گفتوگو ـ مرضیه قنبری
در عین حال که پیشهاش معلمی است ولی در حوزه هنر خوشنویسی و نقاشی نیز دستی دارد. تغییر و به روز بودن را لازمه موفق بودن میداند و در کنار ایفای نقش معلمی، همواره به دنبال یادگیری نیز هست.
"مهدی حدادی"؛ معلم عاشقی که آموختن را با هنر در کلاس درس آمیخته و مشق عشق را برای دانشآموزانش بر تخته سیاه مدرسه به تصویر در آورده است؛ با وجود گذشت 28 سال از دوران خدمتش همچنان خود را مشتاق حضور و تدریس در مناطق محروم میداند.
او میگوید: بخش عمده دوران خدمت در طول این 28 سال در مناطق محروم شهرستان آوج گذشته است با این وجود علاقهمندم باز هم در این مناطق به خدمتم ادامه دهم.
مهدی حدادی که امروز به عنوان یک چهره موفق در عرصه تعلیم و تربیت شناخته میشود، از علاقهاش به شغل معلمی و از ضرورت به روز بودن معلمان برای موفقیت در این عرصه سخن میگوید...
این معلم موفق و پر تلاش خلاقیت و ابتکار را موتور محرکی برای رشد و تعالی عنوان کرده و همچنان خود را نیازمند یادگیری میداند.
این معلم پژوهشگر در اولین جشنواره ملی " تجربههای موفق مدارس" با موضوع " انگیزه، پیشرفت و راه موفقیت" که چندی پیش برگزار شد، موفق به کسب رتبه اول کشوری شد.
پای صحبتهای این معلم موفق نشستهایم....
لطفا در ابتدا از خودتان بگوئید؟
بنده مهدی حدادی؛ دارای مدرک ارشد روان شناسی عمومی، ارشد mba، لیسانس نقاشی و همچنین لیسانس علوم تربیتی هستم.
علاوه بر آن کوچ حرفهای icf فدراسیون بینالمللی کوچینگ لیدر شیپ استرالیا نیز هستم.
در حال حاضر معلم آموزش و پرورش استان قزوین در شهرستان آوج مشغول به خدمتم و به صورت آنلاین هم در صفحه اینستاگرام به عنوان کوچ بهبود عملکرد نوجوان و والدین فعالیت میکنم.
از چه زمانی وارد شغل معلمی شدید؟
از سال 1372 که وارد دانشگاه تربیت معلم شدم، رسالتم تعیین شد. درواقع از همان موقع خودم را یک معلم میدانستم و اهدافی در سر داشتم و آن عمل به رسالت مقدس معلمی بود.
هم اکنون 28 سال سابقه خدمت دارم که 27 سال آن را به عنوان مدیر اجرایی در سمتهای مختلف و راهبر تعلیماتی در مقطع ابتدایی بودم و در حال حاضر به عنوان مشاور دبیرستان علامه حلی آبگرم مشغول به کار هستم.
آیا ورودتان به عرصه معلمی اتفاقی بود یا بر اساس علاقه پا به این حوزه گذاشتید؟
قطعا بر اساس علاقه و انتخاب رشتهای که یکی از معلمین دلسوزم در دوران دبیرستان جناب آقای کریم حسنی برایم انجام دادند، صورت گرفت.
بخش عمده 28 خدمتتان در آموزش و پرورش در کدام مناطق گذشته است؟
بخش عمدهی خدمتم در منطقه زیبا و محروم خودم آوج، گذشته است و بر اساس رسالتی که در سال 72 برای خودم تعیین کردم، متعهد شدم که تمامی مهارتهای علمی، هنری و کسب و کار خودم را در اختیار دانشآموزان منطقهی خود قرار بدهم.
خدا رو از این بابت شکر میکنم که در عرصههای هنری و علمی تا حدودی توانستم نقش موثری در پیشبرد اهدافم و راهنمایی دانشآموزان عزیزم در منطقه گام بردارم.
شما امسال موفق به کسب رتبه اول در جشنواره ملی "تجربههای موفق مدارس" شدید؟ دلیل انتخاب شما به عنوان رتبه اول کشوری در این جشنواره چه بود؟
دلیل انتخاب بنده به عنوان نفر برگزیدهی کشوری بر اساس رویکرد روانشناسی مثبت نگر مارتین سلیگمن که نقش موثری در عملکرد افراد و خصوصا در مدارس بر اساس راهبردهای خوشبینی و امید صورت میگرفت، بوده است.
