گنج فراموش شده آموزش!
- شناسه خبر: 52468
- تاریخ و زمان ارسال: 13 بهمن 1403 ساعت 07:30
- بازدید :
وحید حاجسعیدی
سخن راندن در باب اهمیت مقوله «آموزش و پرورش در تربیت نسلی پویا و کارآمد» یکی از آسانترین، کاربردیترین و پرمصرفترین رویکردها در نظام سخنوری جامعه است و کمتر نویسنده، محقق، پژوهشگر، استاد، دانشمند و سخنرانی را مییابید که در این باب قلم نزده باشد یا تحقیق و سخنرانی نکرده باشد. چرا اساساً حرف زدن و سخن گفتن به مراتب ارزانتر، آسانتر و کم هزینهتر از عمل کردن و به کار بستن است.
در طول چهار دهه گذشته که شاهد رشد علمی شتابنده در بسیاری از امور بودیم، کشورهایی که از نظر علمی و فرهنگی و اقتصادی در جایگاهی به مراتب پائینتر از ما بودند، حرکت در مسیر توسعه را با جدی گرفتن مقوله آموزش آغاز کردند و در عوض سخنوری در باب آموزش و پرورش، برگزاری بیشمار همایش و نشست و سمیناری حاصل و تغییرات مداوم سیستم و کتب آموزشی، اقدام به اجرای سیاستهای عملی مدونی کردند که ماحصل آن را ما در کنفرانسها، نشستها، سخنرانیها و همایشهایمان آرزو میکنیم!
بیهیچ تعارف و رودربایستی نگاه و دلسوزی تصنعی به مقوله آموزش و پرورش و اختصاص و واریز بودجه قطرهچکانی به این سیستم بیمار و ایجاد تغییرات غیرضروری فاقد ضمانت اجرایی، حال و روز این جایگاه مقدس و محترم را به حضیضترین موقعیتش رسانده است.
اصلاح امور در این آموزش و پرورش ورشکسته و در حال احتضار که تاکنون وزرای زیادی به خود دیده به رویایی میماند که با ادامه روند کنونی هیچگاه تعبیر نخواهد شد. چرا که هر چند صباح این ساختار معیوب با انبوهی از گرفتاریهای پیشبینی شده و نشده وزیر جدیدی بر مسند بییال و کوپال خود میبیند که تنها دغدغهاش باید پر کردن کلاسها با معلمانی خسته، بیمار و فرسوده و ایضاً بازنشسته و تامین حقوق بخور و نمیر آنان باشد.
کار تا جایی از خرک در رفته است که رسانه ملی از ساخت یک مدرسه سه کلاسه توسط نیرویهای مسلح در نقطه صفر مرزی به وجد میآید و در چند وعده خبری آن را با آب و تاب و سایر مخلفات پخش و باز پخش میکند، در حالی داشتن مدرسه خوب و استاندارد حق همه دانشآموزان ایرانی است!
حال و روز معلمان نیز در این سیستم ناگفته پیداست. معلمانی که بدون تعارف تنها جسمشان در کلاس است و روحشان در آژانسها و تاکسی تلفنیها، داروخانهها و مغازهها، زمینهای کشاورزی و بنگاههای املاک و در خوشبینانهترین حالت در آموزشکدهها و دانشگاهها است!
دردمندانه این اضافهکاریهای دون شأن و تلاش مضاعف فقط و فقط برای داشتن یک زندگی حداقلی و گذراندن امور روزمره یک زندگی ساده است و تلاش برای کسب درآمد بیشتر به منظور تفریح یا خرید خانه ییلاقی و سفرهای داخلی و خارجی نیست!
در حالی که سایر ادارات بدون سر و صدا و جار و جنجال حقوق و مزایای کارمندانشان را افزایش میدهند و گاهاً تاریخ اجرای حکم را از چند سال قبل لحاظ میکنند، در آموزش و پرورش برای افزایش حداقلی باید نظام رتبهبندی اجرا شود که با وجود اجرای این طرح باز هم فرهنگیان در رتبه آخر میزان پرداختی به کارمندان قرار دارند!
البته از نظام آموزشی که سهمش از رسانه ملی تنها پخش تیزرهای تبلیغاتی کلاسهای کنکور و آموزشگاههای علمی است، انتخاب مدیران و معاونان مدارس سلیقهای و رفاقتی است، معلم نمونهاش سهمی در هیچ کدام از تصمیمگیریهای نظام آموزشی ندارد و معلمان تصادف کرده، سرطانی و سکته کرده و بازنشسته در آن تدریس میکنند، بیش از این انتظاری نیست.
و یادمان نرود ماحصل چنین نگاه و سیستمی، تربیت نسلی است که نه تنها درس خواندن اولویتشان نیست، بلکه حرمت مدیر و معلم را نیز به اندازه پر کاهی نگاه نمیدارند و از توهین و درگیری و فحاشی و ضرب و شتم و حتی قتل معلم در کلاس درس ابایی ندارند!
بیهیچ تردید زیربنا و اساس توسعه هر کشور توجه جدی به همه ابعاد آموزش و پرورش است. اگر نوع نگاه و نگرش مسئولان نظام نسبت به آموزش و پرورش تغییر کند و از اجرای برنامههای کوتاهمدت، عاریهای، سطحی و نخ نما نظیر استخدام معلم با قدرت شنوایی نجوا از فاصله شش متری، طرح کشدار و کمرنگ و لعاب رتبهبندی، پر کردن کلاسهای درس تا 40 نفر، ضمن خدمتهای کافینتی، تدریس دروس تخصصی توسط معلمان غیرتخصصی، تدریس اجباری مدیران و معاونین در مدارس و سایر مواردی که شرح آنها مثنوی هفتاد من کاغذ مرغوب است، صرف نظر کنند و به اجرای برنامههای کوتاهمدت، میانمدت و دراز مدتی روی بیاورند که علاوه بر اختصاص بودجه دارای هدف و ساختار مشخصی باشند، شاید در آینده ثمرات و تبعات این برنامهریزی را ببینیم. البته به شرطی که متولیان امر در این بین، کمبود بودجه را بهانه نکنند و با دست و دلبازی و سخاوتمندی بخشی از درآمدهای هنگفت این کشور را به «ساماندهی آینده و آیندهسازان کشور» اختصاص دهند! شاید فردا دیر باشد…