سمیه مراقی
متاسفانه هر روز در گوشه و کنار این سرزمین شاهد گزارشهایی از تخریب و ویرانی یادگارهای فرهنگی و تاریخی هستیم از اجرای عملیات عمرانی توسط ارگانهای دولتی به بهانهی توسعه در بافتهای تاریخی شهرمان که اغلب بدون توجه به آرا و دیدگاههای کارشناسان این حوزه صورت میپذیرد تا تخریب عمدی از سوی مردم. در این میان اما مسالهی دیگری وجود دارد و پرسشی دیگر بیان میشود، آن اینکه...
بسیاری از عملیات عمرانی میراث فرهنگی در طی سالهای گذشته بلاتکلیف باقی مانده است چرا؟ علل و پیامدهای منفی مسکوت ماندن پروژههای سازمان میراث فرهنگی از جنبههای مختلفی قابل بررسی است. مشکلات مالی سازمان، همچنین کمبود نیروی متخصص از جمله مسائلی بوده که سالها دغدغه و حتی دستآویز مسئولان این حوزه در پاسخگویی به ناملایمات بوده است.
بدون شک نقش عوامل یاد شده در وضعیت کنونی سازمان بدون تاثیر نبوده است؛ اما نحوهی مدیریت کارشناسان و مسئولان امر رابطهی مستقیم و موثری در عدم مواجهه با آنها دارد.
مشکلات مالی میراث فرهنگی و بیتوجهی دولتها به رفع این مقوله معضلی جدی است؛ اما عوامل دیگری را میتوان در کنار این مسایل دید که سبب شدهاند تا پروژههای میراث فرهنگی سالهای سال بینتیجه بمانند.
با نگاهی موشکافانه به روند مرمت پروژههای چند سالهی اخیر در شهر به سادگی میتوان دریافت که مشکلات مدیریتی موجود در سازمان نقش فراگیرتری داشته و همین امر از دلایل مهمی است که سبب میشود اجرای برنامههای مؤثر همچنان مسکوت مانده و به تعویق بیفتد.
در واقع میتوان گفت تمام مشکل اساسی میراث فرهنگی کمبود اعتبار نبوده؛ بلکه نبود ساز و کار لازم برای انجام بسیاری از امور سازمانی هم تاثیر مستقیمی بر نحوۀ حفاظت و مرمت ثروتهای تاریخی دارد. گرفتن تصمیمات غلط در حوزهی مدیریتی، عدم اولویتبندی و زمانبندی پروژهها، عدم پایبندی به اجرای همان حداقل قوانین و دستورالعملهای موجود و عدم ارزیابی مستمر عملکردها در روند اجرای پروژهها از جمله دلایلی است که در کنار مشکلات مالی بر بار سازمان افزوده و اندک پشتوانههای مالی را تلف میکند.
چند وجهی بودن اقدامات حرفهای و تخصصی از بارزترین خصوصیات پروژههای سازمان میراث فرهنگی به حساب میآید؛ پروژههایی که طیف وسیعی از دانشها از علوم انسانی تا مباحث تخصصی را در بر میگیرد، اما سیاستها و رویکردهای چندین سالهی سازمان میراث فرهنگی علاوه بر ایجاد بیاعتمادی و انفعال عامهی مردم نسبت به مقولهی حفاظت و پاسداشت ثروتهای فرهنگی سبب نوعی انزوا شده است که ره آورد آن تسریع در روند تخریب بناها و پروژههایی بوده که نیمهکاره رها شدهاند. دست کم در شهر قزوین میتوان از چندین پروژه همچون «مدرسه صالحیه»، «دولتخانه صفوی»، «گراند هتل»، «خانه خطیبی»، «خانه رضایی» و... نام برد که مدتهاست به حال خود رها شدهاند.
مراقبت و حمایت از ساختار بناها در گام نخست و تعمیر و مرمت آنها در گامهای بعدی میبایست منجر به احیا و باز زندهسازی بناهای تاریخی شود تا از این راه تداوم عمر اثر فراهم گردد. این شرایط فراهم نمیشود جز با مدیریت یکپارچه که مقولهای مهم و اساسی است؛ البته مهمتر از آن حرکت در چارچوب ساختار قانونی سازمان در حوزه ی حفاظت و احیای بناها و بافتهای تاریخی یعنی؛ انجام مطالعات پایه، تهیهی طرحهای لازم، تصویب و در مرحله ی نهایی اجرایی کردن و همچنین نظارت دقیق بر امور اجرایی این طرحهاست.
امید آن میرود که سازمان با تقویت نقاط ضعف خود بتواند تعریف عمیقی از میراث فرهنگی با تاکید بر ارزشهای تاریخی ارائه دهد و یقینا به سرانجام رساندن پروژههای مسکوت مانده نوعی اعتماد و شوق را به مردم شهر هدیه خواهد کرد.
عضو انجمن دوستداران یادمانهای ماندگار