گفتگو : منیژه زیرک
سال 93 برای بازار سرمایه سال پرافت و خیزی بوده است. گاهی انتظار، گاهی سکوت و گاهی هم سقوط. گروهی از کارشناسان قوانین و مقررات بورس را در این وضعیت دخیل میدانند و برخی دیگر اقتصاد بانکی را.
عباسعلی حقانینسب، رئیس هیات مدیره شرکت «سبدگردان هدف» معتقد است سازمان بورس، سهم بیشتری در وضعیت کج دارو مریز بورس داشته است و باید مسئولیت خود را بپذیرد.
او که زمانی مدیروقت بورسهای منطقهای سازمان بورس و اوراق بهادار بوده، به وضعیت بورسهای منطقهای که قزوین هم جزو آن است، انتقاد دارد و بر این باور است «بورسهای منطقهای از مسیر خود منحرف شده است».
با این همه او هم به مانند دیگر کارشناسان با اما و اگر از امید و بهبود بیماری بازار سرمایه میگوید.
گفتوگو ـ منیژه زیرک
وضعیت بازار سرمایه را چطور ارزیابی میکنید؟
در حال حاضر، بازار سرمایه، وضعیت خوبی ندارد. دلیلش این است که در سالهای گذشته، چند خطای اساسی در روند مدیریت و هدایت بازار سرمایه داشتیم.
اولین خطا این است که به اشتباه گفتیم مردم میتوانند مستقیم وارد بازار سرمایه شوند؛ اما پول مازاد را بیاورند؛ درحالی که این شیوه منتهی به بورس هراسی میشود. این یک اشتباه استراتژیک است.
زمانی که به سرمایهگذار میگوییم پول مازاد را در بورس سرمایه گذاری کند؛ یعنی بازار بورس خطرناک است. این درحالی است که در بازارهای بینالمللی، مردم مستقیم وارد بازار سرمایه نمیشوند؛ بلکه شرکتهای مشاور، مسئولیت سرمایهگذاری افراد را بر عهده میگیرند.
ما مردم را دعوت به بازار سرمایه کردیم؛ اما شیوه دعوت ما اشتباه بود. در حال حاضر کسانی در این بازار ضرر و زیان دیدند که نه تنها از دانش و تجربه سرمایهگذاری برخوردار نبودند؛ بلکه از آنها هم حمایت نمیشود.
اما خطای دیگر، اینکه ما در بازار سرمایه، بدیهیترین اصل بازار را که نقد شوندگی است، زیر پا گذاشتیم و به عنوان اولویت به آن نگاه نکردیم؛ درواقع مسئولان بازار سرمایه به هر بهانهای این اصل ذاتی بازار را چه در قالب مقررات بازار و توقف معاملاتی یا نمادها قربانی کردند که باعث میشود به داراییهای مردم که در قالب سهام است، برای مدتی اجازه نقل و انتقال داده نشود که درواقع تجاوز به حق مالکیت، تلقی میشود.
اما سومین خطای مسئولان در سالهای گذشته این است که زمانی شرکتها و ناشرانی که در بورس پذیرفته شدند، نماینده اصلی سهامداران کل شرکتها هستند؛ اما مدیران آن، خود را نه نماینده کل سرمایهگذاران، که نماینده بخشی از سهامداران میدانستند. برای همین مدیران، هیچ حساسیتی نسبت به قیمت سهم سهامداران خرد و کلان از خود نشان ندادند. یعنی توانایی خود را بکار نبستند تا از سهام سهامداران کل و جز حمایت کنند. در واقع قانون حاکمیت شرکتی به درستی اجرا نشد.
البته تفکر اقتصاد بانک محور هم در وضعیت رکود بازار سرمایه سهیم است. در اقتصاد بانک محور ایران، همیشه این موضوع مطرح بوده که بازار سرمایه نمیتواند رقیب بازار سرمایه باشد. همیشه بازار سرمایه در خدمت بازار پول بوده؛ درواقع منافع بازار سرمایه، فدای بازار پول شده است. امیدوارم مسئولان این مشکل را بپذیرند و به نحو اساسی در جهت حل مساله حرکت کنند.
