گرد و غبار فراموشی بر جشن باستانی چله تابستان
- شناسه خبر: 42068
- تاریخ و زمان ارسال: 11 شهریور 1403 ساعت 04:30
- بازدید :
رومینا اسماعیلیپور
ایرانیان باستان راه رسیدن به خدا را در جشن و شادی میدیدند و معتقد بودند از آنجا که خداوند برترین آفریننده و انسان بهترین آفریده او است، دوست دارد بندهاش را سرزنده و شاد ببیند. یکی از زیباترین وجوه تاریخ طولانی ایران، آیینها و جشنهایی هستند که بسیاری از آنها در گذر زمان تغییر کردهاند یا به دست فراموشی سپرده شدهاند. جشن چله تابستان یا چله تموز یکی از این جشنهای فراموش شده باستانی است.
این جشن از دوران بسیار کهن در ایران وجود داشته است؛ اگرچه ریشه تاریخی دقیق آن مشخص نیست.
جشن چله تابستان با اسامی دیگری همچون: جشن نوروزبل، جشن نیلوفر و مراسم زیارتگاه پیر نارکی، کماکان در گوشه و کنار ایران برگزار میشود که از برپایی جشنی بزرگ در میانههای فصل تابستان در ایران باستان حکایت میکند.
پس از حمله اعراب به ایران، بسیاری از این آیینها و جشنها به فراموشی سپرده شد و تنها بخش کوچکی از این فرهنگ توسط آثار مردان بزرگی چون فردوسی، ابوریحان و دیگران حفظ شد. بهعنوان مثال طبق منابع تاریخی، در زمان دیلمیان جشن بزرگی موسوم به «نوروزبل» برپا میشد که زمان برگزاری آن مصادف با اواسط تابستان بود و بهخاطر اهمیت و بزرگی میتوان آن را با جشن چله تابستان یکی دانست. مردم برای حضور در این جشن لباس نو میپوشیدند، به دیدار یکدیگر میرفتند و به جشن و پایکوبی میپرداختند.
جشن نیلوفر
جالب اینکه جشنی موسوم به جشن نیلوفر در فاصله کمی از جشن چله تابستان برپا میشد که حتی ابوریحان بیرونی به آن اشاره کرده و گفته است: مردم در ششم تیرماه جشنی برگزار میکنند که به آن جشن نیلوفران میگویند.
به اعتقاد برخی پژوهشگران، علت برپایی این جشن، رویش گلهای نیلوفر در این ماه است و امکان ارتباط آن با جشن چله تابستان وجود دارد. از نظر باورهای مردمی، گل نیلوفر با خورشید ارتباط تنگاتنگی دارد؛ بهویژه که زمان گلدهی آن در طولانیترین روزهای سال و اوقاتی است که تابش خورشید در عمودیترین حالت خود است.
اعتقاد نیاکان ما به چله تابستان
در دوران باستان مردم ایران اعتقاد داشتند که در روزهای نخستین تابستان، طبیعت و زمین مجددا به خود بازمیگردد. در این مدت نیز ارواحی که در طول زمستان در زیر زمین بودند به سطح زمین برمیگردند. بنابراین جشن چله تابستان به مناسبت آغاز فصل گرم و بازگشت طبیعت به حالت خود برگزار میشد.
معنای چله تابستان یا چله تموز چیست؟
همانطور که اشاره کردیم ایرانیان باستان علاقه بسیاری به برپایی جشن و سرور داشتند و علت آن هم به اعتقادات دینی و مذهبی آنان برمیگشت.
ساختار اقتصادی مردم آن روزگار مبتنی بر کشاورزی و دامداری بود؛ در نتیجه بسیاری از جشنهای باستانی نیز ریشه در زمین، شرایط جغرافیایی و انسانی داشتند. مردم در هر ماه از سال، جشنهای خاصی برگزار میکردند که با توجه به جغرافیای ایران و وجود چهار فصل، امکان این تنوع وجود داشت.
چلهی تابستان به معنای چهل روز پس از شروع تابستان و تموز به معنای اوج گرما است.
تموز در زبان فارسی به ماه چهارم سال و اول تابستان گفته میشود و گاهی اوقات به معنای تابستان و گرمای سوزان نیز به کار میرود.
چله تموز تقریبا از اول تیر شروع میشود و تا ۱۰ مرداد ادامه دارد. در واقع، روز اول تیر طولانی ترین روز سال در نیم کره شمالی زمین است که به انقلاب تابستانی نیز شهرت دارد.
