6 قرن خودنمایی نستعلیق در تاریخ هنر ایران
- شناسه خبر: 18758
- تاریخ و زمان ارسال: 28 مرداد 1402 ساعت 08:00
- بازدید :
دکتر شیما احمدصفاری؛ مولف و مدرس دانشگاه
در ایران پس از فتح اسلام، خطاطی به شیوه نسخ وجود داشت. در زمان حکومت ایلخانیان، اوراق مُذّهب کتابها نخستین بار با نقشهای تزیینی زینت یافت.
در زمان حکومت تیموریان در ایران، خط و خوشنویسی به اوج کمال خود رسید. میرعلی تبریزی با ترکیب خط نسخ و تعلیق، خط نستعلیق (که بنا به نظر اکثر کارشناسان خط یکی از پیچیدهترین و در عین حال سادهترین و زیباترین خطهاست) را بنیان نهاد. مشهورترین خطاط قرآن در این دوره بایسنقر میرزا بود. آنچه که به عنوان شیوهها یا قلمهای خوشنویسی ایرانی شناخته میشود بیشتر برای نوشتن متون غیرمذهبی نظیر دیوان اشعار، قطعات ظریف هنری و یا برای مراسلات و مکاتبات اداری ابداع شده و به کار رفته است. این در حالی است که خط نزد اعراب و ترکان عثمانی بیشتر جنبه دینی و قدسی داشته است. هرچند آنان نیز برای امور منشیگری و غیرمذهبی قلمهایی را بیشتر به کار میبرند، اما اوج هنرنمایی آنان ـ برخلاف خوشنویسان ایرانی ـ در خط ثلت و نسخ و کتابت قرآن و احادیث قابل رویت است.
خط تعلیق؛ نخستین خط ایرانی
در ایران نیز برای امور مذهبی مانند کتابت قرآن یا احادیث و روایات و همچنین کتیبهنویسی مساجد و مدارس مذهبی بیشتر از خطوط ثلث و نسخ بهره میگرفتند که نزد اعراب رواج بیشتری دارد. هرچند ایرانیان در این قلمها نیز شیوههایی مجزا و مختص به خود آفریدهاند. خط تعلیق را میتوان نخستین خط ایرانی دانست. خط تعلیق که ترسل نیز نامیده میشد از اوایل قرن هفتم پا به عرصه گذاشت و حدود یکصد سال دوام داشت. تعلیق از ترکیب خطوط نسخ و رقاع به وجود آمد و کسی که این خط را قانونمند کرد خواجه تاج سلمانی بود که بعدها به وسیله خواجه عبدالحی منشی استرآبادی بدان قواعد و اصول بیشتری بخشیده شد. در قرن هشتم میرعلی تبریزی (۸۵۰ ه. ق) از ترکیب و ادغام دو خط نسخ و تعلیق خطی بنام نستعلیق بوجود آورد که بسیار مورد قبول واقع شد و موجب تحولی عظیم در هنر خوشنویسی گردید. خطی که حدود یک دانگ سطح و مابقی آن دور است و نام آن در اثر کثرت استعمال به نستعلیق تغییر پیدا کرد. در مورد خط نستعلیق نیز در بعضی از کتب قدیمی مندرج است که قبل از میرعلی تبریزی این خط وجود داشته و او آن را تحت قاعده و ترتیب در آورده است. به هر حال زیبایی و ظرافت خاص خط نستعلیق نظر خوشنویسان را به خود جلب کرد و با وجود رواج خطوط ششگانه و تعلیق در آغاز قرن نهم حدود ۴/٣ کتابت با خط نستعلیق انجام میگرفت تا اینکه خط نستعلیق را عروس خطوط اسلامی خواندند. پس از میرعلی تبریزی پسرش میرعبداله و بعد از او میرزا جعفر تبریزی (٨۶٠ ه.ق) و اظهر تبریزی (٨٨٠ ه.ق) در تکامل خط نستعلیق کوششها کردند تا نوبت به سلطانعلی مشهدی (٩٢۶ه.