شیما شاهینفر
دنبالهی هر پروژهی شهری را با هر قد و قوارهای که بگیریم یا به طرح تفصیلی میرسیم، یا سر از کمیسیون ماده 5 درمیآوریم. به عبارت سادهتر هر رخداد شهری که رنگ و بوی عمرانی دارد لاجرم باید تابع طرح تفصیلی باشد، مگر اینکه مدیران ارشد شهری در این باره صلاح را بر انحراف از طرح تفصیلی بدانند؛ مشابه اتفاقی که این روزها در پروژههای مختلفی همچون پارکینگ سعدالسلطنه و پروژه تغییر یافته شهید انصاریشرقی رخ داده است.
آنچه که در این میان بیش از هر چیز نگاه و انتقاد کارشناسان و مدیران مرتبط را برمیانگیزد، خارج از 2 حالت نیست؛ اول اینکه آیا طرح تفصیلی به عنوان نقشهی کاربری طرح جامع که از سمت شهردار به عنوان طرحی شکست خورده مطرح میشود، قابلیت پیشبرد قزوین را به سمت رشد و توسعه همگون دارد؟ و سوال مهمتر اینکه آیا همین طرح شکستخورده، ناکارآمد و از همه مهمتر تاریخ گذشته به نحو احسن اجرا میشود یا اینکه هر جا مصالح ایجاب کند با قرار گرفتن در مجمع شور، دچار تغییر میشود؟ البته که جواب دو سوال فوق خیر است.
متاسفانه به رغم اذعان همهی مدیران استانی به این اصل که برنامهریزی غلط از بیبرنامگی بهتر است، باز هم توسعه شهری چندان تابع طرحهای جامع و تفصیلی نیست، چنان چه عضوی از شورای همین شهر از اجرای کمتر از 50 درصد از طرح تفصیلی بعد از 20 سال خبر میدهد. اگرچه نسخه قدیمی طرحی که سنگ بنایش سال 69 گذاشته شده با هیچ یک از نیازهای قزوین امروز با این حجم تغییر سازگاری ندارد، اما آنچه که در این میان نگرانیها را تشدید میکند، وفادار نبودن به این طرح است، به این مفهوم که تغییرات جزیرهای در شماتیک کلی طرح تفصیلی سبب شده تا این برنامهریزی هم به سرمنزل نرسد. علاوه بر این هماکنون برخی برنامههای شهری و طرحهای عظیم همچون طرح جامع ترافیک شهر قزوین که هزینهی بالایی برای طراحی آن صرف شده، در بنیاد خود از طرح جامعی پیروی میکند که بیش از 20 سال از آن میگذرد و منطبق نبودنش با قزوین امروز بدیهی است.
طرح جامع ترافیک قزوین به گفتهی بلدیه نشینان ابلاغ و اجرایی شده، در حالی که نسخه قدیمی طرح تفصیلی اساس آن بوده است به اعتقاد یکی از کارشناسان شهرسازی اشتباهی که اکثریت مرتکب میشوند این است که طرح جامع ترافیک را به علت جدید بودنش فوق طرح جامع شهر میدانند و میخواهند طرح تفصیلی جدید را منطبق بر آن تدوین کنند، حال آنکه مطابق قانون طرح جامع شهری همه موضوعها را از جمله ترافیک پوشش میدهد. زمانی که طرح جامع شهر تهیه میشود با وجود همه نقایصی که دارد، از یک مطالعهی کامل، جامع و چندین جانبه پیروی کرده و موضوع ترافیک هم در آن سنجیده شده است؛ در حالی که طرح جامع ترافیک به تنهایی نمیتواند سایر موضوعهای شهری را در نظر بگیرد. در حال حاضر طرح جامع ترافیک بر اساس طرح جامع و تفصیلی قدیمی اجرا میشود؛ اما در آیندهای نزدیک نسخه جدید طرح تفصیلی ابلاغ خواهد شد که تناقضهایی را ایجاد میکند.
موضوع تغییر کاربریها دیگر نقدی است که بر عدم تعهد نسبت به طرح تفصیلی صحه میگذارد که در این باره میتوان به ساخت اغلب پروژههای تجاری و مسکونی در کاربریهای غیر، با مصوبه کمیسیون ماده 5، اشاره کرد تا جایی که محمدعلی حضرتیها، مدیرکل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان با یادآوری چند نکته این مساله را مورد کنکاش قرار میدهد؛ اول اینکه بر خلاف باور عمومی کمیسیون ماده 5 هیچ قدرتی و مطلقا هیچ قدرتی به جز تغییر کاربریها ندارد و بقیهی مراحل پس از تغییر کاربری نظیر طراحی و اجرای پروژه باید از مجرای قانونی عبور کند. علاوه بر این حضرتیها بسیاری از این تغییر کاربریها را ضروری ندانسته و الگوی ساخت و سازهای نافی طرح تفصیلی را غیرمنطقی میپندارد.
با توجه به سرعتی که توسعه شهری و ورود مدرنیته به همراه دارد، تدوین طرحهایی با عمر 10 سال که بنا بر علل مختلف در شهری چون قزوین عمرشان به 20 سال هم میرسد کمی غیر علمی به نظر میرسد چرا که گاهی طرح نمیتواند پاسخگوی نیاز روز باشد و پیشبینیهای درازمدت آن موجب کاهش کاراییاش میشود. حسین غیاثوند، عضوی از شورای شهر قزوین ناکارآمد بودن طرحهای بلندمدت به تنهایی را به عنوان ضعفی بزرگ مطرح کرده و نیاز قزوین را به طرحهای کوتاهمدت، منعطف و شناور الزامی عنوان میکند تا بیش از این مسیر توسعه شهری با خلاهایی از جنس قانون و مصوبه روبرو نشود.
این در حالی است که شورای چهارم در این شرایط به دنبال تدوین طرحهای موضعی موضوعی است تا مشکلات و احتیاجات این نواحی را به طور خاصه بررسی و رفع کند؛ کما اینکه در طرح تفصیلی جدید نواحی تازه اضافه شده نیز به حریم شهر افزوده میشوند و بر اساس آن طراحیها صورت میگیرد.
انتقادات وارده و تجربههای پیشین نشان میدهد که طرحهای بلندمدتی چون طرح تفصیلی در قزوین و سایر نواحی بازده مطلوبی نداشته است و در این میان کمیسیون ماده 5 نقش به کانال قانونی نقض طرح تبدیل شده است تا جایی که مسعود نصرتی، شهردار قزوین کمیسیون ماده 5 را راهکاری ناکارآمد و منحصر به ایران دانسته که به ناچار ضعفهای طرحهای تفصیلی را پوشش میدهد و همواره هم موفق نخواهد بود.
بدیهی است به رغم همهی انتقادات وارده بر طرحهای تفصیلی در قزوین و حتی در سطح کشور، انتظار تابوشکنی و به کارگیری شیوهای نوین، توقع معقولی نیست؛ زیرا وزارت راه و شهرسازی در سطح کلان این شیوه را الگوی رسمی و قانونی توسعه شهری پیشبینی کرده است، اما این دیدگاه سبب نمیشود تا با همهی نواقص عمدی و سهوی اینگونه طرحها مدارا کرد بلکه به کارگیری راهکارهای تکمیلی برای به روزرسانی کیفیت این طرحها و جلوگیری از اجرای پروژههای متناقض و غیرمعقول ضروری است تا پس از این شاهد این حجم انتقاد و اعتراض نسبت به برخی پروژههای تاریخ گذشته و بیاساس در شهر نباشیم.
روزنامهنگار حوزه شهری