جدال احسن و جدال دیالکتیک


جدال جزء جدایی‌ ناپذیر فعالیت سیاسی است. اما هر اقدام سیاسی متاثر از مکتبی است که به پشتوانه و در بستر آن فعالیت صورت می‌گیرد.
لیبرالیست‌ها با تکیه بر تاکتیک‌های رسانه‌ای و شیوه‌های تبلیغاتی و با اهرم سرمایه‌ای باور افکار عمومی را متاثر می‌سازند. جدال احسن اما سبک اسلامی مجادله است؛ مبتنی بر اخلاق و اصول و ارزش‌های دینی. در این نوع جدال شاید سریعا به پیروزی و موفقیت دست پیدا نکنیم. اما راه اگر چه طولانی‌تر؛ ولی درست ترین است و تاثیرگذار. داستان جدال علی (ع) با مرد یهودی را در دادگاه اسلامی همه شنیده‌ایم. اگر چه همه آن را تحسین می‌کنیم اما مع الاسف در شبیه‌سازی فعالیت‌هایمان از آن استفاده نمی‌کنیم. زیرا آن را راهی طولانی و نامطمئن به نتیجه می‌دانیم. امیرالمومنین در برخورد اول به قاضی می‌فهماند که باید شاکی و متشاکی نزد او مساوی باشند وهر دو را بدون کنیه و لقب باید نام ببرد یا هر دو را با کنیه. وقتی هم که علی (ع) شاهدی برای ادعای مالکیت بر زره نمی‌تواند معرفی کند، قاضی بر اساس علم خود امیرالمومنین را بر یهودی متصرف زره ترجیح نمی‌د‌هد. بلکه بر اساس شواهد و ادله می‌گوید برهان بر عهده مدعی است و یهودی را تبرئه می‌کند و جالب اینجاست که امیرالمومنین هم حکم را می‌پذیرد. ما پایان داستان را اینگونه شنیدیم که یهودی وقتی این عدالت و جدال احسن را می‌بیند مسلمان می‌شود. و می‌گوئیم یک زره به مسلمان شدن یک یهودی می‌ارزد. در حالی که اگر آن یهودی با آن زره علیه اسلام هم می‌جنگید باز هم حکم به قوت خود باقی بود. کداممان بر اساس مسلمانی امروزمان حاضریم اینگونه در چارچوب اصول وارزش‌ها جدال کنیم؟ منافقین و کمونیست‌ها اما مبنای جدالشان نه تکلیف بلکه نتیجه بوده و هست.جدال دیالکتیک! از هر راهی که زودتر به نتیجه برسند استفاده می‌کنند. دروغ ـ تهمت ـ افشاگری ـ توجیه وسیله توسط هدف ـ تخریب طرف مقابل ـ هو کردن ـ جایگزینی حاشیه به جای متن ـ انگیزه خوانی ـ سوءاستفاده از کاستی‌های اخلاقی و... از جمله مواردی است که در جدال دیالکتیک توصیه می‌شود و هر آنتی‌تزی که تز را به سنتز مورد نظر سوق دهد. متاسفانه ما در مبارزه بامنافقین و کمونیست ها گاهی از روش های آنان تاثیر پذیرفتیم و جدال مبتنی بر اخلاق را فراموش کردیم.  در جلسه بسیج رسانه در محضر امام جمعه محترم قزوین به مناسبت بحثی که پیرامون زمین‌های هفت سنگان پیش آمد گفتم که احساس شخصی من این است که سوءاستفاده‌هایی شده باشد. اما آیا این جدال احسن است که درباره پرونده‌ا‌ی که در حال بررسی است افشاگری و متهمان پرونده را مجرم معرفی کنیم؟ آیا درست است آبروی معاون قوه قضائیه یا رئیس دادگستری فلان استان را در معرض افشاگری قرار دهیم که این افراد زمین‌خواری کردند و ما اعتراض کردیم و ارتقاء پیدا کردند؟ آیا این جدال احسن است که ساختار سیاسی و قضایی نظام را نه منِ روزنامه‌نگار بلکه احدی از مهمترین مسئولین نظام زیر سوال ببرد؟ چه اصراری داریم که التهاب و توهم دزدی و زمین خواری مافیای بدون حد و مرز را به جامعه تزریق کنیم؟در حالی که قوه قضائیه خصوصا بعد از تحولات اخیر در حال رسیدگی به آن است. در جلسه اتاق فکر صدا وسیمای قزوین هم به این انتقاد از زاویه رسانه ملی پرداختم. به ریاست سازمان صدا وسیما در جلسه گفتم که صرف‌نظر از اینکه موضوع هفت‌سنگان زمین‌خواری باشد یا یک تملک قانونی، چرا امام جمعه شهر را مقابل یک پرونده قضایی قرار می‌دهید؟ آیا فکر نمی‌کنید که این گفتگوی بی‌پروا و اعلام نظر نماینده ولی فقیه ممکن است بر نظر قاضی اثر بگذارد؟ و آیا شما به طرف مقابل هم آنتن، اجازه و وقت می‌دهید که بیاید از خودش دفاع کند؟ و اگر نمی‌توانید این عادلانه است؟ آیا این جدال احسن است؟ قطعا این گونه برخوردهای عجولانه جدال دیالکتیک است و ریشه در اخلاق اسلامی ندارد. اگرچه ذهن هیجانی مردم برای اینگونه موضع‌گیری‌ها هورا بکشد.به هر نتیجه‌ای که برسد روش و وسیله توجیه نمی‌شود.  جمعه گذشته در نماز جمعه قزوین مطرح شد که:" ... افرادی با بکار بردن انواع حیله‌ها و نیرنگ‌ها به دنبال حضور در مجلس به عنوان نماینده مردم هستند... از کم کردن سن شناسنامه‌ای افراد در ثبت احوال شروع می‌شود ... تا در نهایت رد صلاحیت می‌شوند. اما دوباره برای دوره بعد ورود پیدا می‌کنند... همچنین وقتی خودشان رد صلاحیت می‌شوند انسان‌های بی‌ریشه‌ای که بی چون و چرا فرمانبردار هستند برای نمایندگی اجیر می‌کنند تا در مجلس نظرات آن‌ها را دنبال کنند..." (سایت نماینده ولی فقیه قزوین) جالب این است که این سخنان ذیل سرفصل انتخاباتی" سالم و پرشور برگزار شود" گفته می‌شود. یعنی تیتر، فرمان انتخابات سالم است و پر شور. اما محتوای سخنان هم سلامت انتخابات را زیر سوال می‌برد و هم شور آن را هدف قرار می‌دهد. آنچه مسلم است این است که مخاطب این سخنان نه چند نفر و نه حتی دو نفر است. یک نفر است و تریبون مقدس نماز جمعه هزینه می‌‌شود برای مقابله با یک نفر و این حیف است. بر اساس پیش بینی شما ایشان رد صلاحیت می‌شوند پس چرا هزینه شبهه دخالت نماز جمعه در جهت گیری شورای نگهبان و هیات نظارت را پرداخت می‌کنید؟و چرا با این اقدام انگیزه حضور کسانی را کمرنگ می‌کنید که به نظر شما با فرمان ایشان به (عمله‌ها و بی‌ریشه‌ها) رای می‌دهند و شما از کجا اجازه دارید که افرادی که صلاحیتشان از طرف شورای نگهبان تایید شده و مردم به آن‌ها رای داده‌اند یا خواهند داد را عمله و بی‌ریشه می‌نامید؟بر اساس کدام قانون یا حتی عرف میتوان افرادی را به دلیل حمایت یک نفر رد صلاحیت کرد؟ یادتان می آید اوایل انقلاب توده ای ها از چه کسانی حمایت میکردند؟ آیا بخاطر حمایت توده ای ها از یک فرد صالح شورای نگهبان آن فرد را رد صلاحیت می کرد؟ این ادبیات از کجای اخلاق اصول‌گرایی و ‌ارزش مداری نشأت گرفته است؟ و سرانجام آیا این سخنان در جهت عنصر اساسی وحدت بخشی این تریبون مقدس است؟  یکی از روش‌های جدال دیالکتیک هواداران این است که مدافع روش اخلاقی و صحیح جدال احسن را مدافع طرف مقابل معرفی می‌کنند. یعنی برای تخریب یک نکته ارزشی که پاسخ اخلاقی و دینی ندارد؛ می‌گویند در جهت منافع طرف مقابل است. مثلا فلانی لابد خودش در هفت سنگان زمین دارد یا نوکر فلان کسی است که متهم زمین‌خواری است. یا غلام حلقه به گوش فلان شخصی است که با وجود کبر سن برای انتخابات مجلس شورای اسلامی ثبت‌نام کرده است. فلانی ضد ولایت فقیه است. یا ضد نماینده ولی فقیه است. یا ضد نماز جمعه است. یا اصلا نماز نمی‌خواند!  اگر جدال دیالکتیک، واضعان اصلی‌اش را به جایی رساند؟ این اتهامات هم به جایی می‌رسد. این قلم هزینه‌ این سرمقاله بی‌درآمد را می‌داند و پذیرفته است و انشاءا... فقط با خدا معامله کرده باشد! 

سه شنبه 3 دي 1398
05:04:08
 
 
Copyright © 2024 velaiatnews.com - All rights reserved
E-mail : info@velaiatnews.com - Power by Ghasedak ICT