شهید مطهری در کتاب «پاسخ استاد به نقدها...» میفرماید: «معتقد بوده و هستم که هر مقام غیرمعصومی که در وضع غیرقابل انتقاد قرار بگیرد؛ هم برای خودش خطر است و هم برای اسلام».
این گزاره خیلی واضح است. در قانون اساسی حتی رهبر از نظارت خبرگان مستثنی نیست. حضرت امام صراحتا در فرمان تاسیس اداره امر به معروف میفرمایند: «حتی اگر خدای نخواسته رهبر انقلاب یا رئیس دولت مرتکب چیزی شد که موجب حد شرعی است؛ باید در مورد او اجرا شود». (صحیفه امام جلد 9 ـ ص 213)
مقام معظم رهبری در جلسهی پرسش و پاسخ دانشجویان دانشگاه امیرکبیر فرمودند: «هیچکس فوق نظارت نیست. خود رهبری هم فوق نظارت نیست چه برسد به دستگاههای مرتبط با رهبری».
بنده فکر نمیکنم که با این سه نقل قول صریح و موارد معتنابهی از لزوم نظارت مردم بر حتی امام معصوم که در نهجالبلاغه آمده است؛ کسی بتواند منطقاً و لااقل به صورت نظری در لزوم نظارت بر هر مسئولی در هر ردهای تردید داشته باشد.
در عین حال عدهای از طریق مقدسسازی مسئولیتها جلوی هر نقد و اظهارنظر و نظارتی را میگیرند و این دو علت اساسی دارد.
اولاً خیال میکنند نقد فلان شخصیت او را زمینی میکند و همین که او شد شخصی مثل دیگران پس از او تقدسزدایی میشود و منظورشان این است که نظرات شخص مقدس باید بدون چون و چرا پذیرفته شود و هرکسی که تردید کند؛ یا منافق است. یا ایمانش ضعیف شده است. در حالی که قرآن پر است از آیاتی که از قضا اصرار دارد که پیامبر شخصی مثل خود شماست و کافران را که ادعا میکردند پیامبر باید فرشته باشد و نه آدمیزاد؛ مورد عتاب قرار میدهد.
وقتی یک غیرمعصوم را از نظارت معاف میکنیم؛ قبل از هرکس به خود او ظلم کردهایم. چرا که فرصت اصلاح و انتخاب راه درست را از او میگیریم.
ثانیاً: اگر اطرافیان مقدسمآب حسننیت نداشته باشند؛ میخواهند با مقدسسازی و عدم شفافیت، نظارت و نقد را حذف کنند تا بتوانند آزادانه هر سوءاستفادهای که میخواهند بنمایند.
البته قبول داریم که عدهای هم عناد و دشمنی دارند و زیر سایهی حقانیت نقد و نظارت، منظورشان تخریب و افشاگری و ترور شخصیت است. اما نه به این بهانه میتوان نظارت را تعطیل کرد و نه اشخاصی غیرمعصوم را در هالهای از قداست حفاظت کرد.
بهترین مثال ترورهای اول انقلاب است. لازم بود به خاطر ترورها شخصیتها موقتاً با اتومبیلهای ضدگلوله شیشه دودی گرانقیمت جابجا شوند، اما بعداً دیدند چقدر خوب و نرم است و حتی سروصدای مردم هم از شیشهها عبور نمیکند و کمکم بعضی شخصیتها تن دادند به دوری از مردم.
کوچکترین نقد قوهی قضائیه منجر میشد به پروندهسازی کمااینکه همین الان هم دو نماینده مجلس که قانوناً مصونیت دارند؛ خانم سلحشور و آقای دکتر صادقی، دچار احضاریه و پروندهسازی و حتی محکومیت شدند. بگیر و ببندهای دیروز برای افرادی مثل طبری و منصوری مصونیت ارتشاء و فساد ایجاد کرد و پروندهسازیهای امروز خدا میداند دست چه کسانی را در آینده باز خواهد کرد.
به بهانهی تقدس دستگاههای مرتبط با رهبری زبانهای نقد و نظارت بسته میشود و میبینیم که چند امام جمعه در سطح کشور مبادرت به پاساژسازی و شلاق زدن منتقد و سوءاستفادههایی هر چند انگشتشمار نمودهاند.
اگر این جمهوری جمهوری است؛ چرا مجلس بودجهای را تصویب میکند که نه خودش و نه دولت و نه دستگاههای نظارتی دیگر توان و حق نظارت بر هزینهکرد آن را ندارند؟ شما یک کشور نشان بدهید که مجلسش بودجهای را تصویب کند که خودش نتواند بر آن نظارت کند.
همه میدانیم که امروز فساد مشروعیت نظام اسلامی را به مخاطره انداخته است. تلاشهای آیتا... رئیسی در بازسازی این تصویر تخریب شده، قابل تقدیر و تحسین است. اما راه نهایی مقابله با مفسدان، اعدام و انداختن در تنور و سر به نیست کردن نیست. مفسدان نباید بتوانند فساد کنند؛ نه اینکه وقتی فساد کردند محاکمه و حتی اعدام شوند. این ناتوانی در فساد فقط یک راه تجربه شده دارد و آن هم آزادی نقد و نظارت است.
روشن است که اعمال افشاگری و سوءاستفاده از آزادی برای نظارت هم آن را از انتفاع ساقط میکند و در واقع نه افراط هم قابل قبول است و نه تفریط.
هر جا که فسادی اتفاق افتاد؛ چشمی بسته شد که نظارت نکند یا زبانی که بازگو نکند.