و "کلوزآپ" را همیشه حتی به هنرجوها پیشنهاد میکنم و فیلم "باشو غریبه کوچک" اثر استاد بیضایی.
در سینمای جهان هم آثار آلفرد هیچکاک را خیلی دوست دارم. فیلم "پرندگان" را به شدت پیشنهاد میکنم. از فیلمهای اخیر اسکار 2021 هم، فیلم "دفادر" را خیلی دوست دارم. هابکینز استاد مسلم بازیگری، بازی بسیار درخشانی در این فیلم دارد. تماشای بعضی از فیلمها مثل کلاس هنرپیشگی است. فیلم "مرد بارانی" را خیلی دوست دارم. من از طرفداران بازیگری داستین هافمن هستم که بسیار درست بازی میکند و در این فیلم نقش یک شخص اتیسمی را به خوبی ایفا کرده است.
انیمیشن "آپ" را پیشنهاد میکنم که ببینید. ناگفته نماند که من عاشق مجموعه هری پاتر هستم. داستان و هم فیلمهای هری پاتر را خیلی دوست دارم.
در پایان روزهایی سرتاسر صلح، دوستی و آرامش را برای جهان آرزو میکنم و امیدوارم شاهد روزی باشیم که همه ما در صلح زندگی کنیم چون مهربانی و عشق چیزی نیست که انسان را خسته کند.
چهارشنبه 29 ارديبهشت 1400
03:37:15