بنده سالها به عنوان راهبر تعلیماتی در روستایی که فاقد کمترین امکانات بود حضور داشتم. همان طور که گفتم این روستا از نظر امکانات بسیار ضعیف بود ولی با انگیزه و عشقی که داشتم آستین بالا زده و بر اساس انتخاب خودم خواستم عملا ثابت کنم که میشود کار کرد ولی با نگاه مثبت نه منفینگری.
باید بگویم که لازمهی این امر مهم آن است که از خودمان شروع کنیم و من این کار را کردم و خدا را شکر جواب داد.
بر اساس روش تطبیقی و مقایسه نظام آموزشی کشورها باید عرض کنم که اگر مدارس اسکاندیناوی و فنلاند را برای ما مثال میزنند و آن را موفق میدانند، باید به این واقعیت پی ببریم که ما دست کمی از آنها نداریم.
کمی خلاقیت، خودجوش بودن، مبتکر بودن نیز میتواند موتور محرکی برای ما باشد که حتی بهتر از آنها عمل کنیم و لازمهی این حرکت پویا بودن، فراگیری دانش در همه حال و ایجاد تغییر است؛ چرا که فرآیند حال خوب، تغییر است و ما هر روز باید به فکر رشد خودمان باشیم تا بتوانیم در دیگران تاثیر بگذاریم.
اگر به 28 سال قبل برگردید؛ آیا باز هم شغل معلمی را انتخاب میکنید؟
بله! قطعا؛ در واقع یادگیری و یاددهی را انتخاب میکنم؛ چرا که من هنوز خودم را یاد گیرنده میدانم و هر روز نه خودم بلکه خانوادهام نیز همیشه در حال یادگیری و مطالعه هستیم و به فرزندان عزیزم نیز توصیه میکنم همیشه پویا و در حال مطالعه باشند.
خدا را شکر میکنم که فرزندانم ملیکا و ایلیای عزیزم نیز در سنین 17 و 12 سالگی موفق شدند مجوز چاپ دومین کتاب خودشان را بگیرند.
اگر بخواهید معلمی را در قالب کلمات معنا کنید، چه خواهید گفت؟
معلمی یعنی عشق و هنر؛ از نظر شما کار معلمی سخت است یا آسان؟ معلمی آسان است اگر پویا و در حال یادگیری باشیم و بدانیم که مقصد، رسالت و هدفمان چیست و البته سخت است اگر خودمان را به روز نکنیم و در حاشیهها خود را مشغول کنیم و منفیبافی کنیم.
به عنوان یک معلم با تجربه، در حال حاضر مهمترین دغدغه یا دغدغههای حوزه تعلیم و تربیت را چه میدانید؟
مهمترین دغدغه خودم را اگر بخواهم عنوان کنم؛ آموزش مهارتهای زندگی به دانشآموزان عزیز است.
میتوان بر اساس ساحتهای ششگانهی سند تحول بنیادین و مطالعهی به روز و خلاقانه در این مسیر گام برداشت. تحقق این اهداف فقط با شعار ممکن نیست؛ باید مرد عمل بود، ادارات آموزش و پرورش و ... را مقصر ندانست و بر اساس شعر زیبای مولانا میشود گفت: «بیرون ز تو نیست آنچه در عالم هست ...
در خود بطلب هر آنچه خواهی که تویی»
اگر از خودمان شروع کرده و موانع را تبدیل به منابع کردیم، سرنوشت خوبی نیز برایمان رقم خواهد خورد ولی اگر زانوی غم بغل بگیریم و منفیبافی کنیم و عوامل متعددی را مقصر بدانیم، تمرکز در کارمان نداشته باشیم و حاشیهسازی کنیم به جایی نخواهیم رسید.
با توکل بر خدا و باز اشاره میکنم با مثبتاندیشی میشود موفق شد. به طوری که با همین رویکرد موفق شدم نگرش اولیا و دانشآموزان خودم را تغییر بدهم و تحول عظیمی در روند رشد و پیشرفت و تعالی آنها ایجاد کنم.
چگونه میتوان در راستای رفع این دغدغهها اقدام کرد؟
همیشه در صحبتهایم میگویم اگر ما هفت تیر زندگیمان را با هفت "ت" مسلح کنیم، میتوانیم به موقع و بهتر فرصتهای زندگیمان را شکار کنیم.
