محمدرضا مقدم
مقدمه
مهرماه سال گذشته بعد از چندین بار تکذیب، خبر فوت استاد محمدرضا شجریان به طور رسمی از رسانهها اعلام شد. میزان محبوبیت وی تا حدی بود که تمام کشور را تحت تاثیر قرار داد و حتی خبر فوتش در بسیاری از رسانههای مهم دنیا بازتاب داشت.
محبوبیت شجریان سبب شده است تا نقل و قولهای زیادی در مورد او مطرح شود. استادان متعددی جایگاه هنری او را ستودند و در این میان حتی بودند افرادی که شجریان را از نزدیک ندیده بودند ولی از ارتباط نزدیکشان با استاد آواز سخن میگفتند. به همین دلیل به سراغ داریوش کاکاوند رفتیم. هنرمندی که سال 1351 در قزوین متولد شد و آموزش آواز را نزد استاد علی اکبر ثقفی پشت سرگذاشت و به کلاس محسن کرامتی راه یافت. داریوش کاکاوند جزو معدود کسانی بود که سالهای سال با استاد شجریان ارتباط نزدیک داشت و زیر و بم هنر آواز را از شجریان آموخت و امروز نیز به آموزش آواز مشغول است. بررسی شیوه آوازی محمدرضا شجریان در گفتوگو با داریوش کاکاوند موضوع اصلی این مصاحبه است که از خاطر شما فرهیختگان میگذرد.
از اولین آشناییتان با استاد شجریان بگویید:
سال 1382 بعد از اتمام دورههای مقدماتی، پیشرفته و مرکبخوانی نزد استاد محسن کرامتی که بهترین مدرس ردیف و همچنین بهترین مدرس شیوهی استاد شجریان (به گفته خود استاد)، است به توصیه ایشان نزد استاد شجریان رفتم. آدرس باغ هشتگرد را از خود استاد کرامتی گرفتم و بعد از مدتها رفت و آمد در نهایت موفق به دیدار استاد شدم.
نحوه راهیابی شاگردان به کلاس استاد شجریان چگونه بود؟
در آن زمان که خدمت استاد رسیدم استاد، هنرجو نمیپذیرفتند. فقط با تعدادی هنرجوی قدیمی که اکثرا خوانندههای مطرحی شده بودند در ارتباط بودند. ازجمله آقایان: محسن کرامتی، علی جهاندار، مظفر شفیعی، قاسم رفعتی، حمیدرضا نوربخش. از خانمها هم تنها معصومه مهرعلی نزد ایشان رفت و آمد داشت.
علت این همه سختگیری در پذیرش شاگرد چه بود؟
میشود گفت در انتخاب شاگرد بسیار سختگیری میکردند به دلیل اینکه خواننده بسیار توانایی بودند و هم دائم در تدارک برنامههای کنسرت داخل و خارج از کشور بودند. ضمن اینکه قسمتی از وقت استاد صرف ضبط برنامههای موسیقی میشد. بنابراین چندان فرصت آموزش نداشتند و یا به نظرم در آن زمان آموزش چندان جزو اولویتهای ایشان نبود. البته همیشه دغدغه آواز داشتند. یادم هست که در مراسم خاکسپاری استاد علیاصغر بهاری برای اولین بار بود استاد را از نزدیک میدیدم از ایشان برای کلاس و پذیرش هنرجو سوال کردم. ایشان فرمودند طی فراخوانی که برای دوره عالی آواز اعلام کردهام 90 اثر از سرتاسر ایران به دستم رسیده است ولی متاسفانه هیچ کدام در سطحی نیستند که شرایط فراگیری دوره عالی را داشته باشند در همان دیدار بود که استاد بهترین شاگرد خود یعنی محسن کرامتی را به من معرفی کردند و من به توصیه استاد شجریان نزد آقای محسن کرامتی رفتم.
کلاس استاد شجریان با محسن کرامتی خیلی تفاوت داشت؟
بله. چون در همان جلسه اول استاد متوجه شدند که من دوره ردیفآوازی و مرکبخوانی را با محسن کرامتی کار کردهام. بنابراین کلاس من با استاد، شعر و بیشتر مطالب و مباحث دوره عالی آواز بود. مانند بیان شعر و جملهبندیهای تحریری، طراحی آواز و غیره...
