همهی شیعیان به آینده امید داشتند و دارند که امام زمان(عج) میآید و دنیا را از فساد و کفر و شرک نجات میدهد و این یعنی حداقل اعتراض به وضع موجود و نپذیرفتن این گزاره تلخ که دنیا میخواست به مسلمانان بباوراند که آقا اسلام همین است که میبینید مثل مسیحیت مثل یهود مثل بودائیسم ...
اما در میان همین شیعیان امیدوار به آینده باز اکثریتی بودند که برای حال برنامهای نداشتند آنها در تعابیری مقدسمآبانه میگفتند که حکومت مال معصوم است قرآن را فقط معصوم میتواند پیاده کند به همین دلیل هم فردای رحلت پیامبر اکرم(ص) همه چیز تمام شد. 14 سال حکومت دست غیرمعصوم بود که هیچی 5 سال هم که حضرت امیرالمومنین(ع) حکومت سیاسی داشت همهاش به جنگ گذشت و بعدش هم که دیگر هیچ معصومی حکومت به دست نیاورد و باید منتظر باشیم امام زمان(عج) خودش بیاید و احکام را جاری کند.
وظیفهی امروز ما هم چیزی نیست غیر از اینکه از 60 سال اول صدر اسلام خارج نشویم. فعلا که معصوم ظهور ندارد یقهی کسانی را رها نکنیم که در اسلام نگذاشتند معصوم زمان حکومت کند. دنیا هرچه میخواهد بکند هرجا میخواهد برود علم و سیاست و دانشگاه و منابع معدنی و صنعت و کشاورزی و پیشرفت و همه مال آنها، ما یقهی اینهایی را رها نمیکنیم که آن روز نگذاشتند حق به حقدار برسد. نه کاری به اولیالامر داشتند نه کاری به اینکه چه کسی چه ستمی بر دیگران روا میدارد. همین که معصوم حاضر نیست تکلیف سیاسی را از گردن ما ساقط میکند.
عدهای نیز فتنهی بزرگ را بابیت و بهائیت میدانستند و همهی همت خود را مصروف مبارزه با بهائیان میکردند. آنکه از این وضعیت سود میبرد همانی بود که میخواست بیدردسر حکومت بکند و ذخایر این ملت را به تاراج ببرد.
هنر امام خمینی(ره) این بود که در یک چنین فضایی اندیشه راهبردی ولایت فقیه را چنان مطرح کرد که بنبست ذهنی اندیشمندان مسلمان شکسته شد. عصارهی تفکر امام(ره) این بود که برای حال مسلمانان برنامه داشت. حال اسلام را فدای امید به آینده و حقوق از دست رفتهی گذشته نکرد؛ بلکه گذشته را چراغ حال و حال را زمینهساز آینده دانست امام در یک چنین فضایی آمد و گفت: امام معصوم هر وقت خدا صلاح بداند ظهور میکند و همه در خدمتش هستیم؛ اما حالا چرا باید از مشرکین برائت نکنیم؟ حالا چرا برای اجرایی شدن حدود و بایدها و نبایدهایی که خدا مقرر فرموده کاری نکنیم؟
اگر قبول داریم قرآن برای همهی نسلها و عصرهاست پس حالا هم مشرک مشرک است، کافر کافر است، ظالم ظالم است. اطیعوا... یعنی اطاعت خداوند. برائت از مشرکین اطیعوالرسول یعنی اجرای قوانین و فرامین پیامبر اکرم(ص) حالا یعنی دسترسی به اولیالامر معصوم نیست ما چرا فکر میکنیم که تکلیفی نداریم؟