شما به وضعیت بازار سرمایه اشاره کردید، فکر میکنید نقش سازمان بورس در حمایت از سرمایه گذاران خرد باید به چه صورتی باشد؟
ـ سازمان بورس به طور کامل میتواند از سرمایهگذاران خرد حمایت کند. در این چهار آسیبی که من به آن اشاره کردم، سازمان بورس هم نقش داشته است. این سازمان بورس است که مردم را به سرمایهگذاری دعوت کرده است. سازمان بورس به خود اجازه داده که همیشه همراه بازار پول باشد.
سازمان بورس نتوانسته است قانون حاکمیت شرکتی را در شرکتهای ناشر اجرا کند تا شرکتها منافع سرمایهگذاران را در نظر بگیرند. درواقع سازمان، با اجرای ناقص مقررات، نقد شوندگی را از بازار سرمایه گرفته است.
معتقدم باید سازمان مسئولیت خود را در به وجود آمدن این شرایط بپذیرد. این سازمان میتواند بعضی از مسایل را در برنامه بلندمدت و کوتاهمدت برطرف کند. قطعا اگر سازمان و دولتمردان ارادهای برای رفع مشکلات داشته باشد، میتوانند مساله را حل کنند.
چند سالی میشود که بورسهای منطقهای جای خود را در استانها باز کرده است، با توجه به سوابق اجرایی شما در سازمان، شرایط آنها را چطور میبینید؟
ـ بورس منطقهای در زمان دولت خاتمی ایجاد شد. در کنار آن، بازار سرمایه، قانونی تصویب کرد که نهادهای تخصصی مثل شرکتهای سبد گردان و سرمایهگذاری در کل کشور ایجاد شود تا اگر مردم قصد ورود به بازار سرمایه دارند از طریق این شرکتها باشد. اما توسعه بورسهای منطقهای به صورت ناقص انجام شد؛ البته شرکتهای کارگزاری ایجاد شد تا برای مشتری خرید و فروش کند، ولی چندان موفق نبود.
بورس منطقهای برای جذب سرمایه باید بازار ثانویه جذاب داشته باشد. در بازار اولیه و ثانویه تامین مالی صورت میگیرد. در بازار مالی، اوراق نقل و انتقال انجام میگیرد و ویژگی بلندمدت به آن میدهد؛ اما تا زمانی که بازار نقل و انتقال جذاب نباشد، بازار اولیه (تامین اولیه مالی) نخواهیم داشت.
ما باید بازار جذب سرمایه ثانویه را تقویت کنیم. وقتی بازار ثانویه قدرتمندی داشته باشیم، شرکتهایی که اوراق بهادار منتشر میکنند، به این بازار جذب میشوند.
آیا بورسهای منطقهای به اهداف و کارکردهای تعریف شده خود رسیدهاند؟
ـ من از سال 81 تا 84 مدیر منطقهای بورس کشور بودم. برای بورس منطقهای راهبردهایی چیده شده بود؛ اما وقتی عملکرد بورس منطقهای را در دولت گذشته ارزیابی میکنم، به این نتیجه میرسم که آن اهداف برآورده نشده و عملا در جذب سرمایه موفق نبوده است.
اگرچه جذب سرمایهگذاری وجود داشته است؛ اما وقتی با واقعیتهای اقتصادی و بازار مقایسه میکنیم، میبینیم این بورس منطقهای نتوانسته به اهداف از پیش تعیین شده خود برسد. معتقدم بورس منطقهای عملا مسیر خود را در 8 سال گذشته تغییر داد و منحرف شد.