کارگاه آواز استاد از چه زمانی تشکیل شد و در کارگاه بیشتر به چه مباحثی میپرداختند؟
در سال 86 ـ 87 بود که تصمیم گرفتند از طریق فراخوان و آزمون تعدادی هنرجو از سرتاسر ایران انتخاب کنند. طی چند مرحله حدود 70 تا 80 نفر خانم و آقا انتخاب شدند. در ابتدا هم بیشتر روی آثار خود استاد کار میشد. قصد داشتند بعد از اینکه هنرجوها با شیوه ایشان آشنایی پیدا کردند در نهایت تعدادی هنرجو را برای دوره عالی انتخاب کنند که متاسفانه بیماری مجال این کار را نداد.
شیوه آوازخوانی شجریان همان شیوه طاهرزاده بود؟
استاد بیشتر شیوه طاهرزاده را مدنظر داشتند. خودشان هم شیوه طاهرزاده را با واسطه از زندهیاد نورعلیخان برومند فراگرفته بودند؛ البته شیوه طاهرزاده را با سلیقه ممتاز خودشان آمیخته بودند. به نظر من شجریان را میتوان صاحب یک نوع فرهنگ، جریان و شیوه آوازخوانی دانست که قبل از آن هیچ خوانندهای به این مقام و جایگاه حتی نزدیک هم نشده بود.
این جریان در ادامه میتواند به مکتب تبدیل شود؟
استاد اعتقاد داشتند که ما 2 مکتب آوازی بیشتر نداریم. مکتب خراسان و مکتب عراق. امروز از مکتب خراسان چیزی باقی نمانده ولی از مکتب عراق که شامل قزوین و اطراف آن میشود آوازهایی بهجا مانده است؛ بعد از آن شیوههای آوازخوانی مطرح میشود از جمله شیوه آواز اصفهان که خوانندگان بزرگی معرف آن هستند.
میتوان گفت شجریان کاملترین آوازخوان سده اخیر بود؟
بله همین طور است. شجریان مستقیم یا غیرمستقیم از همه بزرگان آواز نکتهبرداری کرده بود. خودشان هم همیشه میگفتند کسی در آواز نمیتواند من را نادیده بگیرد. اگر کسی بخواهد حرفی برای گفتن داشته باشد باید از صافی من گذر کند.
در یکی از جلسات خصوصیِ دو نفری که با هم داشتیم به ایشان گفتم: اگر دیگران خوب آواز نمیخوانند مقصرش شما هستید. با تعجب پرسیدند چرا؟ گفتم شما به قدری در آواز فاصله ایجاد کردهاید و دانش آوازی شما به حدی است که دیگران مدتی تلاش میکنند و وقتی میبینند که به شما نمیرسند در نهایت از راه به بیراهه میروند.
شیوه آوازی شجریان چه ویژگیهایی دارد؟
شیوه آوازخوانی استاد شجریان سهل و ممتنع است. مثل شعر سعدی. شاید به نظر ساده برسد؛ ولی اجرای درست آن نیازمند توانایی بالای حنجره و مهارت، تکنیک و مجموعهای از اطلاعات و دانش آوازیست. حتی شاگردان مستقیم استاد که دورههای آوازی را نزد خود استاد فراگرفتند هرگز به این توانایی نرسیدند.
شجریان بیشتر به چه نکاتی تاکید داشت؟
استاد به تمرینات خاص و مداوم که بالاترین سطح قدرت و توانایی حنجره را میطلبد و شرط اولیه برای خواننده است تاکید داشتند. همچنین بر شناخت شعر، بیان درست شعر تاکید به سزایی داشتند. خیلی از اساتید ادبیات در دانشگاه به شاگردانشان توصیه میکنند برای درک بهتر شعر آثار استاد شجریان را گوش کنند.