اولین "ت" تصمیم است؛ بدانیم که برای شروع هر کاری اول باید تصمیم گرفت.
دومین "ت" تغییر است؛ تصمیم بگیریم که تغییر کنیم، تغییر فرایند حال خوب و رسیدن به نقطه مطلوب است.
سوم تلاش و تحمل؛ مگر میشود، تلاش کرد ولی این تلاش نتیجهبخش نباشد.
چهارمین "ت" تمرکز؛ اگر هدفمند باشی و روی اهدافت تمرکز کنی، عملکردت با کیفیت بالاتر به ثمر خواهد نشست
پنجمین "ت" تفکر است؛ چون یک ساعت تفکر بهتر از هفتاد سال عبادت است.
ششمین "ت" توکل است؛ چرا که با توکل و به لطف خدا میشود بهتر زندگی کرد.
و هفتمین "ت" تعهد است؛ بر این اساس در هر سمتی که هستیم اگر تک تک ما کارمان را درست انجام بدهیم و تعهد به وظایفمان داشته باشیم، دنیا گلستان میشود و همان حیات طیبهای که در سند تحول بنیادین به آن اشاره شده است تحقق مییابد.
آقای حدادی در ابتدای صحبتها به عضویتتان در فدراسیونی با عنوان "کوچینگ" اشاره داشتید، میشود کمی در خصوص آن توضیح دهید؟
کوچینگ یک مهارت جدید و یکی از رویکردهای روانشناسی مثبتنگر است و طی جلساتی که بین کوچ و کوچی صورت میگیرد، روند جلسه طوری اجرا میشود که مراجع یا کوچی به توانمندیها و ظرفیتهای خودش پی میبرد و میتواند در حیطه کسب و کار، توسعه فردی، خانواده و هر موردی که دغدغهی مراجع باشد، کمککننده باشد.
فعالیتهایی که در این حوزه انجام میشود همان مشاوره و روان درمانی است؟
تا حدودی شباهتهایی با هم دارند؛ البته تفاوت آن با مشاوره یا روان درمانی این است که در مشاوره و روان درمانی راهکار داده میشود ولی در کوچینگ مراجع یا کوچی بر اساس تواناییهای خودش راهش را پیدا میکند. بد نیست بدانید که این مهارت معمولا در یکسری از موسسههای تازه تاسیس در ایران هم آموزش داده میشود ولی مورد تایید ICF نیست. این را هم اضافه کنم که موسسهای که بنده دوره دیدم، موسسه دیستینیشن کانادا و لیدر شیپ استرالیا و مورد تایید ICF و فدراسیون بینالمللی کوچینگ بوده و در حال حاضر نیز یکی از اعضای آن موسسه هستم که به صورت بینالمللی فعالیت دارم.
بنده به واسطه داشتن مدرک MBA میتوانم در کسب و کار کوچینگ فعالیت کنم ولی به دلیل علاقهی زیاد به دانشآموزان و تجربهی 28 ساله در این حیطه بهبود عملکرد نوجوان و والدین به صورت آنلاین کار میکنم و در مدرسه نیز به عنوان مشاور فعالیت دارم.
در مجموع اگر بخواهم توضیح مفید و مختصری در خصوص کوچینگ بدهم؛ میتوانم بگویم کوچینگ بر شناسایی مشکل، ایجاد تفکر مستقل و ایجاد خلاقیت در کوچی تمرکز دارد و این فرآیند در جلسات کوچینگ فردی با سوالات قدرتمند، عدم قضاوت، تمرکز بر زمان حال که توسط کوچ ایجاد میشود، صورت میگیرد.
شیرینترین و جالبترین خاطراتتان از دوران خدمتتان چیست؟
قشنگترین خاطرهام این است که هر سال توانستم تاثیر مثبت در دانشآموزانم داشته باشم و رضایت رشد و پیشرفت را در چشمان آنها ببینم.
همچنان با اغلب دانشآموزان سابقم، ارتباط صمیمی دارم و وقتی دانشآموز 28 سال قبل خود را میبینم که هنوز هم یادی از من میکند، خوشحال میشوم که بذر خوبی را در دل آنها کاشتم و الان ثمر داده و هم دانشآموز و هم معلمش لذت میبرد.