گوشی گرانقیمت و خطر جانی!
- شناسه خبر: 9938
- تاریخ و زمان ارسال: 15 اسفند 1401 ساعت 08:00
- بازدید :
نفیسه کلهر
با هیجانی همراه با نگرانی گوشی تلفنش را سمتم میگیرد و یک ویدئو را نشانم میدهد.
ویدئو از دزدی گسترده گوشیهای تلفن میگوید و این موضوع که هرچه گوشی گران قیمتتر باشد خطر برای مالک گوشی بیشتر است. در این ویدئو یک دزد به طنز میگوید که هرکسی گوشی آیفون 13 پرومکس دارد سلامتی و جانش پای خودش است. ویدئو که تمام میشود میگوید: «دیدی؟ من چقدر به این بچه گفتم این همه پول نده به گوشی حالا باید صبح تا شب که بیرون است من نگرانش باشم.»
این موضوع دزدی گوشی آیفون آن هم با آن همه ایمنی و شناسایی تنها با تصویر چهره، اما افراد زیادی را نگران کرده و واکنشهای متفاوتی را بین خریداران این “برند” برانگیحته است که در ادامه بعضی از آنها را میخوانیم.
*
مرضیه که یک کارمند است و آخرین مدل گوشی آیفون را دارد درباره این خبر ابراز نگرانی میکند او درباره این موضوع به ولایت میگوید: «والا من با ماهها زحمت و با هزار قرض این گوشی را گرفتم. هر ماه مقداری پولم را کنار گذاشتم و آخرسر هم از پدرم قرض کردم و وقتی گوشی قیمتش 27 میلیون تومان بود خریدمش. نمیدانستم قرار است برسد به صد میلیون تومن. حالا هم که دری به تخته خورده و یک بار ما از یک خرید شانس آوردیم میگویند همین خرید جانت را به خطر میاندازد. در خیابان و بیرون جرات ندارم گوشی را جواب بدهم. اصلا این همه پول دادهایم که امنیت داشته باشد. چطور با دزدی میتوانند قفلش را باز کنند؟»
مرتضی 35 ساله یک موبایل فروش است. او میگوید این اخبار تاثیری بر میزان تقاضای آیفون ندارد و توضیح میدهد: «آیفون خریداران خودش را دارد که برای این برند حاضرند پول زیادی بدهند. حتی وقتی که آیفون قیمتش چند برابر شد باز هم خریداران زیادی داشت.» او معتقد است لزوما افرادی که این گوشی گران قیمت را میخرند ثروتمند نیستند و توضیح میدهد: «شاید بتوانم بگویم 30 درصد خریداران آیفون ماشین ایمنی هم دارند که بتوانند راحت در ماشین گوشی را دستشان بگیرند و نگران دزدی نباشند. اما آیفون خریدارانی هم دارد که شاید حتی ماشین نداشته باشند یا با موتور رفت و آمد کنند که خب خطر دزدی برای آنان بیشتر است. ولی آنها هم با شنیدن این اخبار از این خرید منصرف نمیشوند.»
محمد از دیگر خریداران گوشی آیفون است. او به ولایت میگوید: «من به شدت حواسم هست که در خیابان بیهوا با گوشی صحبت نکنم و وقتی عرض خیابان را رد میشوم یا آخر شب در خیابان خلوت هستم، اصلا گوشی را دستم نمیگیرم. مراقبم وقتی صحبت میکنم گوشی سمت خیابان نباشد که یک موتوری بزند و برود.» محمد البته توضیح میدهد حتی وقتی گوشی معمولیتر هم داشته باز هم حواسش به این مسائل بوده: «وقتی گوشی شما را بزنند و بروند آن آسیب روحی و خسارت مالی که متحمل میشوید آنقدر سخت است که برای شما فرقی نمیکند دزدی گوشی شما تنها سرقت یک ماه اخیر بوده یا هزارمین سرقت هفته. به خاطر همین من حتی وقتی آمار دزدی کم بوده حواسم بود که احتیاط کنم و گوشیام را بیشتر در جیب داشته باشم.»
*
شیوا اما نظر متفاوتی دارد. او میگوید: «من واقعا برای این موضوع نگران برادرم هستم. او همیشه مدام در حال صحبت کردن با تلفن است و شیشه ماشینش هم پایین است. بارها به او تذکر دادهایم که بیشتر احتیاط کند ولی میگوید وقتی با تلفن حرف میزند حواسش به این مسائل نیست. همین هم باعث میشود وقتی بیرون از خانه هست مدام دلمان بلرزد و نگرانش باشیم؛ مخصوصا مادرم که بیماری قلبی هم دارد و نگرانی برایش سم است.»
مهدی در این باره توضیح دیگری دارد. او معتقد است که از دست دادن یک گوشی یک بار اتفاق میافتد اما ترس میتواند هر روز باشد و او را مریض کند: «من سعی میکنم از این موضوع نترسم. چون ترس سیستم ایمنی را ضعیف میکند و آدم را مستعد انواع بیماری میکند. حتی احتیاط بیش از اندازه هم آدم را ترسو میکند. من در طول روز عادت کردهام که مدام گوشیام را چک کنم. به خاطر همین هم وقتی در خیابانم خودم را اذیت نمیکنم. جایی که لازم است چک میکنم و جایی که لازم است با تلفن صحبت میکنم یا پیام میدهم و هیچ وقت هم اتفاقی برایم نیفتاده.» او میگوید: «اگر هم اتفاق بیفتد یک با اتفاق افتاده و آن یک بار نمیتواند مزهی تمام این روزها را که من با خیال راحت قدم زدم و از گوشیام استفاده کردم را از من بگیرد.»
مهتاب اما دقیقا برخلاف مهدی رفتار میکند. او کاملا احتیاط را شرط عقل میداند و توضیح میدهد: «من حتی در آرایشگاه و موقعی که منتظرم تا نوبتم برسد هم گوشی را از کیفم در نمیآورم. چون شنیدهام سارقین در این محیطها افراد را شناسایی میکنند و بیرون از این محیط دست به سرقت میزنند. از طرفی حتی اگر کار واجب داشته باشم هم بسیار در عذابم.» میپرسم خب چرا گوشیات را عوض نمیکنی و یک گوشی ارزانتر نمیگیری تا عذاب نکشی؟ توضیح میدهد: «نه خب به من نمیخوره. بالاخره کسی از ما انتظار نداره هر گوشیای دستمون بگیریم.» از شغلش میپرسم و حالت چهرهاش عوض میشود و میگوید: «مگر به شغل است؟ درسته من کار نمیکنم اما از خانواده متمولی هستم که هیچ وقت به جنس ارزان راضی نشدیم.»
*
گوشی تلفن هم این روزها مثل خیلی وسایل دیگر جنبه تفاخر پیدا کرده. این کالای ضروری که از اواسط دهه هشتاد به طور فراگیر وارد بازار و خیلی زود به کالای لوکس تبدیل شد و هنوز هم فارغ از کارایی و سهولت ارتباطی که ایجاد کرده، نگاه فانتزی به آن میشود. نگاهی که اگر تا دیروز تنها ممکن بود خریدارش را متحمل هزینه زیاد بکند؛ حالا اما ممکن است جان افراد را به خطر بیندازد ولی بعضی افراد همچنان معتقدند که «همین گوشی زیباست نشان آدمیت»!