ق) رسید که در مدت 85 سال عمر خود خدمات شایانی به این هنر اصیل نمود. از او قطعات و کتابتهای فراوان و آداب المشقی منظوم بنام صراط السطور با محتوای جالب و آموزنده، همچنین تعلیمات خطی شامل مفردات و آداب مشق و لوازم کتابت و … باقیمانده است. از سلطانعلی مشهدی شاگردانی همچون سلطان محمد نور (٩۴٠ه.ق) محمد ابریشمی(٩۵١ ه.ق) و سلطان محمد خندان (حدود٩۵٧ ه.ق) باقی ماندند که به استادی رسیدند. اساتید زیادی بعد از سلطانعلی مشهدی در تکامل خط مذکور زحمات فراوانی کشیدند همانند میرعلی هروی. میرعلی هروی (٩۵١ه. ق) شاگرد زینالدین محمود، گوی سبقت از همگان ربود. در سال ٩٣۵ عبید خان ازبک امیر بخارا به خراسان هجوم آورد و آنجا را تصرف کرد و پس از مدتی مجبور به بازگشت گردید و میرعلی را با خود به بخارا برد و امور کتابخانه و سرپرستی هنرمندان را به او سپرد. میرعلی بواسطه مهاجرتِ اجباری و دوری از وطن و مجالست با اغیار با وجود نوازشها، بسیار دلگیر بود و این امر به وضوح در قطعه شعری که سروده و بخط زیبای خود نوشته مشهود است. میر علی هروی با آثار ذیقیمتی که از خود به یادگار گذارد و تربیت شاگردان بسیار، خدمات شایانی به هنر خوشنویسی نمود. از شاگردان معروف او سید احمد مشهدی (٩٨۶ه.ق) است که محمد حسین تبریزی را تعلیم داد. این میراث گرانبها به خوبی حفظ شد تا نوبت به هنرنمایی مالک دیلمی (969 ه.ق) و بابا شاه اصفهانی (٩٩۶ ه.ق) رسید که به عنوان خوشنویس آخر، بخصوص در کتابت بینظیر بود.
نابغه دورانها
بعد خوشنویسِ نامی، میرعمادالحسنی (١٠٢۴ ه. ق) معاصر شاه عباس صفوی پا به عرصه وجود نهاد. او از استادی چون محمد حسین تبریزی بهره گرفت و از روی خطوط میرعلی هروی و باباشاه اصفهانی و اساتید گذشته مشق بسیار کرد و با نبوغ خود تغییرات و سبکی در خط نستعلیق بوجود آورد که هنوز پس از گذشت قریب ۴٠٠ سال مورد استفاده و الهامبخش خوشنویسان است. او پایه خط را جایی نهاد که از زمان پیدایش خط نستعلیق تاکنون هیچ هنرمند خوشنویسی را یارای برابری با او نبوده است تا جایی که در زمان او هنرمند بزرگ دیگری چون علیرضا عباسی که رقیبی برای او به شمار میرفت و علاوه بر خط نستعلیق خفی و جلی در خط ثلث نیز استاد بود بطوریکه غالب کتیبههای مساجد و بناهای تاریخی اصفهان به خط ثلث او و یا به سرپرستی او انجام شده است و به همین لحاظ بیشتر مورد توجه دستگاه حاکمه وقت بود. از آنجایی که میرعماد هنرمندی آزاده، و دارای علو طبع بود معاندین او نزد شاهعباس به سعایت پرداختند و شاهعباس به او بیمهر شد و میرعماد را خوش نیامده و اشعار گلهآمیز و سپس نیشدار میسرود و به خط خود مینوشت و برای شاه و درباریان میفرستاد و آتش خشم بر آنها بر میانگیخت تا به دستور شاهعباس و به دست مقصودبیک مسگر در سن 63 سالگی به قتل رسید. از میرعماد بزرگانی همچون نورالدینمحمد لاهیجی (١٠۵٢ه.ق)، عبدالجبار (١٠۶۵ه.ق)، ابوتراب اصفهانی (١٠٧٢ ه.ق)، نورای اصفهانی (١٠٧٨ه.ق)، عبدالرشید (١٠٨١ ه.ق)، خواهرزاده و میرابراهیم و گوهرشاد، پسر و دخترش و… بجای ماندند که در خطه خط کوشیدند، سبکش را گسترش دادند و این هنر شریف را به دیگران سپردند و رفتند.