مگر میشود یک اجتماع سرپرست و مدیر و رهبر نداشته باشد اگر قائل به هرج و مرج هستیم که اصلا زندگی اجتماعی را نشناختیم چه رسد به اسلام و برنامههای آن را و اگر عقل حکم میکند که همانطور که در احادیث هم هست دو نفر که با هم مسافرت میکنند یک نفرشان رئیس باشد چه رسد به زندگی اجتماعی و حالا اگر قرار است حاکمی باشد و معصوم هم فعلا حاضر نیست؛ بهتر است این حاکم معصومشناس و معتقد به معصوم و ترسنده از خداوند و مسلط بر نفس و شجاع و دانشمند نسبت به قوانین و فرامین همان خدایی که قرار است از او اطاعت کنیم باشد یا یک انسان لاابالی ستمکار که اصلا قوانین خدا را کهنه و قدیمی و غیرامروزی برای اجرا میداند؟
این قلم بنا ندارد وارد جزییات این مباحث که در حوزههای علمیهی ایران و عراق زلزلهای ایجاد کرد وارد شوم که نه اهلیت آن را دارم و نه آن را فعلا راهگشا می دانم؛ اما به همگان توصیه میکنم مذاکرهی کوتاه، خلاصه و سادهی امام(ره) با آیتا... العظمی حکیم را در روزنامههای دیگر هم چاپ شده و ما هم در صفحهی دوم شمارهی 2176 دوشنبه 4 بهمن آن را به چاپ رساندیم مطالعهکنند تا متوجه شوند که امام(ره) انقلاب اول را در حوزهها به وجود آورد و اولین مبارزهاش را از حوزه شروع کرد.
کسی حرف منطقی در پاسخ این سوال امام(ره) نداشت نه میشد گفت قرآن در زمان معصوم تعطیل است نه میتوانستند بگویند قرآن فقط عبادات است لذا به طرح مسایل حاشیهای میپرداختند که حالا اگر این شاه برود و ما پیروز نشویم و بدتر بیاید چه؟ در همهی دنیا یک شاه شیعه وجود دارد آن را هم ما سرنگون کنیم؟ اگر خون از دماغ کسی بریزد مسوولیتش با کی است؟ آقا صاحب دین خداست خودش اگر صلاح بداند امام زمان را میرساند. از کجا معلوم که حالا پیروز شویم؟
امام(ره) میفرمودند ما مکلف به امر معروف و نهی از منکر هستیم و سکوت نکنیم اگر پیروز نشدیم که به تکلیف عمل کردیم اگر هم پیروز شدیم که اسلام برنامه دارد.
اما امام(ره) جهاد اکبرش در درون خودش بود و بعد در حوزههای علمیه مبارزه با شاه و پیروزی انقلاب جهاد سوم بود.
این انقلاب حتی اگر پیروز هم نمیشد ذرهای از اهمیت اندیشهی امام(ره) در باز کردن بنبستی که اندیشهی دینی گرفتارش شده بود نمیکاست؛ مثل مدرس که اگر شهید شد درس جداییناپذیر بودن دین از سیاستش باقی ماند. اما خدا خواست و انقلاب پیروز شد. کمونیزم از درون پاشید و سرمایهداری با تفکری در قدرت و استحکام غیرقابل مقایسه با کمونیزم پنجه در پنجه شد. شر صدام از سر مردم عراق کنده شد اسلام در دنیا جایگاه و آبروی بیسابقهای پیدا کرد. مردم کشورهای اسلامی حتی اگر اندیشهی سیاسی هم پیدا نکردند که کردند؛ دیگر مسلمانیشان را جا نمیدادند و با خجالت آن را با خود حمل نمیکردند. اسرائیل اولین شکست فکری و اولین شکست سیاسی و سپس در جنگ سی و سه روزه اولین شکست نظامیاش را دریافت کرد.
امروز اگر ترکیه و افغانستان و پاکستان و کشورهای آسیای میانه و آفریقا و عرب بیدار شدهاند و به فکر مطالبات فکری و مادی و معنوی خود افتادهاند اینها همه از نتایج سحر است.
اسلام امروز اگر به عنوان یک مکتب صاحب برنامه برای حال و آیندهی بشریت مطرح است حاصل عصارهی نهضت فکری امام(ره) است یعنی اطاعت از خدا و رسول تنها در اطاعت از اولیالامری ممکن است که شبیهترین انسان به معصوم باشد تا معصوم حاضر شود.