مصائب انقلابیون اکنون!


 (تحریف تاریخ و تندروی)


اینکه جامعه و افکار عمومی چه رفتاری را هنجار بدانند و چه رویکردی را ناهنجار، البته ممکن است در ارزشی دانستن آن تردید داشته باشیم؛ اما شنای در جهت جریان آب بسیار راحت و فرحبخش می‌باشد. در حالی که شنای خلاف جهت آب، بسیار کار طاقت فرسا و خسته کننده‌ای است.

امروز سیاست، عوامزده شده است و همگان در جهت آب اظهار نظر می‌کنند. ایران اکنون را مثلا با زمان شاه مقایسه می‌کنند و نوعا هم در مورد ثابت بودن قیمت خودکار و تورم غیرجهشی و ارزشمند(!) بودن پاسپورت زمان شاه و کم ارزش بودن آن امروز و قیمت دلار و غیره. در حالی که یک نکته اساسی معمولا مغفول می‌ماند و عوام به عمق مساله ورود نمی‌کنند و آنان هم که عالم هستند و اینگونه تبلیغ می‌کنند، بنای روشنگری و پیروی از حقیقت ندارند و آن نکته اینکه ایران انقلابی خلاف جریان جهانی آب حرکت می‌کند و شاه مهره‌ای هم جهت با امپریالیسم.

£

این انقلاب برای این به وجود آمد که مناسبات دنیا غیرعادلانه است. 26 ثروتمند بزرگ دنیا ثروتشان از چهار میلیارد انسان دیگر روی کره زمین بیشتر است. این بی‌عدالتی هرگز در میان حیوانات اتفاق نمی‌افتد؛ زیرا که فاصله قدرت قوی‌ترین گرگ با ضعیف‌ترین گرگ هرگز قابل مقایسه با این فاصله نجومی نیست و نخواهد بود.

انسان، بدون کنترل و فارغ از دین با این روندی که پیش می‌رود مدت زیادی به سقوط محضش باقی نمانده است.

انقلاب اسلامی داعیه اصلاح چنین انحرافی را داشته و دارد و خلاف هنجارهای اقتصادی و سیاسی بین‌المللی حرکت می‌کند و این احتمالا قابل مقایسه نیست با همراهی یک رژیم دست نشانده با سیاست‌های امپریالیستی بین‌المللی.

همین تحلیل، گفتنش امروز جرأت می‌خواهد زیرا افکار عمومی اگرچه با سرعتی کمتر اما در جهت حرکت بین‌المللی پیش می‌رود. در حالی که قبل از انقلاب چنین تحلیل‌هایی روشنفکرانه و درواقع هنجار محافل دانشگاهی و تحصیل کرده بود. و امروز مع الاسف، اینگونه نیست! برخی از دلایل آن را ذکر خواهم کرد.

£

قبل از پیروزی انقلاب، هرم فرهنگی دو جریان بزرگ داشت. جریان اول همراه سلطنت و برخوردار از مقام و موقعیت و صد البته منفور و مطرود و جریان آزاده دوم که تسلط فرهنگی و هنجاری داشت. می‌گویم این جریان مسلط بود؛ زیرا در دانشگاه‌ها هیچ تشکیلاتی بنام ساواک یا حزب رستاخیز یا حتی ملی و میهنی طرفدار حکومت وجود نداشت. سلطنت‌طلب‌ها بعد از انقلاب متشکل شدند و البته حزب رستاخیز به صورت دستوری با بودجه و غیره با حضور سه چهار نفر کارمند حضور داشت اما ظهور نداشت.

البته همه جریان فرهنگی و روشنفکری مسلط، مذهبی‌ها نبودند. از قضا جمع کوچکی از آنان چنین بودند؛ اما همگی در مخالفت با سلطنت هم جهت.

این جدائی و انفکاک در همه هرم‌های اجتماعی، سیاسی ـ‌ اقتصادی کشور وجود داشت.

بنابراین در کل جامعه یک جریان تازه به دوران رسیده نوکیسه فخرفروش بی‌مایه وجود داشت که طرفدار حکومت سلطنتی بود و درواقع آبشخورش آنجا بود. از آنطرف هم یک جریان آزاده و مستقل از حکومت که دستش خالی اما مغزش پر بود.

