- شناسه خبر: 7705
- تاریخ و زمان ارسال: 27 دی 1401 ساعت 08:00
- بازدید :
یک کلاغ؛ چهل کلاغ!!
(شایعه پردازی و آفات آن)
ا. امیردیوانی
شد یک کلاغ به چهل کلاغ
خبر رسید ساوجبلاغ!
هیشکی از شایعه و حرف این و اون در امون نیست و خلاصی نداره! بعضیها روی قصد و غرض برای آدم حرف و حدیث درمی آرن یا یه کلاغ، چهل کلاغ میکن و به قول گفتنی سیاش میکنند تا از چشم مردم و در و همسایه بندازن! چشماشونو میبندن و دهن بیچاک و بسط شونو باز میکنن! با این جور کارآ، آبرو و زندگی بندهی خدا را میبرن، سکهی یه پولش میکنن که طرف بیرون آفتابی نشه و خونه نشین بشه! اونوقت تا راست و دروغ قضیه روشن بشه، مادر مرده به خدا میرسه! خداوند عالم از اونهایی که هیشچی حالیشون نیست، از حساب و کتاب روز قیامت و گذشتن از پل صراط، ترس و واهمهای ندارن، نگذره که همه چیز رو زیر پا میذارن و به هیچ صراطی مستقیم نیستن! بیشتر چو انداختن آ به خاطر حسادت، کمبینی و بدخواهیه که چشم ندارن ببنن وضع یکی خوب شده، دستش به دهنش میرسه، اسمی در کرده و روشناس شدست!
فقط او خدای بالا سر عالمه که میدونه «هر کی آب قلبشو میخوره» و الکی، ا… بختگی و بیخود و بیجهت به جایی نمیرسه؛ حساب کتابی تو کاره، پس واسهی همینه که در کلوم خدا اومده: «اِرحم، تُرحم» یعنی رحم کن تا به تو رحم شود.
خوبه گوشامونو باز کنیم تا ببینیم خدا، امام علی (ع) و امام صادق (ع) از بلای نکبت شایعهسازی چهها فرمودهاند:
«اگر منافقان و شایعهسازان دست از شیطنت برندارند، به تیغ عدالت سپرده خواهند شد!»
«هر کس با نقل شایعهای، آبروی دیگری را لکهدار سازد، از ولایت خدا خارج گشته و به زیر پرچم شیطان درمیآید. حتی شیطان هم او را نمیپذیرد!»
از شایعه پراکنی حذر کنید؛ هر کس آن چه را که میشوند و یا میبیند، نقل کند جزو آنهایی است که خداوند به عذاب دنیا و آخرت تهدیدش میکند!»
اون خدانشناسهایی که پشت سر آدم ریگ میچینن، بدو بیراه میگن، صفحه میذارن و رسوا علیاللهش میکنن، نمیدونن تا چند روز، ماه و حتی سال چه پدری از اون، کس و کار، فک و فامیل و دوست و آشناش درمیاد و ممکنه سالها بیاد و بره تا طرف سرشو بالا بگیره و از یه مشت دروغ و دونگ سر هم کردن آی بدخواهها نفس راحتی بکشه! ولی چه فایده که نوشداروی بعد از مرگ سهرابه و «آب رفته به جوی برنمیگرده!»
این عادت بد از قدیم و ندیم همه جای دنیا، مخصوصا توی ما ایرونیها بوده و روز به روز هم بیشتر میشه! علیالخصوص که با پیدا شدن وسایل ارتباطی تازه، گوشها از این جور حرفها پر میشه که مثلا فلونی که برای خودش اسم و رسم، برو و بیا و طرفدارهای پر و پا قرصی داره، مریض بد حاله یا دور از جون زبونم لال، به دیوار میگم الان یه دقیقهست که به رحمت خدا بره و غزل خداحافظی رو بخونه! اونوقته که کس و کارها و قوم و خویشهای طرف به هول و ولا میافتن و تلفن پشت تلفن که جریان از چه قراره تا راست و دروغ معلوم بشه. «تازه همه میفهمنن که خبر من درآوردی و ساختگی بوده و چون شایعهپخشکنهای از خدا بیخبر با یار و دشمنی یا خرده حساب داشتن، میخواستن تنش رو بلرزونن؛ حالا هر چی میخواد بشه، بشه و غش غش میخندن! انگار که نه خانی اومده، نه خانی رفته!
اینها از اونهایی هستند که از آزار و اذیت مردم کیفور میشن و آروم میگیرن! بهتره بگیم دل درد دارن، مریضان، یک تختهشون کمه یا یه چیزشون میشه! یکی نیست به اونا بگه آخه تو این دورهی وانفسا که سنگ روی سنگ بند نمیشه، مردم هزار جور گرفتاری ریز و درشت دارن و هیشکی به فکر هیشکی نیست، چپ و راست چو میاندازن که بشه قوز بالاقوز و آدم پیش خودش بگه:
«قوز بالا قوزم اومده، ببین چه به روزم اومده!» یا «دردل خودم کم بود، غرغر همسایه هم روش اومده» و یا «جِن کم بود، یکی هم از دیوار پرید!» پناه بر خدا!
دیدگاه سخنوران دربارهی شایعهی کردن، چو افتادن، غیبت و رازداری، سخن چینی و غیره.
مردمان را عیب نهانی پیدا مکن
که مر ایشان را رسوا کنی و خود را بیاعتماد
(سعدی)
از گوش مجوی کار دیده
فرق است ز دیده تا شنیده
(جامی)
چرا گوید آن چیز در خُفیه مرد
که گر فاش گردد، شود روی زرد
مکن پیش دیوار، غیبت بسی
بُوَد کز پَسش گوش دارد کسی
مگو آن که گر بر ملا اوفتد
وجودی از آن در بلا اوفتد
(سعدی)
شخص بدِ ما به خلق میگفت
ما چهره زغم نمیخراشیم
ما خوبی او به خلق گوییم
تا هر دو دروغ گفته باشم
(کمال اسماعیل)
ترا دیدم و یوسف را شنیدم
شنیدن کِی بوُد مانند دیدن
(عطار نیشابوری)
سخن چین و نمّام در یک نَفَس
خلاف افکند در میان دو کس
ندیدم ز نمام سرگشتهتر
نگون طالع و بخت برگشتهتر
(سعدی)
پرده در است آن چه در این عالم است
راز ترا هم دل تو محرم است
مصلحت تست زبان زیرکام
تیغ پسندیده بوُد در نیام
اگر جز تو داند که عزم تو چیست
بر آن رأی و دانش بباید گریست
(سعدی)