زهرا ارکیان
شهرها در کنار زیبایی و رفاهی که برای شهروندان خود به ارمغان میآورند؛ خالی از کاستی و کمبود نیستند. وقتی قدم به بیرون خانه میگذاریم؛ از کوچه و پس کوچههای شهر که میگذریم؛ سوالی به ذهن متبادر میشود که مرز حقوق ما کجاست؟
از تراکم برجهای نامتوازنی که نمای شهرهای امروزی را به هم ریخته گرفته تا موتورسوارها و دوچرخهسوارانی که گاهی از پیادهروها عبور میکنند. یا حتی مردمی که برای عبور از عرض خیابان از زیر پلعابر پیاده میگذرند و خطر تصادف را به جان میخرند و در توجیه این نقض هنجار، پادرد را بهانه میکنند و این که نمیتوانند از پلهها بالا بروند. به راستی مرز حقوق ما کجاست؟
آیا مکانیزه شدن پلهای عابر پیاده سطح شهر حق عابران و شهروندان نیست؟ حق دوچرخهسواری که به دلیل نداشتن مسیر حرکت ویژهی خود میبایست در تلاطم ماشینها غرق شود؛ بیآنکه مسیر خود را داشته باشد؛ چه شده است؟ یا حق ماشینهایی که پشت چراغ قرمز منتظر سبز شدن چراغ بودهاند و به محض سبز شدن با سیل جمعیت عابران روبرو می شوند؛ چه شده است؟
اگر یک روز تعطیل رهسپار طبیعت شوی تا هوایی تازه کنی؛ از کرده خود پشیمان میشوی؛ چرا که تا چشم کار میکند؛ زباله است. از خیابان که میگذری؛ چشمت به جویهای آبی میافتد که پر از زباله میوهفروش و بقال و ... سر کوچه است. آیا طبیعت سالم و عاری از هرگونه آلودگی حق یک شهروند نیست؟
قطعا جاهایی در حاشیهی شهر یا در بطنش هستند که حقوق تضییع شده بیشتر توی چشم میزنند. کافی است گذرت به آرامستان ارامنه بیفتد. چه حرفهای نگفتهای دارند اقلیتهای دینی و مذهبی از حقوق شهروندی رعایت نشده خود! زاغهها یا به عبارتی حواشی سکنهدار شهر، مدفن حقوق بسیاری است. مهاجران افغان که از در و دیوار این زاغهها آویزانند؛ اتفاقات چند وقت پیش در یکی از روستاهای اطراف قزوین را در ذهنت رنگ میدهد و تو را به فکر وامیدارد که آیا این اشخاص به عنوان کسانی که در این شهر زندگی میکنند؛ همانند سایر شهروندان از حقوق یکسان برخوردار هستند.
در گوشه گوشهی شهر، بیلبرد تبلیغاتی تو را متوجه خود میکند. آن درخت کریسمس، آنجا چه میخواهد؟ آخر یک درخت کاج چه سنخیتی با فرهنگ ما دارد؟ همین چند وقت پیش تصویر یک زن با پوشش اسلامی را از بیلبرد تبلیغاتی یک گروه کنسرت حذف کردند. حق شهروندی یک زن به عنوان شهروند این شهر، کجاست؟ زنان کجای این حقوق شهروندی قرار دارند؟ شاید با توجه به وضعیت کنونی، زنان برای شهروند شدن یا بودن، شانس کمتری نسبت به مردان دارند. جایی که حتی کوچکترین حقوق زنان رعایت نمیشود؛ تا جایی که زنان برای داشتن اشتغال یا مسکن که از حقوق اولیه آنهاست؛ باید از شخص دیگری اجازه بگیرند.
بعد از دیدن این همه احترام به حقوق دیگران خسته به سمت خانه می روی. هنوز نرسیده با زبالههای همسایه در مقابل در خانهات روبرو میشوی. چشمهایت را میبندی تا استراحت کنی؛ صدای بلند ضبط همسایه آرامشت را به هم میریزد.
