اگر هدف بعثت پیامبر اکرم(ص) را براساس حدیث شریف "انما بعثت لاتمم مکارم الاخلاق" پایهگذاری مکارم اخلاقی بدانیم؛ باید بپذیریم که فرسنگها از مسلمانی فاصله گرفتهایم و تا نپذیریم اقدامی در رفع موانع آن انجام نمیدهیم.
افسانه پرستوها
اینکه در آلمان و بعد هم در روسیه و سپس آمریکا و جاهای دیگر از زن سوءاستفاده ابزاری کردند؛ از جمله به عنوان جاسوس؛ هم امکانپذیر است و هم پذیرفتنی. از نظر آنان زن ابزار است و میل جنسی قدرتمندترین کشش شناخته شده.
از نظر آنان امنیت یک پدیده فیزیکی است و چیزی به نام امنیت اخلاقی ساخته و پرداخته نظام اخلاق محور ماست.
بنابراین استفاده از زنان جوان و جذاب که برای همین کار استخدام میشوند برای آنان که میخواهند امنیت فیزیکی را حفظ کنند باورکردنی است.
اما نسبت دادن آن به نهادهای نظام جمهوری اسلامی آگاهانه باشد خیانت است و ناآگاه؛ جهالت.
اینکه فردی مثل دیگران خطا میکند و نهادهای امنیتی متوجه میشوند و به لحاظ فاکتورهای امنیتی مساله را دنبال میکنند با پرستوسازی تفاوت دارد.
نفسم را تبرئه نمیکنم
اما آیا اخلاقمدار بودن نظام جمهوری اسلامی برای مسئولین آن مصونیت اخلاقی ایجاد میکند؟ حاشا و کلا! شیطان از کسی نمیترسد و در هر نظامی و هر سازمانی مسئولین را بیشتر تحت تاثیر قرار میدهد؛ چون امکانات و منابع بیشتری در اختیار دارند. چه حکومت علی(ع) باشد و چه جمهوری اسلامی. اما جلوگیری از این اتفاق از نظر اسلام آداب دارد و مهمتر از آن اینکه انتشار یک واقعه اخلاقی که حتی مستنداً وقوع یافته باشد؛ مجاز نیست و به اندازه خود عمل فحشا گناه دارد. چه رسد به اینکه براساس گفتهها و شنیدهها بخواهند در موردش قضاوت کنند یا خبرش را منتشر کنند. قطعا حرام است بلکه بدتر از اصل اتفاق.
چرا بدتر از اصل اتفاق؟ زیرا وقتی این شرایط برای حضرت یوسف پیش میآید حضرت میفرماید«و ما اَبَرَّیُ نفسی ان النفس لاماره بالسوء الا ما رحم ربی ...» (من نفسم را تبرئه نمیکنم. نفس به بدی امر میکند مگر اینکه خدا رحم کند.) وقتی پیامبر خدا چنین میگوید تکلیف بقیه روشن است.
مساله این است که در آن شرایط مقدماتی نباید قرار گرفت و نحوه ممانعت از وقوع آن را هم اسلام فرموده است که در حوصله این بحث نمیگنجد.
اما اگر اتفاق هم افتاد گناه نشر آن کمتر از خود فحشاء نیست. زیرا آنکه فحشاء را نشر میدهد در شرایط فحشا قرار نگرفته و کنترل نفسش راحت و امکانپذیر است.
اخلاق فدای قدرت
یکی در شبکههای مجازی نوشته بود فلان مسئول که استعفاء داد باید علتش بازگو شود. طرفش هم معرفی شود! آن دیگری مینویسد «فلان خانم عقد موقت فلان آقا شده» و در کمال ناجوانمردی حرف اول فامیلی را مینویسد تا با افراد دیگری که در خط مقابل هستند اشتباه شود.
آن یکی مینویسد فلان نماینده برای ریاست فلان کمیسیون، رای دزدی کرد و آن دیگری در خصوصیترین مساله آن مسئولی که خانم است وارد میشود که صورتش را لیفت کرده یا گونههایش را فلان و عکس میگذارد بدون اینکه واهمه داشته باشد. آیا ما مجاز هستیم که حدود را براساس دوری و نزدیکی افراد و سلایق به خودمان تعیین کنیم؟ آیا خدا ما را مجاز دانسته که مخالفین را به هر قیمتی و از هر طریقی از سر راه برداریم؟ آیا ما اجازه داریم اخلاق را فدای قدرت کنیم؟
B.B.C و تظاهر به اخلاق حرفهای
دیشب در یک برنامه مصاحبه در شبکه B.B.C اکبر گنجی در حال تشریح یک فحشاء انتسابی به یک مسئول سابق بود که مصاحبهگر بلافاصله حرفش را قطع کرد و گفت: چیزی که ثابت نشده ما مجاز به پخش آن نیستیم و گنجی اصرار داشت آن را بازگو کند و میگفت: این هم سانسور شماست اما مصاحبهگر از موضعش عقب ننشست. نه اینکه B.B.C متخلق به اخلاقالـله باشد! بلکه B.B.C میداند که یک رسانه برای رسانه ماندن نیازمند اعتماد و رعایت اخلاق حرفهای است.
آنکه برای تخریب رقیب انواع نسبتهای اخلاقی را روامیدارد؛ قبل از اینکه طرف مقابل را خراب کند؛ در مورد خودش اعلام موضع کرده است که به هیچ تعهدی در این باره پایبند نیست.
مسئولیتهای روسای فکری جناحها
جوانترها ممکن است از روی احساسات کارهایی بکنند اما این روحانیون ـ رؤسای فکری و عقیدتی احزاب و گروهها هستند که مسئولیت مستقیم دارند. سکوت آنان از آنان رفع مسئولیت نمیکند بیدر و پیکری فضای مجازی و حاشیه امن یک سلیقه خاص، نباید ما را از دایره اخلاق خارج کند؛ اگر هنوز انگیزهمان الهی است و نه قدرت به هر قیمت ...