مهران حسینی
دلم تورا میخواهد
که خنده بر لب داری
دلم تو را میخواهد
که نفی این تکراری
شب است و این پیرامون
لبالب از خاموشی ست
دلم تو را میخواهد
که مثل من بیداری
دلم تو را میخواهد
که شان شعری ورنه
مرا چه کاری با تو
تو را چه با من کاری
تو هم خماری، مستی
فراتر از آن هستی
که ننگ دلتنگی را
به دامنم بگذاری
دلم تورا میخواهد
که آسماناندیشی
نمی ولی بارانی
کمی ولی بسیاری