عدهای به بهانه خروج از بنبستی که در ذهنشان ایجاد شده است؛ مکاتباتی را آغاز کردند که پاسخهایی را از خاتمی داشت که از آن تعابیر مختلفی شده است.
جان کلام خاتمی، اما این بود که راهکار من، تعامل با نظام است و آنان که گشایش بنبستشان عبور از نظام بود و هست؛ این سخن خاتمی را برنتافتند و آبرومندانه در این مقطع، بنای عبور از خاتمی را پایهگذاری کردند.
این مکاتبات که به اصلاح اصلاحات معروف شده است؛ با درایت و ذکاوت خاتمی در واقع به اصلاح اصلاحطلبان منجر میشود.
این همان کاری است که باید در سال 88 میشد و از آن غفلت شد.
آیا اصلاحات جبههای بود و هست که در تعامل با نظام، اشکالات حکومت را مشفقانه گوشزد کند و اصلاح؟ یا تنها جبهه مشروعی است که میتوان در آن، علم مخالفت بلند کرد؟
واقعیت این است که هر اعتراضی از نقد مشفقانه تا براندازی علیه جوهر نظام مطرح شود؛ در دنیا مشتریان زیادی دارد.
اعتراضات سال 88 و ناآرامیهای قبل و بعد آن همواره مورد حمایت آمریکا ـ منافقین ـ عربستان و گروههای معاند قرار گرفته و خواهد گرفت؛ همانگونه که ما هم در هر اغتشاش و ناآرامی در آمریکا و اسرائیل و عربستان، صرفنظر از اینکه اعتراض آنان را و خود معترضین را قبول داریم یا نه؛ از اصل اغتشاش و اعتراض علیه حکومت آنان حمایت میکنیم. این طبیعی است. اما منتقد و معترض داخل نظام همواره باید به خطکشی خود و دشمنان توجه داشته باشد.
منتقد و اصلاحطلبی که معتقد است حتی معصومی چون حضرت علی(ع) وقتی پای خلیفهکشی به میان کشیده میشود با شمشیر از نظام خلیفه سوم دفاع میکند و رودرروی یاران منتقد دیروز میایستد؛ همواره باید به خطکشی بین خود و براندازان توجه، اشاره و یادآوری داشته باشد.
در قضایای سال 88 اگر رهبران اعتراضات، مواضع مرحوم هاشمی رفسنجانی را اتخاذ میکردند و مرحوم هاشمی در آخرین نماز جمعه به جای پر کردن خلا عمل انجام نشده توسط سران اصلاحات که البته ضروری بود؛ کمی هم به مبحث تعامل با نظامی که در گوشه قرار گرفته بود؛ میپرداختند؛ شاید امروز در شرایطی قرار نمیگرفتیم که منتظر باشیم ظریف در مبارزه با حریف آمریکایی زمین بخورد و ما هورا بکشیم یا ولایتی با حریف روسی از سوی دیگر ...
خط اصلاحات به روایت خاتمی مشخص شد. تعامل و نه عبور از نظام. بنابراین دیگر میانهای به نام اصلاحطلبان همراه با براندازان نداریم. آنان باید تکلیفشان را با خاتمی و نه حتی نظام یکسره کنند.
از سوی دیگر منادیان اصولگرایی که خاتمی را باغی میدانند و هیچگونه تعاملی را با او برنمیتابند؛ مواضع پوتین را در مذاکره با ولایتی با دستپاچگی مورد حمایت قرار میدهند و این تحقیر را نماسازی میکنند تا جایی که اصل نه شرقی ـ نه غربی نظام را که مثل استقلال ـ آزادی ـ جمهوری اسلامی از شعائر پایهای نظام و قانون اساسی است مخدوش میکنند به این بهانه که روسیه دیگر شوروی سابق نیست .(جلالخالق)
روسیه در کدام مقطع و کدام موضعگیری به غیر از منافع صددرصدی خودش و نه حتی اهداف مشترک با جمهوری اسلامی حرفی زد و موضعی اتخاذ کرد؟
در قضیه سوریه حتی هر زمان و هر لحظه که منافع کوتاهمدتش با حتی آمریکا و اسرائیل همجهت میشد؛ ابا نداشت از اینکه آمریکا 110 موشک به سوریه بزند و روسیه حتی اجازه استفاده از ضدهوایی S300 را به سوریه ندهد و روزی که مواضع ایران در سوریه مورد تهاجم هوایی اسراییل قرار میگیرد؛ دقیقا فردای روزی است که نتانیاهو و پوتین ملاقات داشتهاند.
آنان که با متحد منافع (و نه حتی سیاسی چه رسد به ایدئولوژیک) خارجی، چنین انعطافی نشان میدهند؛ چرا به متحد سیاسی؛ بلکه ایدئولوژیک و اعتقادی داخلی چنین ظلمی روا میدارند؟
این بار علی(ع) را در شرایط حاکمیت و قدرت ببینید. در جمل چقدر خون دل خورد و سخنرانی کرد و مذاکره و پیغام و پسغام که دست بکشید از مقابله با نظام. چقدر نصیحت کرد و پند داد که جنگ شروع نشود و اختلاف از طریق مذاکره حل شود و چقدر مهربانانه و مظلومانه سخن گفت تا مخالفین را جذب کند و سرانجام بر پیکر بیسر زبیر گریه کرد و سربازی که سرش را بریده بود؛ توبیخ!!
در جنگ نهروان چقدر مذاکره و صحبت و دعوت و در عین بیاعتنایی به ابنعباسسفیر علی(ع) توسط خوارج، حضرت شخصا رفتند و سخنرانی کردند و چه کلماتی به کار بردند که هشت هزار نفر از مصاف با حکومت دست کشیدند و حضرت حتی فراریان زنده مانده از صحنه جنگ را پی نگرفتند تا عاقبت یکی از آنان خود امیرالمومنین را به شهادت رساند.
در جنگ صفین نیز به هکذا ... در تاریخ چند ساله حکومت علی(ع) بیش از جنگنگاری، مذاکرهنگاری و سخنوری و گفت و شنود به جا مانده است.
پس این عناد لجوجانه با رئیسجمهوری که 8 سال مملکت را با نفت بشکهای 25 دلار چنان اداره کرد که نه تورمی لجام گسیخت و نه اختلاسی به وجود آمد و این همه کار شد و این مقدار هم ارز و پول برای دولت بعدی گذاشت؛ از چه باب است؟
آنان که در جدایی از قدرت، چون علی نبودند؛ راهشان جدا شد؛ اما آنان که در قدرت هستند؛ آیا مثل علی (ع) به جذب حداکثری و دفع حداقلی میپردازند؟
آنچه که نظام و مملکت را تهدید میکند؛ نه تحریمهای آمریکایی، بلکه تنازعات داخلی است.