اکنون وقت آن رسیده است که به چه نبود بزرگان هم دقت کنیم. از حضرت امام تا آیتا... مطهری و شهید بهشتی و ائمه جمعه شهید و ... تاکنون هر چه گفتیم از صفات ثبوتیه بوده است. از خوف اینکه مبادا اگر صفات سلبیه را بگوییم؛ دیگرانی ـ اکنون همتراز ـ برنجند؛ هر چند اثبات شئی، نفی ما ادا نکند.
ما تا اللـه بگوئیم؛ لا اله ... را گفتیم. چرا که تا نفی الههها نشود؛ اللـه رخ نمینمایاند. اما در ذکر صفات هر چه میگوئیم از آنچه که بزرگان بودند؛ میگوئیم. چرا که بعضی نبودنها ذکرش دون شان بزرگان است. دونشان بزرگان بود! چرا که بزرگانی امروز قدم به قدم دچار صفاتی شدند که اگر یک روزه گرفتارش میشدند چه بسا با آن مبارزه میکردند.
اما گرفتاری کمکم، چنان قدرت توجیهاش مستحکم است که عین آلودگی خم به ابروی کسانی نمیآورد که برای دفع و رفع آلودگی آمادهاند.
تا یادمان هست ائمه محترم جمعه به دو سلاح بیرونی و درونی مسلح بودهاند و انشاءا... هستند. دو سلاحی که هیچکدام جانشین دیگری نمیتواند بود. اول تفنگ که قدرت بیرونی است و دوم تقوا که قدرت درونی است و امام جمعه هر هفته باید اول خود را سپس دیگران را توصیه به آن کند. اول خود را زیرا که تقوا علم تنها نیست که تعلیمش بدون عمل هم ممکن باشد. تقوا راه است. هم باید بلد باشی و هم باید بروی!
نه تقوا میتواند جانشین تفنگ شود که دیانتی خاصی از سیاست است و این همانی است که امام خمینی نبود!
نه تفنگ میتواند جایگزین تقوا شود که غیر از دیکتاتوری معنایی ندارد که باز هم نه امام خمینی و نه هیچ امام دیگری نبودند و اگر در نقطهای میل به تداخل تفنگ و تقوا دیده شود؛ فساد و انحراف از همان نقطه شروع شده است.
با گوشه چشمی به وقایع ستاد نماز جمعه ایلام و سپس گیلان و یکی دو استان دیگر که هنوز برملا و رسانهای نشده است یا فعلا پاسخی به آن دادهاند؛ به نظر میرسد زمان تذکر آنچه امام و ائمه تاکنون نبودهاند؛ فرا رسیده باشد.
ـ1ـ بنده شخصا دیدم که حضرت آیتا... باریکبین آهن را کف دست عقیل گذاشت.
این جانب در مصاحبهای به صورت مفصل توضیح دادم. یکی از بستگان حضرت آیتا... نزد ایشان سعایت کردند که ما چه گناهی کردیم که فامیل شما شدیم که فلانی حق ما را قطع کرده است.
ایشان از من موضوع را پرسید. عرض کردم فلان کالا سهمیهای است و ایشان بیش از حقش خواسته بود و من چون میدانستم شما راضی به عدم اجرای عدالت نخواهید بود؛ دستور قطع سهمیه دادم. ایشان نفرمود حالا این یکی را یک کارش میکردی! فرمود: احسنت! خدا اجرت بدهد! و در طول این سالیان دراز ندیدیم که ایشان غیر از شهادت که برای فرزندشان خواستند؛ چیزی برای بستگان و مقربان بخواهند.
ائمه جمعه محترم! مسئولین بزرگوار کشوری و لشکری، تقوای جدای از تفنگ حکم میکند که علی(ع) آهن داغ را به کف دست عقیل نزدیک کند. اگر این کار را نکردید؛ نپرسید فساد از کجا شروع شد. از همین جا: خانواده من ـ فرقه من ـ جناح من ـ طرفداران من و ...
ـ2ـ در ترورهای منافقین در دهه شصت؛ استقرار مامور در بیت معظمله و تغییر محل منزلشان به این خاطر که محل کمارتفاع قرار داشت و از نظر امنیتی ضربهپذیر بود؛ مسئول وقت کمیته انقلاب نتوانست ایشان را قانع کند که به خانه بزرگتر و امنتر بروند و مامور مسلح از ایشان حفاظت کند. تلاشها بیثمر ماند تا محترمین شهر و مسئولین انتظامی و نظامی خدمتشان رسیدند و توضیح دادند؛ به حفاظت فردی نهایتا رضایت دادند؛ اما خانه محقرشان را عوض نکردند. تا با دستور حضرت امام سپاه مسئول حفاظت شخصیتها شد و ایشان هم حفاظت را پذیرفتند؛ اما تا روز آخر در منزل محقرشان باقی ماندند.
ـ3ـ کارخانه بزرگی را که حضرت امام با مقدماتی در اختیار حوزه علمیه قزوین قرار دادند؛ نه یک نفر از منسوبین را نصب و نه یک ریال از درآمد آن را هزینه غیر از حوزه کردند. (یکی از منسوبین دست پاک معتمدشان چند سال جهت نظارت بر حسن انجام امور در آن شرکت حضور داشتند و سالها قبل از اینکه حضرتشان از امام جمعه استعفا دهند؛ از آن کارخانه منفک شده بودند).
روزی که حضرت آیتا... استعفا دادند؛ خودشان بودند و یک اتومبیل شخصی و خانهای که از قبل از انقلاب داشتند. همه مسافرخانه را وانهادند برای مسافر بعدی ...
ای آنانی که در اقصی نقاط کشور زمین مصلا را به نام زدهاید. ای آنانی که پاساژ و مرکز خرید بنا کردهاید یا میکنید. ای کسانی که بر اتومبیلهای آنچنانی سوارید و حزبالهیها را زبان بسته و سرافکنده زبان درازان میکنید؛ ای کسانی که بودجههای دولتی زبانتان را بسته است؛ اسلام خمینی، اسلام تفنگ و تقواست؛ آنگونه که هیچ کدام جایگزین دیگری نمیشود. هرکسی در هر مقامی، چنین شد؛ میراث امام را به سهم خود از مسیرش خارج میکند.