با این وجود بورس منطقهای قزوین را چطور ارزیابی میکنید؟
ـ بورسهای منطقهای، فرصتی را برای سرمایهگذاری استانها ایجاد کرده بود؛ البته در ابتدا با استقبال استانها روبه رو شد. هر استان به میزان پسانداز و کارایی و عملکردی که داشت به همان میزان هم سرمایهگذاری میکرد.
آیا گزارشی از عملکرد بورس منطقهای استانها منتشر نشده تا نشان دهد سهم استانها از بازار سرمایه چگونه است؟
ـ من اطلاعی ندارم. شاید چنین گزارشی منتشر شده است. با این وجود معتقدم استانهای خراسان رضوی، اصفهان، زنجان و قزوین از آنجایی که قطب صنعت و کشاورزی در کشور هستند، پتانسیل خوبی برای ورود در بازار سرمایه را دارند.
در این بین، قزوین با وجود چنین پتانسیلی ـ صنعتی و کشاورزی ـ میتوانست از طریق گسترش فرهنگ سرمایهگذاری و مشارکت سرمایهگذاران در بازار سرمایه حرفی برای گفتن داشته باشد. اما قزوین مطابق با داشتهها در سطح متوسط عمل کرده است.
در حال حاضر نقش دولت را در ثبات بازار سرمایه چطور ارزیابی میکنید؟
ـ من وضعیت دولت را به دو بخش تقسیم میکنم. دولت مسیر خود را انتخاب کرده است و با هدف کنترل تورم و اقتصاد مقاومتی و وابستگی کمتر به نفت پیش میرود که مسیر درستی است.
اما زمانی که وارد جزییات میشویم، دولت در زمینه بازار سرمایه، پول و بیمه نقش چندان خوبی ایفا نکرده است.
به اعتقاد من، دولت بازار سرمایه را فدای بازار پول کرده است و به نوعی درگیر بازار ملک و مسکن شده است.
در حال حاضر در دولت روحانی، حرکتی برای برطرف کردن 4 آسیب بازار سرمایه که قبلا گفتم، نمیبینم. اگر حل این 4 مساله بازار سرمایه را ملاک ارزیابی دولت روحانی قرار بدهیم، دولت روحانی مشابه دولت گذشته عمل کرده است.
دقیقا باید دولت چکار کند؟
ـ دولت میتواند در جهت نقد شوندگی اقدام کند؛ اما تاکنون کارهای مشخصی در این زمینه دیده نمیشود.
دولت همچنین میتواند در حوزه بازار پول ورود پیدا کند. در حال حاضر سود بانکی بسیار بالاست؛ اما دولت در زمینه کاهش نرخ سود بانکی هیچ اقدامی انجام نداده است. دست کم میتواند یک تا 2 درصد از سود بانکی را کم کند.
البته باید این تفکر هم اصلاح شود که مردم میتوانند مستقیم وارد بازار شوند؛ بلکه باید سرمایهگذاران را به سمت شرکتهای مشاوره تخصصی هدایت کرد.
دولت بر اجرای درست قانون حاکمیت شرکتی تاکید کند. همان طور که رئیس جمهور نماینده همه مردم است و باید حافظ حقوق همه باشد، مدیران شرکتها هم نباید منافع شرکتها را با منافع سهامداران کل همسو کنند. دولت باید اقدامات شجاعانه وسیعی انجام دهد و شرکتها را ملزم کند که باید منافع همه سهامداران را در نظر بگیرند.
از وضعیت کنونی بازار سرمایه گفتید، آینده بازار را چگونه میبینید؟
ـ ممکن است بازار سرمایه در ابتدای سال جدید حال خوبی نداشته باشد؛ اما چشمانداز بازار سرمایه در مقایسه با سال گذشته(93) مطلوب خواهد بود. البته مذاکرات هستهای و یا تمدید مذاکرات هم نقش مهمی در این بازار دارد که اگر به توافق منجر شود، قطعا تاثیرگذار است.