این روزها رئیس جمهور محترم، سخنان عجیب و گاهی ضد و نقیض میگوید. از جملهای که با قید منافع ملت ایران در مذاکره با هر کس گفت؛ تا آنکه شرط به رسمیت شناختن برجام را برای آمریکا گذاشت. تا این جمله اخیر که مبارزه با فساد را نه قضایی بلکه اجرایی معرفی کرد.
اینکه ترامپ حرفهای ضد و نقیض برای مذاکره با ایران میزند؛ قابل فهم است. زیرا ترامپ نه سابقه سیاسی دارد و نه دیپلماتیک حرف زدن را میفهمد. او مستظهر به قدرت و ثروت آمریکا است و اشتباهاتش را با زور و پول جبران میکند. اما چرا روحانی چنین مشی زیگزاگی را پی گرفته است؟ او از نداشتن دیپلماسی رنج نمیبرد بلکه فشارهای محیطی او را چونان موج به چپ و راست میبرد که گاهی کنترل از دست خودش هم خارج میشود.
عدم توانایی در فروش نفت و عدم تحقق درآمدهای مالیاتی به دلایل اقتصادی و مشکلات بانکهایی که توسط نورچشمیها برای اختلاس تاسیس شدهاند؛ مشکلات تحریم و از این طرف قدرتی که کامل نیست و تصمیمی که قدرتش را برای اتخاذ و اجرا نداری و تقسیم قدرت داخلی به مراجع انتصابی و انتخابی و ... امکان اتخاذ یک خط مشی ثابت و قابل اجرا را سلب میکند. اما رئیس جمهور حق ندارد با تلاطم امواج به افراط و تفریط کشانده شود. چرا که در بحرانها محور اگر محکم نباشد سنگ از روی سنگ فرو میغلتد. یا میتوانی محکم بایست و بحران را فروبنشان. یا با ذکر دلایل و شرایط کار را وابگذار که این دومی هر چند سخت و مضر است اما از تزلزل و تذبذب بهتر است.
اگر حل مشکلات را در مذاکره میدانی باید قدرتهای مخالف مذاکره را در درون قانع کنی یا مقام بالاتر را همراه و اگر راه حل مقاومت را تنها راه محتمل به رسیدن به پیروزی میدانی باید اسباب و مقدمات مقاومت را فراهم کنی. هم از لحاظ باور عمومی و هم از نظر ساز و کارهای اقتصادی.
قابل درک است که دولت و در راس آن رئیس جمهور بروز اختلاف داخلی را شروع انحطاط میداند و درست هم هست. در شرایط فعلی تنها اختلافات شدید داخلی را کم داریم که مملکت را تا آستانه فروپاشی ساقط کند. دولت البته باید برخوردها را به حداقل ممکن برساند ولی نه به قیمت تزلزل در استراتژی. دولت برای حفظ وحدت و حفظ یکپارچگی داخلی مستمرا از مواضع خود عقبنشینی میکند. این البته که پسندیده نیست. دولت باید در چارچوب اختیاراتش مقتدرانه عمل کند. بدون اینکه بخواهیم هم عناصر تاریخی را نعل به نعل تشبیه کنیم؛ امیر کبیر هم میتوانست جهت حفظ وحدت و یکپارچگی داخلی از مواضع ضد فساد و ضد استعماریاش عقبنشینی کند. هم صدر اعظم باقی میماند و هم کشته نمیشد. اما دیگر امیر کبیر نبود. مصدق هم میتوانست از مواضع ضد آمریکائیش کوتاه بیاید و از هرج و مرج داخلی و نهایتا کودتا جلوگیری کند اما دیگر مصدق نبود.
اگر دولت و رئیس جمهور به لحاظ اطلاعات بهروزی که دارد؛ تشخیص میدهد که از فلان تاکتیک استفاده کند؛ نباید خودش را محدود کند. باید کارش را در محدوده اختیاراتش به انجام برساند. اگر به خاطر جلوگیری از اختلافات داخلی اقدام درست را انجام ندهد؛ فردا تاریخ و خدا از او نخواهند پذیرفت که تشخیص ما درست بود اما نگذاشتند عمل کنیم.