قدمت جشن چله تابستان
همینطور که از اسم جشن چله تابستان یا چله تموز مشخص است، این جشن ۴۰ روز پس از شروع فصل تابستان برگزار میشد. شرایط جغرافیایی کشور ایجاب میکرد که کشاورزان محصولات خود را تا زمان این جشن برداشت کرده باشند و بر این اساس، چله تابستان را شاید برای سپاسگزاری از درگاه یزدان انجام میدادند. در صورتی که فرض را بر صحت این نظریه قرار دهیم، قدمت این رسم را میتوان به زمان یکجانشینی و اشتغال ایرانیان به کشت و کار نسبت داد.
در حقیقت تعداد زیادی از جشنهای طبیعی که برای سپاسگزاری از نعمتهای خداوند و بهبود وضعیت برگزار میشدند، به مرور زمان جنبه آیینی پیدا کرده و همراه گذر زمان دستخوش تغییرات مختصر و یا گستردهای شدهاند.
چله تابستان در خراسان جنوبی
جشنهای تابستانی معمولا جشنهای آب هستند که این موضوع در نیایشهای مذهبی و شکل برگزاری آنها کاملا مشخص است. در خراسان جنوبی جشن چله تابستان همچنان برگزار میشود و مردم منطقه نسبت به آن آگاهی دارند. علت ماندگاری این موضوع در این استان نیز به اهمیت آب مربوط میشود؛ چراکه خراسان جنوبی یکی از مناطق خشک ایران است که زندگی شهری در آن به چندهزار سال قبل برمیگردد.
جشن چله تابستان در برخی نواحی و اقوام مختلف
1ـ شیراز: در شیراز، جشن چله تابستان به نام «جشن چلهبری» شناخته میشود. در این جشن مردم به کوهها و باغها میروند و با رقص و آواز و بازیهای سنتی فصل تابستان را به شادی و خوشحالی آغاز میکنند.
2ـ کرمان: در کرمان، جشن چله تابستان به نام «جشن چلهگرم» برگزار میشود. در این جشن، مردم به استقبال فصل گرما و خورشید میروند و با رقص و آواز و مراسم مذهبی این رویداد را جشن میگیرند.
3ـ گیلان: در گیلان، جشن چله تابستان به نام «جشن چلهسرخوش» شناخته میشود. در این منطقه، مردم با پهن کردن سفرههای پر از غذاهای محلی و میوههای تازه به بار نشسته با هم جشن میگیرند.
4ـ کردستان: در کردستان جشن چله تابستان به نام «جشن چلهگرم» برگزار میشود. در این منطقه مردم به رقص و آواز و بازیهای سنتی پرداخته و با هم جشن میگیرند.
5ـ ایزدیها: ایزدیها (گروهی از کردها هستند که در قسمتی از کردستان که اکنون در کشور عراق است و بخشهای کوهستانی سنجار نزدیک به مرز ترکیه ساکن میباشند.) در روز بیستم از ماه تموز که مصادف با آخر تیرماه است، جشن چله تابستان میگیرند. در جشنهای چله زمستان و چله تابستان کوچکها باید روزه بگیرند ولی اگر کسی برای آنها غذایی هدیه ببرد و بگوید به عشق فلان شیخ یا فلان مزار این غذا را بخور باید روزه خود را بگشاید.
6ـ کرمانشاه: مراسم چله تابستان در باغهای روستای زردوئی که یکی از توابع بخش باینگان شهرستان پاوه است نیز برگزار میشود. هدف از برگزاری این مراسم، جشن گرفتن برای شروع روند کاهش دمای هوا و فرا رسیدن زمان برداشت محصول از باغهای استان کرمانشاه است.
در این مراسم آیین دفزنی، اجرای موسیقی محلی، توزیع محصولات باغی، اجرای مترسکگردانی و اجرای نمایش «هلپرکه کردی» برگزار میشود.
به طورکلی بیشتر جشنهایی که در تابستان برگزار میشود مربوط به آب، آبیاری، گیاهان و سرسبزی بودهاست. به همین خاطر تموز و گرما نیز از این کلیت مستثنی نبوده و با آب و آبادی و سرسبزی در بلندترین روزهای سال که اجازه میدهد انسان در برابر گرما و خشکی مقاومت کند و بیشترین کوشش را برای آبادانی زمین داشته باشد در ارتباط است.
چله بزرگ و کوچک
گاهشماری تقویم سنتی ایران از وجود چهار چله در سال حکایت دارد.
