امام خمینی جملات معروفی دارند که در حداقل کلمات ممکن و در حداکثر سادگی و همه فهم بودن بیشترین بار معنایی را حمل میکنند.
جملاتی مثل «میزان رای ملت است» که در چهار کلمه چنان محکم و غیرقابل تفسیر و تاویل بنا شده که اکنون بعد از سی سال هنوز مورد استفاده قرار میگیرد یا جملهی معروف «صلح بین اسلام و کفر معنا ندارد» که در یک اقدام حماسی مثالزدنی و تلخ در پذیرش قطعنامه این جمله فدای یک ارزش بزرگتر شد.
یا جملهی عرفانی و همیشه ماندنی که همواره همه کس در همه جا به ذکر آن محتاجند «عالم محضرخداست در محضر خدا معصیت نکنید» به نظر میرسد اگر کسی همین جملات امام را جمعآوری کند و آن را برای مطالعه ـ بررسی و تحقیق به دست جوانان که امام را ندیدهاند بسپارد؛ جهادی بزرگ کرده است.
در عین حال موضوع بحث ما یکی از این جملات قصار و بدیع و بینهایت پرمعنا است ایشان در جایی فرمودند «پل صراط باطن همین دنیاست» به نظرم بررسی عمیق و همه جانبه این جمله نیاز به مطالعه و مقدمات بسیاری دارد و این بنده ناچیز قطعا از پس آن برنمیآیم اما میتوانم جوانان و اهل مطالعه را به بررسی آن دعوت کنم. این جملهی عرفانی امام مثل آن جمله آن عارفی است که گفت یک قدم جلوتر بیایید و بعد از منبر پایین آمد که همه پیامبران آمدند تا به مردم همین یک جمله را بگویند.
شاید بشود ادعا کرد که اگر پیامبری توانست به مردم بفهماند که باور کنند «پل صراط باطن همین دنیاست» آن پیامبر و رهبر در کار خود موفق شده است.
این بنده کمترین به نظرم آمد با توجه به خاصیت پل صراط که اولا بسیار باریک است و ثانیا افراط و تفریط و چپ و راست آن سقوط است و در این بعد تفاوتی ندارد یک بررسی اجمالی بنماییم که امام در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی چگونه خودش و ملت و ایران و انقلاب را از این پل باریک گذراند که در این دنیای وانفسا انقلاب به اینجا برسد تا کاری نه در خور امام و نه در حد عظمت این گذر و گذرگاه بلکه کمکی در فهم این جمله آسمانی کرده باشیم.
همه میدانیم هر نهضتی در زمان بسته شدن نطفهاش به دلایل زیاد قبل از هر چیز نسبتش را با دنیای موجود تعریف و تعیین میکند. معنی ساده تعریف نسبت این است که بگوید چه اندیشه و نظامی را دشمن میدارد و چه اندیشه و نظامی را دوست میدارد و از آنجایی که هر نهضتی برای خود آرمانهایی دارد که در عالم واقع محقق نشده است؛ و او بر آن است که آن را محقق کند؛ ممکن است هیچ اندیشه و نظامی را صددرصد تایید نکند اما به این دلیل که نهضتش به سود یک اندیشه و نظام و به زیان یک اندیشه یا نظام دیگر است خصوصا در نظام دو قطبی قبل از انقلاب؛ دست کمک به نظامی دراز میکند که بیشتر از حرکت او منتفع میشود. این قاعده تا قبل از انقلاب اسلامی استثناء نداشت.
نهضتهای سوسیالیستی بعضا مثل حزب توده شوروی را آرمانشهر میدانستند (که از حرکتهای آرمانخواه یک قدم عقبتر بودند)؛ آنهایی که هیچ نظامی را هم قبول نداشتند و معتقد بودند آنچه در اندیشه آنهاست تافته جدا بافته است هم خود را ملزم به تکیه کردن به یک نظام که نوعا کمونیزم شوروی بود میدیدند.
آنهایی که از شوروی زخم خورده بودند و خیانت آشکار دیده بودند دستشان که از همه جا کوتاه میشد به چین وابسته میشدند.
به همین دلیل تبارشناسی گروهکهای اول انقلاب به همین سادگی میسر میشد. یکی مائوئیست چینی بود یکی کمونیست روسی یک تروتسکیست بود خندهدار اینکه اگر کسی میخواست هیچ انتقادی را پاسخگو نباشد طرفدار آلبانی بود کشوری که هیچکس هیچ خبری از آن نداشت.
امام اما کوچکترین عنایتی به هیچ جای دنیایی نداشت از روی پل صراط راه میرفت و آنهایی که نمیفهمیدند و کم هم نبودند و حق هم داشتند این حرکت بدیع را نفهمند شب و روز فکر میکردند این نهضت پس گرایشش چیست؟ از کجا میخواهد کمک بگیرد حتی یک حرکت ناسیونالیستی مثل نهضت آلنده در شیلی و عبدالناصر در مصر و یاسر عرفات در فلسطین هم نیازمند مساعدت شوروی است چون هر حرکت مستقل و ضداستعماری و ضداستبدادی یعنی دشمنی با آمریکا و چگونه میشود زیر این آسمان کبود با آمریکا دشمن بود و با شوروی یا چین دوست نبود و بعد سر از جیب تفکر بلند میکردند و فیلسوفانه میگفتند نه! پس این حرکت را انگلیس تدارک دیده است! یا شاید خود آمریکا! و تودهایها که بیشتر از هرکس میل داشتند انقلاب سرش را به شمال کج کند! سند هم میآوردند. میگفتند امام از ایران به عراق تبعید شد پس ویزا و پاسپورت نداشت! فرانسه چطور به کسی که پاسپورت و خروج طبیعی از ایران نداشت، بلیط بازگشت به ایران صادره کرده است؟! پس خود آمریکا و انگلیس میخواستند شاه برود وگرنه امام چرا اعتنایی به شوروی نمیکند؟!
این مطالبی که گفتم خیلی واضح است یعنی همان شعار نه شرقی ـ نه غربی که ضامن استقلال ما شد. اما اگر بدانیم چقدر سخت بود و هست که از روی این پل صراط رد بشویم از آن به این سادگی نمیگذشتیم. این کلیات حرکت امام بود. امام بعد از پیروزی انقلاب با افراط و تفریطهایی مواجه بود که با همه مقابله کرد و راه تعادل و وسط را از روی پل صراط ادامه داد. ادامهی این مطلب را در شمارهی بعد بخوانید.