حقایق تحریم


در بازرگانی بین‌الملل یکی از محدودیت‌هایی که دولت‌های کشور مبدا یا کشور مقصد می‌تواند ایجاد کند و باید مورد ملاحظه دقیق قرار گیرد؛ تحریم است.
تحریم‌ به خودی خود نه فرصت است و نه تهدید. بستگی دارد در چه شرایطی و برای چه کشوری تحریم ایجاد شود. اقتصاد امروز دنیا بر اساس بازاریابی و تولید انبوه و صادرات است. بدیهی است تحریم یک بازار فروش برای اقتصاد تولید محور سم مهلک است. اما تحریم برای یک اقتصاد بر پایه مصرف اگر چه سخت است؛ اما مهلک نیست. وقتی آمریکا ایران را تحریم می‌کند؛ خودش را (یا بخشی از اقتصاد جهانی را) از قسمتی از عامل انرژی محروم می‌کند. لذا آن مواد اولیه که نفت خام باشد؛ گران می‌شود. زیرا نیاز دنیا معلوم و سقف تولید هم مشخص است. برای خروج از این بحران، آمریکا و اروپا باید با همدستی عربستان سقف تولید نفت را بالا ببرند. این اگرچه در ظاهر به معنای فروش بیشتر توسط عربستان است؛ درواقع چون از گران شدن نفت جلوگیری می‌کند؛ باعث می‌شود عربستان همان درآمد نفتی را از فروش بیشتر منابع زیرزمینی‌اش داشته باشد و نه از گران شدن آن که خیانت به ملت عربستان است؛ به جبران حل مشکل آمریکا! ایران هم مشکلش را با کشورهایی حل می‌کند که به این تحریم نپیوستند. دست بالا با قیمتی پایین‌تر و شرایط پرداخت سخت‌تر. البته آمریکا مترصد ایجاد شرایط سخت تر است؛ چون می‌داند ایران در شرایط مشابه در دهه اول انقلاب جنگ و تحریم را با هم مدیریت کرد. شرایط سخت یعنی گردنه گیری و اعمال زور برای عدم امکان فروش نفت توسط ایران که معنی آن بی‌تردید مقابله به مثل و جنگ است که آمریکا درهیچ جنگ نیابتی و حتی غیرنیابتی تاکنون پیروزی نداشته است. از ویتنام تا عراق و سوریه و یمن. آنچه که موجب پیروزی آمریکا می‌شود؛ ترس از هیمنه آمریکاست وگرنه در میدان جنگ آنجا که فقط ترفند نظامی مستقل از سیاست کاربرد دارد؛ آمریکا کارنامه قابل قبولی ندارد. از طرف دیگر نفتی که به این سختی بدست صنایع آمریکا و اروپایی می‌رسد، باید کالایی تولید کند که به فروش برسد و هر چه بازار وسیع‌تر و پردرآمدتر، رونق صنایع بیشتر. تحریم بازار بزرگ ایران توسط آمریکا و همپیمانانش درواقع اول تحریم خودشان در فروش است؛ سپس تحریم ما در خرید.  در اروپا و کانادا و آمریکا اگر شما یک کالایی را از مغازه بخرید فاکتوری به شما می‌دهند که اگر بخواهید آن کالا را از کشور خارج کنید؛ بخشی از پولتان را در گمرک برمی‌گردانند. یعنی کالای تولیدی آن‌‌ها برای مردم خودشان گران‌تر است. یعنی برای مصرف، مالیات پرداخت می‌کنند و برای تولید، یارانه می‌دهند. این اهمیت بازار مصرف را برای کشورهای تولیدکننده نشان می‌دهد. بنابراین تحریم ما درواقع تحریم صنایع و شرکت‌های تولیدی خودشان است که برای بلندمدت برایشان مسلما امکان‌پذیر نیست. در کشورهای مصرف محور؛ برعکس، تولید مالیات می‌دهد و مصرف یارانه دارد. یک کارخانه دار حساب وکتاب مالیاتی‌اش مشخص است و مثل کارمند و کارگر مالیات و بیمه‌اش را نمی‌تواند پرداخت نکند. اما به مصرف کننده یارانه پرداخت می‌شود. از بنزین هزار تومان که هزینه حملش هم نمی‌‌شود تا برق و آب و گاز و اخیرا یارانه نقدی. کشور مصرفی برای تبدیل شدن به کشور تولید کننده نیاز به یک شوک دارد. وقتی تحریم نیستیم؛ تولید به صرفه و منطقی نیست؛ زیرا کالاهای خارجی به صورت قاچاق و قانونی به قیمتی پایین‌تر در دسترس است؛ اما ساختار کشورهای مصرفی به گونه‌ای پایه‌ریزی شده است که دلال محور است. یعنی صرف می‌کند همه چیز تولید شده وارد شود. هم بازار به نفعش است و هم مسئولین طراز اول کشور و مافیا و دست‌اندرکاران دیگر. اما وقتی جلوی قاچاق گرفته می‌شود (که مصیبت خودش را دارد و جنگ با مافیای فساد را به همراه دارد) یعنی خود کشورهای تولید کننده اجازه فروش نمی‌دهند و به صورت قانونی هم وارد نمی‌شود؛ تازه تولید داخلی به صرفه و منطقی می‌شود بنابراین تهدید تحریم اگر اراده‌‌ای برای مقاومت باشد و از هیمنه آمریکا و خوف قحطی جا نزنیم؛ به فرصتی بزرگ برای تغییر ساختار مصرفی کشور به ساختار تولیدی تبدیل می‌شود. با تغییر ساختار اقتصاد است که اشتغال به صورت طبیعی ایجاد می‌شود و حضورمان در بازارهای جهانی با افزایش کیفیت تضمین می‌گردد. در غیر این صورت تا ابد باید بیکار بنشینیم یا به اشتغال کاذب بایستیم و چشممان باشد به لوله‌‌های نفتی که کی بفروش می‌رسد و یارانه نقدی توزیع می‌شود. ابدی که بیش از یکی دو دهه به عمرش باقی نمانده است! 

دوشنبه 8 مرداد 1397
04:09:20
 
 
Copyright © 2024 velaiatnews.com - All rights reserved
E-mail : info@velaiatnews.com - Power by Ghasedak ICT