پاسخ به این سوال مهم و استراتژیک که «آیا آمریکا برانداز جمهوری اسلامی است؟» به مقدمهای نیاز است تا به سوال اساسیتری پاسخ دهد که آمریکا با چه چالشها و خطراتی مواجه است و برای خنثی کردن هر کدام چه منابعی دارد و از چه تاکتیکهایی میتواند استفاده کند.
¨
آمریکا در حال حاضر با سه خطر مهم و حیاتی مواجه است. اول، خطر اقتصادی که چین برایش ایجاد میکند. دوم خطر نظامی که روسیه در برابرش است و سوم خطر ایدئولوژیکی که جمهوری اسلامی برایش ایجاد کرده و پیش میرود.
در سالهای نه چندان دیر، رشد اقتصادی چین به بالای 12 درصد خواهد رسید. آمریکا با کشوری با چنین رشد اقتصادی که میرود پایههای حاکمیت اقتصادی و پولی آمریکا را متزلزل کند؛ نمیتواند به غیر از روشهای اقتصادی و پولی مبارزه کند. اما روشهای اقتصادی هم پاسخگو نخواهد بود؛ زیرا تولید مردمی رفاهزده زیر سایه برتری تکنولوژیک و ثروت؛ قابل مقایسه نخواهد بود با تولید مردمی منظم و قانع و پرکار که به قول خودشان از تکنولوژی دنیا فقط یک روز عقب هستند و به سرعت با ساختار سیاسی سوسیالیستی اما اقتصاد لیبرالیستی به ثروتهای عظیمی دست پیدا خواهند کرد.
تاکنون در چنین شرایطی آمریکا با استفاده از این امتیاز که واحد پولش شاخص ارزی دنیاست؛ مشکلات اقتصادیاش را حل میکرد. در واقع در بزنگاهها که بدهیاش به کشورهای پیشرفتهای مثل ژاپن و کره جنوبی و البته اروپا زیاد میشد با تغییر نرخ تبادل ارزی مانع بروز و ظهور بحران در ایالات متحده آمریکا میشد و در واقع از سلطه ارزیاش در اقتصاد؛ کسری مشکلات دیگر اقتصادیاش را پوشش میداد. اما چین دیگر ژاپن و کره نیست و میرود تا به سلطنت دلار پایان دهد. عربستان با اطلاع از همین ضعف آمریکاست که اخیرا در چالش فیمابین مثل سقف تولید و قضایای یمن و غیره تهدید کرده است که در معاملات نفتی ممکن است از واحد ارزی دلار آمریکا استفاده نکند و این تهدیدی بزرگ، مهم و کارسازی بود.
خطر دوم برای آمریکا خطر نظامی روسیه است. آمریکا 6800 کلاهک هستهای دارد و روسیه 700 کلاهک، بنابراین این دو اگرچه در پایان دوران جنگ سرد قرار دارند؛ اما نمیتوانند در مناسبات سیاسی دنیا به شکل نظامی مقابل هم قرار بگیرند فلذا در همه جا از جمله ایران و عراق و سوریه و یمن و لبنان معمولا مواجهه نظامی تبدیل به بده بستانهای اقتصادی میشود. روسیه حق قدرتش را میگیرد و کنار میکشد یا آمریکا. در هر حال هرگز هیچ جنگ نظامی نمیتواند اتفاق بیفتد که یک سویش آمریکا و یک سویش روسیه باشد و این دو نخواهند یا نتوانند به تفاهم برسند.
خطر سوم برای آمریکا، نظام متفاوت و متناقض با نظم نوین جهان آمریکا است که نمیخواهد در سلسله مراتب موجود دنیا در جایگاهی که برایش تعریف کردهاند مستقر شود. بلکه به همین نظم جهانی منتقد است و آمریکا را رهبر سیاسی ـ اقتصادی و ایدئولوژیک مناسبی برای دنیا نمیداند بلکه با آن دشمنی هم میکند.
جمهوری اسلامی با ماهیت لیبرالیسم و نهایتی که کاپیتالیسم سرانجام با آن مواجه خواهد شد در تضاد است و معتقد است تلنبار ثروت و قدرت و سیاست در کشوری مثل آمریکا جهان را دوباره به سمت و سوی بردهداری میبرد تا اکثریتی فقط زنده باشند و کار کنند تا اقلیتی لذتجوئیهای لایتناهی داشته باشند. این جذب تک قطبی ثروت و قدرت، دنیای خالی از معنویت را متلاشی خواهد کرد.
¨