مردم به تو رای دادند که تو نگذاری دیگران در محدوده اختیاراتت عمل کنند. نه اینکه خودت آن را دو دستی تقدیم دولت پنهان و دولت در سایه کنی.
رئیسجمهور محترم در روزهای اخیر در اظهارنظری عجیب گفته است که مبارزه با فساد با بگیر و ببند نمیشود!
اکنون که آیتا... رئیسی با اقتدار کامل آقازادگان را از سوراخ موش یکی یکی در میآورد و پای میز محاکمه میکشاند؛ مبارزه با فساد با بگیر و ببند به انجام نمیرسد؟ قوه قضائیه وظیفهاش برنامهریزی اقتصادی و مالی و پولی است که فساد شکل نگیرد؟ این وظیفه قوه تحت امر رئیس جمهور است. اگر قدرت اجرایی کشور ضعیف بود؛ که هست؛ فساد و اختلاس و ارتشاء شکل میگیرد. در این صورت قوه قضائیه هم اگر مثل گذشته ساکت بماند ؛ رانتخواران کاری می کنند و کردند که شاهزادگان زمان پهلوی انجام ندادند.
کی شنیده بود شاهزادگان پهلوی باغوحش اختصاصی داشته باشند؟یک کلاهبردار رانتخوار که دستگیر شده است در باغوحش خصوصی اش هفده ببر دارد! منابع مالی مملکت که به تاراج رفت؛ آبروی نظام را هم اینان به باد میدهند و قوه قضائیه بنشیند و نگاه کند؟
مگر سیستم بانکی و بانک مرکزی در اختیار دولت نیست؟ مگر درآمدها و مجوزهای پولی و بانکی دست دولت نیست؟ خوب چرا یک سردارزاده و یک تیمسارزاده میتوانند صدوپنجاه میلیارد تومان وام از بانک سرمایه بگیرند با وثیقه 5 میلیاردی؟ دولت چرا در مرحله انعقاد نطفه فساد مانع نشد؟ شما کار خودت را در سرچشمه انجام ندادید و سیل فساد راه افتاد؛ اکنون نظریهپردازی میکنید که راه مبارزه با فساد این نیست؟
البته که منظور رئیسجمهور این است که مراکز قدرت به دولت در مرحله اجرا اجازه نمیدهند که ممانعت کند. این دقیقا همانجاست که دولت باید ایستادگی کند؛ به هر قیمت که تمام بشود.
اگر برادر رئیسجمهور و برادر معاون رئیسجمهور را گروگان گرفتند که در صدور مجوز اختلاس کوتاه بیایند؛ مردم چه گناهی کردند؟ بگذار این افراد فدا بشوند اما ارزشهای ضدفساد باقی بماند.
اگر در مواردی برخلاف قانون دستور از هر کانون قدرتی آمد به پشتوانه قانون ایستادگی شود؛ اختلاف هم بشود اشکال ندارد. بالاخره مملکت رهبر دارد. وقتی ببیند شما از موضع حق و مبارزه با فساد مقاومت میکنی دستت را بازمیگذارد. کما اینکه دست قوه قضائیه را هم در برخورد با فرزندان فرماندهان و غیره هم باز گذارده است.
مخلص کلام اینکه وحدت و یکپارچگی در شرایط فعلی مملکت یک اصل اساسی است. اما حفظ آن به قیمت بروز فساد و رانت و اختلاس و در مسئولیت دولت نیست. دولت باید کارش را درست انجام دهد تا در برابر خدا و امام و خون شهدا و تاریخ سربلند باشد. اگر دفاع از ارزشها به نزاع انجامید، رهبری مسلما ورود میکند و طرفی را میگیرد که هم یکپارچگی حفظ شود و هم از انعقاد نطفه فساد ممانعت گردد.