دو چله بزرگ و کوچک در زمستان که به ترتیب از اول دی تا ۱۰ بهمن و از ۱۰ تا ۳۰ بهمن در نظر گرفته میشد.
تموز یا چله بزرگ تابستان از اول تیر تا ۱۰ مرداد ماه است و چله کوچک تابستان از ۱۰ تا ۳۰ مرداد طول میکشد.
جشن تابستانی نوروزبل
نوروزبل، جشنی تاریخی است که در گاه شمار گیلکی در گیلان، مازندران، الموت قزوین و طالقان البرز برگزار میشد و در فهرست آثار ناملموس ایرانی به ثبت رسیده است. قدمت این جشن به دوران قبل از اسلام میرسد که جشنی مهم در میان دیلمیان محسوب میشد. در حقیقت در زمان دیلمیان بود که آیین چله تابستان رونق گرفت و به نام نوروزبل میان مردم رواج پیدا کرد.
«بل» در زبان گیلکی به معنی آتش است در نتیجه «نوروزبل» بهمعنای شعله فروزان آتش نوروزی است.
کشاورزان در زمان قدیم با فروش محصول خود در فصل تابستان میتوانستند باج و خراج خود را بپردازند و زندگیشان را سامان دهند و از همین رو سال نوی خود را در این زمان برگزار میکردند.
برای برپایی این جشن، ۱۰ مرد با کلاه و شولای گالشی به میدان میآمدند و در حالی که نوازندههای محلی مینواختند، آنها دور آتش میچرخیدند. این آتش در زمان غروب خورشید روشن میشد و مردم به آن نزدیک میشدند و همه باهم میخواندند:
گروم گروم گروم بل با صدای پرهیبت سوختن هیزم و برکشیدن شعله
نوروز ما و نوروز بل نوروز ماه و شعله آتش نوروزی
نو سال ببی، سال سوسال تازه باشد و سال روشنایی
نو بدی خونه واشو تازه باشد و تازه شود و خانهآباد و با برکت
اعتقاد به بر افروختن آتش در جشن نوروزبل
به باور گیلکیها، روشن کردن آتش در جشن نوروزبل منجر به کاهش شدت برف و سرمای زمستان میشود و به تبع آن، از خسارتهای ناشی از زمستان سخت در امان میمانند. ضمن اینکه آتش از عناصر چهارگانه مقدس در باور مردم به حساب میآمد.
دلیل دیگر استفاده از آتش را نیز میتوان جنبه خبررسانی آن دانست که در گذشته کاربرد زیادی داشته است. مهمترین خبری که از طریق آتش منتقل میشد، شروع سال جدید بود. چوپانان برای اعلام شروع سال نو، لباس خاصی به نام «شولا» میپوشیدند و به بالای بلندترین کوه میرفتند و آتش بزرگی روی قله آن روشن میکردند. با این روش، سایر چوپانان نیز از شروع فصل کوچ و بردن دامها به پایین کوه مطلع میشدند. از آنجا که مردم، آتش را نماد پاکی و پاکسازی میدانستند، لباسهای کهنه خود را به درون آتش میانداختند و ضمن ستایش خداوند، از او خیر و برکت می خواستند.
مراسم پیرنارکی
طبق یکی از روایات تاریخی، در زمان ساسانیان و همزمان با حمله اعراب به ایران، نازبانو تنها شاهزاده پارسی و دختر یزدگرد سوم زمانی که در حال فرار بوده است به کوه نارکی میرسد در آنجا که هیچ راه گریزی وجود نداشته از خداوند طلب کمک میکند.
خداوند کمکی که شاهدخت از او طلب کرده بود را بی پاسخ نمیگذارد. سپس به اذن خداوند به یکباره کوه باز میشود و شاهدخت وارد کوه میشود و بعد از ورود او و بسته شدن کوه از آنجا چشمه آبی میجوشد.
سالها بعد وقتی شخصی در کنار چشمه به قصد استراحت خوابش میبرد در خواب نازبانو را میبیند که از او میخواهد در این مکان زیارتگاهی برپا کنند. امروزه این زیارتگاه یکی از مکانهای زیارتی مهم برای زرتشتیان به شمار میرود.
با توجه به اینکه این ماجرای افسانهای در بین روزهای 12 مرداد تا 16 اتفاق افتاده؛ بنابراین پیروان دین زرتشت هر ساله در این روزها مراسم پیر نارکی را برگزار میکنند.