فساد هم مانند هر پدیده هنجار یا ناهنجار اجتماعی هم دارای سلسله مراتب است و هم شکل هرمی دارد.
سلسله مراتب دارد زیرا فسادی که یک کارمند با گرفتن رشوه انجام میدهد ؛با فسادی که یک رئیس بانک با در اختیار قرار دادن وامهای چند میلیاردی بدون سند به بار میآورد؛ متفاوت است و سطح این فساد با سطح فسادی که از ورود زمینهای شهری به محدوده یا فروش تراکم و غیره به دست میآید برابر نیست.
از طرفی شکل ناهنجاری فساد هم هرمی است. یعنی از نظر کمی تعداد کسانی که با تبدیل باغ به محل مسکونی خلاف میکنند از تعداد کار چاقکن ها و رشوه گیرهای روزمره و نقدی حساب کن، بسیار کمتر است. تعداد فسادی که از تبدیل زمین کشاورزی به مسکونی ایجاد میشود؛ خیلی کمتر ، اما سلسله مراتبش بالاتر و مبالغ فساد هم بسیار بزرگتر است.
اگر فسادهای کم از نظر مبلغ و زیاد از نظر تعداد را در قاعده هرم جا بدهیم و آن را فساد پایین بنامیم؛ فساد نوع دوم فساد متوسط است.اما آنچه که ماهیت نظام یک حکومت را تعیین میکند یا تغییر میدهد؛ فساد رده بالاست که از نظر تعداد انگشتشمار، اما از نظر مبالغ بسیار نجومی است.
مثلا سکهای که یک کارمند بانک میگیرد تا کار بانکیات را راه بیاندازد؛ فساد پایین است و تغییر کاربری زمینهای هفتسنگان فساد متوسط است و گمشدن دکل نفت و توقیف کامیون طلا و ورود ده ها پورشه به داخل مملکت از طریق گمرک و بدون پرداخت عوارض فساد کلان است.
مکانیزم اجرای فساد پایین این است که در اجرای قانون یا یک تبصره را نادیده میگیرد یا همان تبصره را تفسیر غلط میکند.
سازوکار فساد متوسط این است که چند نفر تبانی میکنند تا نظر کارشناسیشان را در اجرای یک قانون و در یک مورد خاص به نفع یک مجموعه یا یک فرد تعمداً با اغماض اعلام نمایند. مثلا زمین کشاورزی را بایر اعلام میکنند تا بتوانند به صورت قانونی آن را به افرادی خاص عرضه کنند سپس مجوز ساختمانسازی و غیره بدهند.
در فساد کلان اما کلاً قانون به نفع فرد یا افراد یا گروهی مشخص به تصویب میرسد. در مجلس یا هیأت دولت یا به شکل قانون و یا آئیننامه و بخشنامه. علت برخی هزینه های میلیاردی و خرید رای برای مجلس همین است.
مثلاً قرار است از یک تاریخی ورود اتومبیل پورشه به مملکت ممنوع شود. یا عوارض گمرکیاش چندین برابر شود. لذا به صورت رانت به افرادی خاص که معمولا وزیر یا وکیل هستند؛ مجوز واردات داده میشود تا پول هنگفتی نصیبشان شود. یا کاربری باغات شمال شهر را تغییر میدهند و کاخهای باستی هیلز ساخته میشود. مکانیزم تبدیل رانت به فساد این است که این افرادی که رانت میدهند ؛ مجانی یا برای رضای خدا رانت نمیدهند .بلکه بده بستان دارند. یا حقی ضایع میشود یا خونی پایمال میشود یا رانتی به صورت متقابل داده میشود و فساد، فراگیر و سیستماتیک میشود. به طوری که از یک مرحله به بعد مقابله با فساد کلاً ناممکن میشود و مافیا ارکان حکومت را به دست میگیرد و ظاهراً مجریان قوانین رؤسا و وزرا و غیره هستند، ولی حکومت با مافیای پشت پرده است.
فایده طبقهبندی فساد این است که مبارزه با فساد پایین و آفتابه دزدی اگرچه لازم است وگرنه امنیت جامعه از بین میرود؛ اما ما را قانع و راضی نکند که فساد متوسط را نبینیم . و در مبارزه با فساد متوسط هم متوقف نشویم و مبارزه با فساد کلان را فراموش کنیم.
آنکه میگوید حکومت فقط با آفتابه دزدها مبارزه میکند ؛ خودش احتمالاً آفتابه دزد است و میخواهد در امان باشد!! وگرنه مبارزه با آفتابه دزدی تناقض با مبارزه با فساد قاضی ندارد و مبارزه با فساد قاضی یا مافیای اداری تناقضی با مبارزه با فسادهای کلان ندارد؛ اگر ارادهای برای مبارزه وجود داشته باشد.
اگرچه با مدیریت خوب آیت ا.. رئیسی مبارزه با فساد از پایین به متوسط ارتقا یافته است؛ این اما کافی نیست و آنچه نظام اسلامی را تهدید میکند؛ فسادهای کلان است . در عین حال مبارزه قضایی با فساد متاسفانه مرحلهی آخر است. مبارزه با فساد از دولت و مجلس باید شروع شود تا به مرحلهی آخر نرسد. و این ممکن نیست ؛ مگر اینکه هر مسئولی با هر فسادی در هر ردهای شخصا مبارزه کند. و این نمیشود؛ مگر اینکه اولویت اولش ماندگاری خودش نباشد!
نه خودت بخور.نه بگذار زیردستانت بخورند. و از همه مهمتر نه در برابر خوردنهای بالادستی سکوت کن! حتی به قیمت برکناری ات.