یک کارگردان تئاتر در گفت و گو با ولایت:


تئاتر، مشارکت اجتماعی را به مردم می آموزد


مقدمه:

در روزهایی که بسیاری از فعالیت های هنری به دلیل جلوگیری از شیوع ویروس کرونا تعطیل است و یا به صورت نیمه تعطیل با شرایط خاص برگزار می‌شود گروهی از جوانان مستعد قزوین موفق شدند تئاتر "مستزاد" را برای مخاطبان اجرا کنند.

تئاتر"مستزاد" به صورت محیطی و در فضای پارک مشاهیر و خانه هنرمندان اجرا شد.

اعضای گروه برای اجرای این تئاتر 7 ماه تمرین کردند و موفق شدند 21 شب "مستزاد" را برای بینندگان اجرا کنند؛ اجرایی که همراه با مشارکت بینندگان بود.

در قسمت هایی از اجرا بینندگان در اجرای نمایش مشارکت داشتند و یا به پرسش های بازیگران پاسخ می دادند.

مصاحبه ای که در ادامه از خاطر شما می گذرد حاصل گفت و گو با محدثه اردکانی کارگردان "مستزاد" است؛ این مصاحبه شما را بیشتر با اندیشه های این کارگردان جوان آشنا می کند.

 

گفت‌وگو ـ محمدرضا مقدم:

¢ متولد چه سالی هستید و از چه زمانی در رشته هنر تئاتر فعالیت دارید؟

متولد سال ۱۳۷۵ هستم و مدرک کارشناسی کارگردانی تئاتر دارم. از ۱۷ سالگی شروع به ساخت فیلم کوتاه کردم و موفق شدم در جشنواره های مختلف صاحب رتبه شوم. در نهایت به این نتیجه رسیدم که بهتر است در رشته تئاتر تحصیل کنم به همین دلیل تغییر رشته دادم و در کنکور هنر شرکت کردم.

چه انگیزه ای سبب شد به سمت هنر و هنر تئاتر گرایش پیدا کنید؟

هنر بخشی از وجود همه آدم هاست که هرکسی انتخاب می کند چقدر نیاز دارد تا آن را پرورش دهد؛ نگاه من به هنر به این شکل است.

از دید من هنر نیاز به پرورش دارد. امروز ضرورت دارد که هنر به صورت پژوهشی و مطالعاتی مورد برسی قرار گیرد؛ این امر شهود رو برای آرتیست شفاف و عمیق می کند. فکر کنید از شما بخواهند که در یک باغ دنبال یک سانسوریا بگردید. این که همه ی گل ها زیبا هستند ناگزیر است اما شما باید سانسوریا  را بشناسید تا پیداش کنید! فرض کنیم سانسوریا نمود طلب اجتماعی است؛ پس شما ابتدا باید نیاز اجتماع را بشناسید و این طلب صِرفا ایجاد یک پوسته و صرفا راضی کردن جامعه نیست! پس باید نتیجه بگیریم یک جراح برای بهبود حال بیمار به تیغ هم احتیاج دارد. این موضوع گسترده است و باید مفصل بررسی شود.

 در پاسخ به قسمت دوم پرسش شما باید بگویم چون این فرصت را برای من فراهم می کند تا بدون اینکه فرصتی برای قضاوت داشته باشم با مردم به گفتمان بپردازم. من و شما در حال گفت و هستیم و شما نظر من را می پرسید.

این فرصت را دارید که دوباره بپرسید؛ یا من از شما بپرسم. این ماجرا تا زمانی ادامه پیدا می کند که به نتیجه برسد و این گفت و گوی دو طرفه همیشه برای من یک اصل است. نه تنها تئاتر، بلکه در همه هنرها و مولفه های اجتماعی ضرورت یک جامعه طبقاتی آن هم با فاصله زیاد دیده می شود!  اولین ماجرای این نوع جامعه ایراد در گفتمان است . باید فضای گفتمان به هر طریقی البته صحیح و مدون گسترش پیدا کند. تئاترِ گفتمانی و شورایی این فرصت را ایجاد می کند که آدم های یک جامعه برخلاف دیگر همایش ها، بدون دستچینی طبقاتی بتوانند مانند تئاتر مورد چالش قرار بگیرند؛ پس این شرایط را ایجاد کرده تا آدم ها فارغ از آنچه هستند با هم به واسطه یک ماجرای تازه و یک پدیده ی از پیش آماده که درونش هستند(درام) صرفا و مشترکا در موردش حرف بزنند. پس همین جا باید گفت مهم ترین  ویژگی ساختار دراماتیک یک اثر با قابلیتِ گفتمان، این است که امکان مباحثه در موردِ یک باید یا نبایدِ مشترک اجتماعی را به مخاطبش بدهد و در نهایت همه این ها نحوه ای از تمرین مشارکت اجتماعی است.