خط نستعلیق علاوه بر خوشنویسانی که در حیطه ایران کنونی میزیستند. در خراسان بزرگ و کشورهای آسیای میانه، افغانستان و بهویژه خوشنویسان دربار گورکانیان در هندوستان (که تعلق خاطر ویژهای به فرهنگ ایرانی داشتند) رشد و پیشرفت قابل توجهی کرد. بطور کلی قرنهای نهم تا یازدهم هجری را میتوان قرنهای درخشان در هنر خوشنویسی در ایران دانست. در اواسط قرن یازدهم سومین خط خالص ایرانی یعنی شکسته نستعلیق به دست مرتضی قلیخان شاملو حاکم هرات با تغییر دادن خط نستعلیق ابداع شد. علت پیدایش آن را میتوان به سبب نیاز به تندنویسی و راحتنویسی در امور منشیگری و بیش از آن ذوق و خلاقیت ایرانی دانست. همانطوری که بعد از پیدایش خط تعلیق، ایرانیان به خاطر سرعت در کتابت، شکسته تعلیق آنرا نیز بوجود آوردند.
مروجین نستعلیق
خط شکسته نستعلیق به دست میرزا شفیعا هراتی کاملتر شد و درویش عبدالمجید طالقانی قواعد جدیدی وضع نمود و آن را به کمال نوشت، چهار تن از خوشنویسان نامی که در چهار خط ثلث، نسخ، نستعلیق و شکسته نستعلیق به ارکان اربعه هنر خوشنویسی مشهور شدهاند عبارتند از:
ـ خط ثلث: جمال الدین یاقوت
ـ خط نسخ: میرزا احمد نیریزی
ـ خط نستعلیق: میرعماد الحسنی
ـ خط شکسته نستعلیق: درویش عبدالمجید طالقانی
از معروفترین خوشنویسان تعلیق، خواجه اختیار منشی گنابادی (٩٩٠ هـ.ق) و نجمالدین مسعود ساوی را میتوان نام برد.
در قرن دوازدهم رکود نسبی در خوشنویسی مشاهده میشود. در دوران قاجار خط کاربرد اصلی خود یعنی کتابت را از دست داد. از یک سو با تاکید و توسعه سیاهمشقنویسی به سمت هنر ناب رفت و از دیگر سو با پدید آمدن روزنامهها و چاپ سنگی خود را به هنرهای کاربردی نزدیک کرد.
در دوره قاجار خطاطان بزرگی پا به عرصه میدان نستعلیق و دیگر اقلام نهادند و سختیهای این هنر ظریف را به جان خریدند و در توسعه آن کوشیدند که از معروفترین آنها عباس نوری (١٢۵۵ه.ق)، وصال شیرازی (١٢۶٢ه.ق) و پسران هنرمندش، احمد شاملو مشهدی (١٢۶۴ه.ق)، فتحعلی حجاب (١٢۶٩ه.ق)، میرحسین خوشنویس (١٣٠٣ه.ق)، اسدا… شیرازی(١٣٠٧ه.ق)، میرزا آقا خمسهای (تا ١٣٠٧ه.ق)، ابوالفضل ساوجی(١٣١٢ه.ق)، عبدالرحیم افسر(١٣١۵ه.ق)، محمدحسین شیرازی (کاتبالسلطان) (١٣١۶ه.ق)، عبدالحمید ملک الکلامی(١٣٢٨ ه.ق)، علینقی شیرازی(تا ١٣٣۵ ه.ق)، میرزامحمد ابراهیم تهرانی (میرزا عمو) و از همه معروفتر میرزا غلامرضا اصفهانی (١٣٠۴ه.ق)، میرزا محمدرضا کلهر(١٣١٠ه.ق) و محمدحسین عمادالکتاب(١٣١۵ه.ش) را میتوان نام برد.
میرزا غلامرضا، پیرو شیوه میر بود و با قدرت دست عجیب خود پهلوانی در میدان نستعلیق بوده و هست. قلم کتابت و مشقی و بخصوص تا شش دانگ کتیبه را استادانه مینوشت که قدرت او بویژه در آثار کتیبه و سیاه مشقهای بیبدیلش به وضوح نمایان است. از شاگردان معروفش میرزا ابراهیم تهرانی ملقب به (میرزا عمو) است که آثار کتیبهای بسیار نفیس از خود به یادگار گذارده است. همچنین میرحسین خوشنویس فرزند میرزاآقاست که از او نیز آثار و سیاه مشقهای ممتاز و استادانهای به جای مانده است.