در هنر و ورزش و دانشگاه و در بازار و همه جا این تقسیم‌بندی وجود داشت. یک دانشجو چه مذهبی و چه کمونیست هرگز آلوده به (نیناش ناش) کاباره‌ای نبود. شأن خودش را بالاتر از فیلم فارسی و کاباره و شعرهای ملوکانه و ادبیات رسمی و غیره می‌دانست.

امپریالیسم ـ استعمار و استبداد طرفدار مردمی نداشت. توجیه علمی نمی‌شد. کسانی بودند البته دانشگاهی هم بودند، باسواد هم بودند، روحانی و حوزوی هم بودند، جیره می‌پذیرفتند و بودند؛ اما جرأت و قدرت و  منطق دفاع از سلطنت را نداشتند.

بنابراین یک جریان روشنفکری مستقل از حکومت وجود داشت که مذهبیونش دو جریان داشتند انقلابی و مسالمت جو. (بعد از انقلاب به این افراد لیبرال و سازشکار و غیرانقلابی گفته شد)

انقلابیونش سازمان مجاهدین خلق بودند و فداییان اسلام و هیات‌های موتلفه اسلامی. مسالمت‌جویشان که اعتقادی به حرکت مسلحانه نداشتند، امام خمینی بود و طرفدارانش از بازرگان تا مطهری و هاشمی و بهشتی و خامنه‌ای (مقام معظم رهبری).

این جریان روشنفکری مستقل از حکومت، اردوی غیرمذهبی هم داشت که آن‌ها هم به دو دسته انقلابی مثل چریک‌های فدایی و غیره و غیرمعتقد به جنگ مسلحانه مثل حزب توده دسته‌بندی شده بودند.

آن روزها «انقلابی» فقط به کسانی اطلاق می‌شد که به مشی مسلحانه رسیده بودند. راقم سطور در پی اختلافات و دلایل این صف‌بندی‌ها نیست؛ منظور من این است که صف مستقل از حکومت چه مذهبی و چه غیرمذهبی و چه انقلابی و چه فرهنگی، از ابتذال سیاسی و فرهنگی به دور بودند. برای روشن شدن ذهن می‌گویم، مثلا یک دانشجو یا جوان دختر مستقل از حکومت هرگز هفت قلم آرایش نمی‌کرد و هرگز به ابتذال جنسی گرایش نداشت، چه مذهبی بود و چه غیرمذهبی و چه انقلابی و چه غیرانقلابی هرگز از ابتذال عروسکی دفاع نمی‌کرد و یک مرد روشنفکر هرگز به فیلم‌های آبگوشتی و مجالس قر و قنبیل آلوده نبود و این صف امروز متاسفانه شکسته شده است.

یکی از مهم‌ترین دلایل ابتذال امروز که در هنر و فضای مجازی و ورزش و سلبریتی و دانشگاه و غیره به آن دچار هستیم؛ این است که ما تاریخ را تحریف کردیم و آن را یکطرفه نوشتیم.

حضور کمونیست‌ها و مجاهدین خلق و نویسندگان و هنرمندان متعهد را در مبارزات قبل از انقلاب سانسور کردیم. بعد از انقلاب قطب‌زاده را از روی پلکان هواپیما کنار امام حذف کردیم بنی صدر را از ابتدای تاریخ انقلاب پاک کردیم. آیت ا.. منتظری را از تاریخ خط زدیم و امروز مسئول اول دفاع مقدس آیت‌ا... هاشمی رفسنجانی را از تاریخ جنگ کنار می‌زنیم و سانسور می‌کنیم.

دومین دلیل این است که تندروی و افراط کردیم. اسراف کردیم و تا این حقایق را نپذیریم شنای ما در خلاف جهت رودخانه جهانی از این هم سخت‌‌تر خواهد شد.

£

 

 

 


شنبه 6 بهمن 1397
05:01:29
 
 
Copyright © 2024 velaiatnews.com - All rights reserved
E-mail : info@velaiatnews.com - Power by Ghasedak ICT