استاد اعتقاد داشتند شعر محور اصلی آواز است و آواز را طوری طراحی میکردند که به لحاظ زیبایی شناختی به بهترین حالت ممکن اجرا شود. بیان شعر، جملهبندیهای تحریری متری، کشش آواز و... در این طراحی نقش دارند. هیچوقت شعر را وسیلهای برای رسیدن به تحریر قرار نمیدادند. بلکه جملهبندی تحریری را برای هرچه زیباتر بیان کردن جمله آوازی استفاده میکردند. با توجه به نوع شعر، دستگاه آوازی، حس و حال و پیام شعر، تحریر را انتخاب میکردند. تمام آثار و آلبومهایی که از سالهای 1360 به بعد منتشر کردند این کیفیت را دارند.
بعضی میگویند بعد از شجریان آواز به پایان رسید شما هم این طور فکر میکنید؟
نه، نباید این طور نگاه کرد. بعد از فوت استاد خیلی از هنرمندان ازجمله جناب کلهر چنین مسالهای را عنوان کرده بودند. خود استاد هم، چنین اعتقادی نداشتند تا حد زیادی نگران آواز بودند ولی همیشه به آینده آواز امیدوار بودند. اصلا اگر امید نداشتند هیچ وقت برای آموزش همت نمیکردند. یکی از مسایلی که باعث ایجاد و تشکیل کارگاه آواز شد همین موضوع بود. چون استاد اعتقاد زیادی به نسل جوان داشتند. یک مثال ورزشی بزنم چون خود استاد همیشه میگفتند آواز مثل ورزش است. سرآمدترین فوتبالیست قرن مارادونا بود. آیا وقتی مارادونا از فوتبال کنارهگیری کرد فوتبال به پایان رسید؟ یا حتی بعد از فوتش، فوتبال به پایان رسید؟
امروز خیلیها میگویند ما شاگرد شجریان هستیم، با این پدیده چه کار باید کرد؟
اگر کسی چنین ادعایی دارد بایستی تاییدی از طرف خود استاد داشته باشد. به نظر من در کار هنر به خصوص هنر آواز، ادعا مهم نیست. کار وقتی ارائه شد مردم بهترین داور هستند. اگر کسی توانست در حد یا نزدیک استاد کاری ارائه بدهد حتی اگر شاگرد مستقیم استاد هم نباشد میتوان گفت ادامه دهنده راه ایشان است.
پس میتوان به آینده آواز امیدوار بود؟
قطعا همین طور است. از مجموعه جوانانی که در کارگاه آواز حضور داشتند؛ تعدادی هنرجوی با استعداد بودند که گرچه دوره آموزش عالی را طی نکردهاند ولی این توانایی را دارند که خودشان به سطح دوره عالی برسند. حتی جوانانی هستند که شاگرد استاد نبودند ولیکن این توانمندی را دارند که در آینده خواننده قابل قبولی بشوند.
محبوبیت شجریان فقط در آواز خلاصه میشود؟
قطعا همه محبوبیت شجریان در آواز ایشان نبود. استاد به گونهای زندگی کرده بودند که کمتر هنرمندی پیش از او این ویژگی را داشته است. چهره اجتماعی، مردمی و حتی سیاسی داشتند. چون در همه برههها و اتفاقهای پیش آمده در طول عمرشان بیتفاوت نبودند و همیشه جانب مردم و طرف حق ایستاده بودند. همیشه به ما توصیه میکردند در کارتان صداقت داشته باشید چون اگر به غیر از این باشد مردم از شما روی برمیگردانند.
در خاتمه بگویید چه خاطرهای از استاد در ذهنتان باقی مانده است؟
تمام لحظاتی که با استاد بودم برای من خاطره است. همه خاطراتم را ثبت و ضبط کردهام که شاید روزی به عنوان (خاطرات با استاد) منتشر کنم. مدت زمان جلسهی کلاسهای خصوصی من با ایشان نیم ساعت بیشتر نبود ولی صبح که میرفتم آخر شب بر میگشتم. من با استاد زندگی کردم. در کار کشاورزی و پرورش گل همراه ایشان بودم. استاد هیچ وقت اجازه نمیدادند کسی به کارگاه ساز سازی بیاید ولی من حتی از ساز ساختن استاد فیلم و تصویر گرفتم.
یاد باد آن روزگاران یاد باد