محمدرضا کلهر شاگرد میرزا محمد خوانساری و میرزا محمدمهدی بود و از خطوط میرعماد مشق بسیارکرد. خوشنویسی پرکار و در شبانه روز ١٨-١۶ ساعت مینوشت و در اثر کثرت مشق و حسن سلیقه و ابتکار و خلاقیت خود روش جدیدی در کتابت به جای گذارد و نظر به اینکه میرزا کلهر در زمانی میزیست که صنعت چاپ در ایران پا به عرصه وجودگذارده بود سبکی را ارائه داد که لازمه زمان بود و بسیار مقبول افتاد و چون اکثر کتابتهایی که میکرد به وسیله چاپ سنگی انتشار مییافت و مورد استفاده خوشنویسان قرار میگرفت تاثیر بسیار زیاد در خطوط اکثر خوشنویسان به جای گذارد به طوریکه خوشنویسان معاصر نیز غالبا از آن پیروی میکنند.
شاگردان کلهر مانند زین العابدین شریفی ـ صدرالکتاب، میرزامهدی خان( ١٣٠٨ه. ش)، مرتضی نجم آبادی (١٣٢۶ه.ش)، سیدمرتضی برغانی(١٣٠٨ه.ش)، و نیز (فرزندان ایشان استاد سیدحسن میرخانی و استاد سیدحسین میرخانی که با یک واسطه شاگردان کلهر محسوب میشوند) در ترویج شیوه کلهر کوشیدند.
و جالب توجه اینجاست، محمدحسین عمادالکتاب نیز که ابتدا از روی خطوط میرعماد مشق میکرد متوجه خط کلهر شد و شیوه خود را به او نزدیک کرد و حتی بهتر از شاگردان کلهر باعث گسترش شیوه او گردید؛ و با انتشار یک دوره کامل رسمالمشق نستعلیق و یک مرقع شامل تعالیم مفرداتِ اقلام دیگر خدمات شایستهای را در این راه باعث گردید و خود او نستعلیق را از غبار تا کتیبه استادانه مینوشت. زندگانی عمادالکتاب خالی از حادثه نبوده و سالهای ١٣٣۴تا ١٣٣٧ قمری را به جرم عضویت در کمیته مجازات در زندان و تبعید گذرانید. شاگردان عمادالکتاب همچون استادان علی اکبرکاوه، ابراهیم بوذری، حسن زرین خط، علی منظوری، تقی حاتمی، علی آقا حسینی و.. . بار گران امانتِ نستعلیق را به خوشنویسان بعضی مسن و غالبا جوان امروز سپردهاند.
در دوران پهلوی روند نیازهای مدرن تجاری و تبلیغی خط را از کنج کتابخانهها و مجموعههای خصوصی به بستر اجتماع کشاند و جریانات هنری مدرنی شیوههایی چون نقاشیخط را بهوجود آوردند که کماکان مورد توجه محافل هنری جهان است. شیوه نقاشیخط از دهه 30 و 40 توسط برخی هنرمندان ایرانی اعم از خوشنویس و نقاش شکل گرفته است و این هنر تا به امروز به حیات خود ادامه داده است. نقاشیخط به معنای ساده آن، ترکیبی از خوشنویسی و نقاشی است و شیوهای است که مخاطب را با تلفیقی از هنر مدرن و سنتی در دنیای امروز آشنا میکند و هنرمند را در عرصه وسیعی از نوگرایی قرار میدهد تا بتواند با تکنیکهای خلاقانهای که در این مسیر تجربه میکند به نوآوری و شکلگیری این شیوه بپردازد و حتی این شیوه را با رعایت فرم و مفهوم عینی با سبکهای انتزاعی سوق دهد.
اکنون رشته نقاشیخط در عرصه هنرهای تجسمی ایران جایگاه ویژهای یافته است و بر تعداد خوشنویسانی که به این شیوه مدرن از خوشنویسی روی میآورند، افزوده میشود تا هنرمندان این رشته تواناییهای هنری خود را به همراه قابلیتهای هنر خطاطی و نیز نقاشی بهتر به مخاطبان و علاقهمندان هنر نشان دهند.
هنرمندان معاصری همچون فرامرز پیلارام، رضا مافی، حسین زندهرودی، محمد احصایی، نصرا… افجهای و جلیل رسولی از جمله مهمترین افرادی هستند که نقش موثری در ایجاد و رشد رشته نقاشیخط ایفا کردهاند.
در سالهای پس از انقلاب اسلامی خوشنویسی با اقبال عمومی روبرو شد و انجمن خوشنویسان ایران که در سال ۱۳۲۹ تشکیل شده بود نقش بارزی در رشد و توسعه کمی و کیفی این هنر به عهده گرفت.