حتی اگر به گمانه تست ونزوئلا توسط آمریکا برای عمل در ایران هم اعتقاد نداشته باشیم؛ عملکرد آمریکا را میتوانیم در شرایط ونزوئلا ببینیم و بر اساس آن در داخل کشور آرایش سیاسی ـ نظامی بگیریم. اگر آمریکا نخواسته باشد در ونزوئلا دخالت نظامی را برای ایران تست کرده باشد؛ آنقدر تحلیلگر سیاسی ـ نظامی دارد که بر اساس نتایج بدست آمده در آنجا؛ در ایران عمل کند. ما نیز باید قدرتها و ضعفهای خودمان را به سرعت تشخیص بدهیم و نیروها را به جای آرایش در منطقه قدرت و غفلت از منطقه ضعف؛ آنگونه متمرکز کنیم که نقاط ضعفمان را تقویت کند.
ونزوئلا کشوری است که سالهاست با تحریمهای تضیعف کننده آمریکا مواجه است. ونزوئلااز نظر ساختار سیاسی، قدرت و استحکام ایران را ندارد. یک رئیس جمهور است که با حمایت یک تشکیلات دولتی رای آورده است، در حالی که نظام ایران یک نظام ایدئولوژیک و اعتقادی است که شخص اولش نه برآمده مستقیم از یک انتخاب چهار ساله، بلکه برآمده از مجلسی با عضویت روحانیون و مجتهدینی است که منتخب مردم هستند و قدرت معنوی دارند و رهبری جامعه فردی نیست؛ بلکه هرمی است و تشکیلات قدرتمند و با نفوذی پشت رهبر است.
اساس تشکیلات نظامی در ایران اعتقادی است. وطن و دفاع از وطن تنها یک انگیزه مکمل است. در حالی که انگیزههای اعتقادی و مذهبی قدرت نظامی ما را شکستناپذیر کرده است. ونزوئلا سالهاست با تحریم دست و پنجه نرم میکند و غیر از نفت چیزی ندارد. اما ایران پر است از فرصتهای صنعتی و کشاورزی مبتنی بر دانش عملیاتی و کاربردی که علیرغم تجارب چهل ساله در تحریم مدت کوتاهی است درگیر مسایل جدید تحریم شده است و گشایشهای برجام نفس عمیقی برای حیات اقتصادی ایران محسوب میشد و میشود.
همه میدانیم که تحریمها برای مستأصل کردن مردم است و دست به یقه کردن مردم با حکومت؛ در حالی که همین تحریمها این پتانسیل را دارد که صنعت و کشاورزی را از درون بنیاد بگذاریم و نظریه واردات محصول برای بازسازی اقتصادی را اجباراً رها کنیم.
معترضین ونزوئلا رهبر جوان و خوشنامی دارند که از قضا مسئولیتی در ونزوئلا دارد. یعنی چه از نظر مقام و چه از نظر شخصیتی هم اندازه "نیکلاس مادورو" رئیس جمهور ونزوئلا است. جوانی که همه ویژگیهای لازم را برای رهبری معترضین دارد. نه بدیلی دارد که تضعیفش کند و نه دور از دسترس است که نتواند اعتراض را رهبری کند و نه سابقه خیانتی در پرونده دارد که مردم طردش کنند.
تنها گزینه آمریکاست و آمریکا تمام قدرت سیاسی و اطلاعاتیاش را روی او متمرکز کرده است. از سوی دیگر ارتش ونزوئلا یک ارتش معمولی است که تنها دلیل انسجامش وطنپرستی و شناخت سیاستهای شوم امپریالیستی است. هیچ استبعادی ندارد که در بدنهاش تفرقه و تضاد ایجاد شود یا تشخیص سیاسیاش این شود که حفظ تمامیت ارضی وطن، در گرو حمایت از خوان گوایدو رهبر معترضین است.
کافی است ارتش حمایتش را از دولت قانونی بردارد و بگوید در مسایل داخلی دخالت نمیکند مساله تمام است.
اما ونزوئلا با رشد اقتصادی منفی و تورم 40 هزار درصد! که سالهاست درگیر تحریم و بیکاری و غیره است؛ با شرایطی که برشمردیم و ارتشی که نمیتوان به وفاداریاش کاملا و تا آخر مطمئن بود؛ با داشتن رهبر معترضین قابل قبول و واحد علیرغم تهدید نظامی آمریکا مقاومت میکند و شبه کودتا را دفع میکند. آیا ایران با این موقعیت که برشمردیم قابل تصرف و تفرقه و اضمحلال است؟ حاشا و کلا.
فشار هست! گرانی و تورم و حتی بیمدیریتی و دشمن اصلی انقلاب یعنی اختلاس و آقازاده بازی و سوءاستفاده هست، اما آیا سپاه و ارتش ما با ارتش ونزوئلا قابل مقایسه است؟ اگر مشکلات اقتصادی منجر به شورشی هم بشود، کدام رهبر برای معترضین وجود دارد که بیاید وسط شورشیان سخنرانی کند و آنان را رهبری کند؟ مریم رجوی یا رضا پهلوی یا حسینی ریاستارت؟
ما چه متوجه شده باشیم و چه نشده باشیم آمریکا با تست ونزوئلا متوجه شده است که ایران جای این کارها نیست.
فشارها واقعا مردم را عاصی میکند، اما چارهای غیر از مقاومت نیست. مقاومت، آمریکا را قطعا به عقبنشینی وادار میکند. عقبنشینی ما یعنی تسلیم ولی عقبنشینی آمریکا یعنی واقعی کردن شرایط برای گفتوگویی که دشمن دیگر خلع سلاح شده و همه گزینههایش را از دست داده است.
افراطی کردن شرایط و بهانه دادن به دست دشمن به طوری که ادعا کند ناچار به دفاع از خود است؛ بدترین نوع بازی در این شرایط میباشد.
آمریکا چون گزینه دیگری ندارد، بعد از عدم تمدید معافیت دو راه بیشتر ندارد. یا عقبنشینی و تن دادن به مذاکرهای که ما هم در آن پیش شرط داشته باشیم. یا شروع جنگ با بدست آوردن بهانهای که افکار عمومی آمریکا و دنیا و سنا و ارتش آمریکا را قانع کند که چارهای جز دفاع از خود نداشته است. با نبودن این بهانه گزینه اول حتمی است.
البته این به معنای آسوده خوابیدن و نداشتن آرایش نظامی و عدم بیداری شب حمله نیست!