¢ آیا زمینه لازم برای فعالیت هنرمندان جوان فراهم است؟

اگر سانسور نمی شوم باید بگویم نه! وقتی سراغ تالیف یک اثر می‌روی لازم است در اتمسفری قرار بگیری که بتواند شما را در آن اثر متمرکز کند. اگر چه شما امروز به گفتمان در اجرای "مستزاد" پرداختید اما این گفتمان از یک کوفتگی وخیم که لابه لای هجمه ای از نامه‌بازی‌ها و پشت در نشینی ها و برخوردهای سلیقه ای و بدون پایه علمی برآمده. خلاصه ماجرا این می شود که روش اجرای نمایش من برای دوستان نا آشناست. صادقانه بگویم هر اثر این چنینی در شهر ما، مولف  را دچار استهلاک می کند. البته همه این درد و دل ها برای من یک فرایند مدنی است که به تدریج در حال درست شدن است؛ اما به شدت تمرکز کاری را در معرض ناامنی قرار می دهد.

¢ به نظر می رسد "مستزاد" به دنبال برانگیختن احساسات مخاطب نبود؟

 باید بگویم نه در مستزاد و نه در کار های قبلم دنبال اینکه اثرم در لفافه سانتیمانتالیزم (احساسات گرایی) صرفا احساسات مردم را تحریک کند نبودم. مستزاد ۲۱ شب اجرا شد؛ اما برای همه ی عوامل مستزاد، طی هفت ماه تمرین تماما تئاتر اتفاق افتاد. اولین اصل برای من ایجاد اجتماع کوچک با قرارداد های اجتماعی متمایز تر از جامعه بزرگ تر است. قراردادهای اجتماعی که در این اجتماع کوچک پدید آمده ما را منجر به رفتار متناسب این جامعه کوچک که گروه نمایشی است می کند . پس ما تمرین اجتماعی زندگی کردن می کنیم . معمولا من تمریناتم را طولانی برگزار می کنم. مثلا در مستزاد ما هر روز هفته از نه صبح تا هشت شب تمرین می کردیم. این باعث می شد همه ساز و کار های اجتماع را تجربه کنیم. غمگین یا خوشحال باشیم؛ دعوا کنیم؛ قضاوت کنیم و حکم بدهیم. همه ی این موارد فضایی را ایجاد می کند که ما در در پازلِ نمایش درست مستقر شویم و هر کسی در بهترین موقعیت خودش نسبت به نمایش قرار بگییرد.

داستان اصلی "مستزاد" مهاجرت است؟

روابط، قصه ها و رویداد ها با تمام سختی ها و شیرینی ها، بحران ها و گره ها، شبیه یک داستان بزرگ تر هر روز در حال پیشرفت و واقعی شدن هستند. مستزاد شرح خانواده بزرگ ایران است که مهاجرت، ترجمه فراری است که آن ها انتخاب می کنند. شما قبل از هر چیزی اجتماع کوچکی را می بینید که با زبان بدن رنجشان را شرح می دهند؛ با دیدن این صحنه ها هر کسی برداشت شخصی خودش را دارد و برای خودش قصه می سازد. اما شالوده ی مشترک همه قصه ها رنج است. همین قدر که سرباز زندان با ساز نظامی حرکاتش را کنترل می کند و بعد مخاطب مواجه می شود با بحران خانواده، خانواده ای که قصد مهاجرت دارد. اینجا مخاطب با فرم اصلی "مستزاد" روبه رو می شود. خانواده ای که قصد دارد خاطره هایش را بفروشد تا مهاجرت کند و بعد مخاطب وارد اتاق یکی از شش عضو خانواده می شود و حالا ماجرا و چرایی را از زبان او می شنود و با او حرف می زند؛ نقض می کند؛ رد می کند؛ می پذیرد و در نهایت به استناد گفتمان از اتاق خارج می شود تا اینکه دوباره با اجتماع رنجور مواجه می شود تا در مورد خاطره هایش تصمیم بگیرد.

در خاتمه در تئاتر محیطی و دشواری های آن توضیح دید:

درباره سختی های کار گفتم اما لازم است که بگویم مهم ترین مشکل اینجاست که برای این پتانسیل و امکان بزرگ یعنی اجرا در محیط، ساز و کار تحلیلی و زیر سازی های خیلی کوچک اداری هم  وجود ندارد. برای اینکه محیطی را برای اجرا در اختیار بگیریم باید با ارگان های فراوانی مذاکر کنیم و سوال اول همه این است "مگه میشه در فلان خونه یا فلان محل تئاتر اجرا بشه"؟

کافی است اداره کل فرهنگ ارشاد اسلامی استان هماهنگی لازم را با ارگان  ذی ربط داشته باشد تا مراحل صدور مجوز راحت و سریع تر انجام شود. اما از همه این ها که بگذریم وقتی تئاتر را به مردم نزدیک میکنی تمام مصائب شکل مطلوبی پیدا می کند و به رشد اثر کمک می کند. به همین دلیل من اسم این اتفاقات را سختی نمی گذارم چون می شود به شکل فرصت به آن نگاه کرد.

 

 

 


شنبه 16 اسفند 1399
05:04:59
 
 
Copyright © 2024 velaiatnews.com - All rights reserved
E-mail : info@velaiatnews.com - Power by Ghasedak ICT