شما چه فکر میکنید؟ اساسا آیا به عنوان یک انسان که در این جامعه زندگی میکنیم؛ حقی هم داریم؟! این حقوق چیست و تا چه حد از آن مطلع هستیم؟
***
انسان امروزی نیاز دارد هم از حقوق خود مطلع باشد؛ هم از مسئولیتهایی که بر عهده دارد. حقوق شهروندی! این ترکیب، این اواخر به گوشمان زیاد شنیده میشود. حقوق شهروندی قرار است به ما آرامش بدهد. امروزه امنیت انسانی از واژههایی است که مکررا مورد استفاده نهادهای سازمان ملل و نهادهای کمکرسان به توسعهی ملی قرار می گیرد. اما به راستی مردم ما که میبایست از حقوق شهروندی امنیت دریافت کنند؛ میدانند حقوق شهروندی چیست؟ چه وظایفی در مقابل دیگران و جامعه خویش دارند؟ قطعا پاسخ کامل و راضیکنندهای نمیشنویم. متاسفانه در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران سخنی از حقوق شهروندی گفته نشده است. اگرچه بخشی به حقوق ملت اختصاص داده شده؛ اما امروز ترکیب حقوق شهروندی بیش از حقوق ملت کاربرد دارد؛ چرا که به طور مستقیم با چگونه بودن انسان پیوند دارد. برای موثر بودن حقوق شهروندی، به تکوین بلوغ اخلاقی فرد نیازمند داریم و این مهم، مستلزم آموزش صحیح و تبیین معنای حقوق شهروندی و اجرای درست آن در جامعه است.
حقوق شهروندی در واقع مجموعه حقوقی است که افراد به اعتبار موقعیت شهروندی خود دارا میشوند؛ مجموعه امتیازاتی که بر آنها اطلاق میگردد و بر موقعیت آنان در جامعه حکومت میکند. دارندهی این حقوق یعنی شهروند، به تکتک افرادی گفته میشود که در جامعه زندگی میکنند و فراتر از مفهوم تابعیت، بدون اعتنا به سلسله مراتب، موقعیتهایی متمایز برای افراد را به رسمیت میشناسد.
در زمانهای گذشته در یونان باستان، شهروند به کسانی اطلاق میشد که در شهرهای آباد زندگی میکردند که غیر از زنان، کودکان، بردگان و خارجیها بودند. اما امروزه شهروندی به مفهوم گستردهتری مطرح میشود. حقوق شهروندی به معنی نوین خود مجموعه حقوق و امتیازاتی است که در نظام حقوقی یک کشور به اتباع آن کشور تعلق میگیرد که البته به نظر اینجانب هر عضوی از یک جامعه که در آن جامعه زندگی میکند؛ خارج از رنگ، نژاد، مذهب و تابعیت میبایست شهروند آن کشور باشد.
معالوصف حقوق شهروندی درواقع روابط مردم با حکومت، حکومت با مردم و مردم با مردم است. در مفهوم خاص، یک رابطهی حقوقی سیاسی بین مردم و حکومت است. به عبارت دیگر شهروندی، حقوق و تکالیف مردم و حکومت در قبال یکدیگر میباشد.
به طور کلی رابطهی میان شهروندان و نظامهای اقتصادی، سیاسی، حقوقی و فرهنگی جامعه دو طرفه میباشد. به طوری که طرفین نسبت به هم دارای حقوق و تکالیفی هستند. مهمترین وظیفه دولتمردان و مقامات محلی، ایجاد محیطی سرشار از امنیت و ایجاد وضعیت اجتماعی خوب و کارآمد است. مسئولان میبایست با چاپ بروشور، ویژه نامه و به خصوص کتابهایی در خصوص ارتباط جرایم با مسایل حقوقی و بالاخص حقوق شهروندی، آگاهی جامعه را ارتقا دهند. چون این مهم سبب میشود ضمن رشد معلومات و دانش مردم، آسیبها کاهش پیدا کند.
ترویج حقوق شهروندی و رشد آگاهی جامعه سبب میشود مردم بیشتر به قانون احترام بگذارند؛ آن را رعایت کنند و در نتیجه حقوق همه صنفها بیشتر حفظ میشود. اما متاسفانه درصد بالایی از مردم جامعه از این مهم بیبهرهاند. آشنایی مردم با مسایل حقوقی و حقوق شهروندی یکی از اصول اساسی ترویج دادپروری و عدالت پروری در جامعه است. اگر مردم به حقوق خود آگاهی داشته باشند؛ اولین ثمره آن این است که به حقوق یکدیگر تجاوز نخواهند کرد و آسیبها و جرایم نیز کاهش مییابد.
وکیل پایه یک دادگستری