گامی به پیش در بومینویسی زنان قزوین
- شناسه خبر: 38644
- تاریخ و زمان ارسال: 18 تیر 1403 ساعت 07:30
- بازدید :

آرش صالحی ـ با وجود درخشش نویسندگان و داستاننویسان زن قزوینی در جشنوارههای ادبی و فرهنگی کشور، پرداختن به موقعیت و وضعیت کنونی ادبیات داستانی زنان در استان واجب به نظر میرسد. به ویژه از زمانی که سهم نویسندگان زن در رشد و توسعه هنر داستاننویسی دیار مینودری از همتایان مرد خود فاصله گرفته و حضور مستمر و ممتد بانوان نویسنده این کهن دیار در کارگاههای تخصصی و دورههای آموزشی پیشرفته نشان از عزم راسخ آنها برای رشد ادبیات داستانی سرزمین بهشت آئین دارد. زنانی که تا امروز بیشتر در حیطه نوشتن داستانهای کوتاه فعال بودهاند و به تازگی در قالب یک طرح نوین فرهنگی قصد آفرینش رمان با تکیه بر ساختارهای شناخته شده ادبیات داستانی جهان را دارند. زنانی که قصد دارند با تلاش خود چراغ راه دخترانی باشند که میخواهند نویسنده شوند. با توجه به اینکه 16 تیرماه با نام «هفته قلم» نامگذاری شده، تلاش کردیم شاخصههای ادبیات زنانه در قزوین را بررسی کنیم.
کمبود داستانهای بومی زنانه
یک نویسنده جوان قزوینی در گفتوگو با خبرنگار ولایت با بیان اینکه آن قدر داستانهای بومیِ زنان در قزوین کم است که انگار اصلا وجود ندارد، گفت: به این دلیل که همیشه تصور میکنیم برای نوشتن داستان باید اتفاق خاصی را رقم بزنیم، از خلق داستانهای بومی باز میمانیم؛ در صورتی که بهترین داستانها در اطرافِمان وجود دارد که زیبا و جذاب هم هستند.
نیلوفر ناظری انتخاب جغرافیای محلی به عنوان بستر شکلگیری قصه را تضمین کننده بومی بودن داستان ندانست و عنوان کرد: اینکه تنها بگوییم مکان رخ دادن داستانمان قزوین است، داستان را بومی نمیکند و نیاز داریم از آئینها، باورها و دیگر عناصری که به بومی کردن داستان کمک میکند، بهره ببریم.
وی با اشاره به پیش شرطهای بومی شدن داستانهای مینودری، افزود: فرهنگ، گویش و همچنین استفاده از اعتقادات و باورهای مردم کوچه پس کوچههای قزوین از آن دسته از المانهایی هستند که داستانهایمان را بومی میکنند. اگر از مولفههای فرهنگ بومی و رسم و رسوم خود که رنگ و رویِ زندهتری دارند استفاده کنیم، داستان برای مخاطب باورپذیرتر میشود.
ناظری ادامه داد: خیلی وقتها استفاده از موسیقیهای محلی و قصههایی که بر روی لبهای مردم دیار مینودری از زمانهای دور میچرخد، میتواند کمک کننده باشد. در ضمن استفاده از ضربالمثلها و شوخیهایی که بین مردم رایج است، میتواند داستان ما را بومی کند.
عشق، موضوع اصلی قصههای زنان مینودری
این هنرمند داستاننویس درباره موضوعهای داستانهای کوتاه و بلند نویسندگان زن استان هم گفت: در آثار دوستان نویسندهام بیشتر موضوع عشق را در موقعیتهای متفاوت دیدهام. اما چیزی که دغدغه خودم است، موضوعات اجتماعی است و فکر میکنم اگر به موضوعات اجتماعی به نوعی که برای آن تاریخ انقضا در نظر نگیریم بپردازیم، گستره عمل و دغدغهمندی بیشتری برای نوشتن داریم.
وی دوری از پرداختن به موضوع هژمونی (برتری) مردانه را در زمره ویژگیهای قصههای زنان مینودری برشمرد و اضافه کرد: نوشتن در چنین فضایی نمیتواند دغدغه همه زنان باشد، از سوی دیگر موضوعات متفاوت زیادی این روزها دغدغه نویسندگان شده که این موضوع را کمرنگ کرده است. اگر هم به آن توجه شود، به زعم من بسیار اندک است.
دغدغه اصلی نویسندگان، ناشران هستند
این طنزنویس با ذکر اینکه در حال حاضر دغدغه نگاه جنسیتی در فضای داستاننویسی استان نداریم، گفت: دغدغه اصلی بانوان نویسنده، ناشران منصفی است که بتوانند از نویسندهها حمایت کنند تا آنها بتوانند آثارشان را به بهترین شکل به چاپ برسانند تا دغدغه مالی و فروش کتابها را نداشته باشند.
ناظری با تاکید بر اینکه دوران مردسالاری در جامعه امروز قزوین گذشته است، افزود: امروز زمانی است که در جامعه به دختران و زنان احترام ویژهای میگذارند. شاید در قدیم نظر یک زن در زندگی خانوادگی یا جمعی اهمیتی نداشت، اما سالهاست که باورهای مردم در این زمینه عوض شده است.
وی با یادآوری اینکه هنوز هم داستانهایی با مضمون آزار دهنده وجود دارد که اتفاقهای گذشته را مرور میکنند، ادامه داد: داستانهای بانوان رنگ و بوی رقابت با آقایان و یا نادیده گرفتن جنس مذکر را ندارند، اما نسبت به زورگویی به بانوان هم واکنشهای تدافعی نشان میدهند. اگر چه بسیار کمرنگ شده است.
زنان نویسنده قزوینی به نگاه جهانشمول رسیدند
یک نویسنده شناختهشده قزوینی هم در گفتوگو با خبرنگار ولایت با اشاره به پیششرطهای بومی شدن یک داستان در زیستبوم قزوین گفت: صِرف آوردن چند اسم خاص محله، خیابان و یا اسم غذا و شیرینی سنتی، داستان ما را بومی نمیکند؛ چون ممکن است چنین داستانی هر جای دیگری اتفاق بیفتد.
لیلا روغنگیر افزود: با این حال میتوان داستانی نوشت که بومی باشد، چرا که قزوین از جمله شهرهایی است که مردم آن، اصطلاحهای خاص خودشان را دارند. حرفها و خاطرههایی که ویژه همین شهر است و بزرگترها با آنها آشناترند. بنابراین باید پای حرفهایشان نشست، تا اگر قرار است داستانی بومی بنویسم، خوانندهاش باور کند که این ماجرای داستانی فقط در همین شهر اتفاق میافتد.
وی ادامه داد: تا آنجا که داستانهای نویسندگان زن قزوینی را میخوانم، احساس میکنم این نویسندهها به یک نگاه جهان شمول رسیدهاند و دیگر مسائل و دغدغههایشان فقط به یک شهر محدود نمیشود، به ویژه شهری مانند قزوین که به پایتخت نزدیک است. ضمن اینکه داستاننویسان به دغدغههای کل جامعه فکر میکنند و صد البته شهر قزوین هم بخشی از جامعه بزرگ ماست.
این داستاننویس و نمایشنامهنویس شاخص قزوینی با بیان اینکه عشق نقش پررنگتری در داستان زنان قزوینی دارد، گفت: اما زنان داستاننویس استان از سیاست دور نیستند و بدون شک داستانهایشان به دور از مشکلات اجتماعی نیست، مدتهاست که یاد گرفتهایم فقط یک بعدی داستانهایمان را ننویسیم و حتی اگر موضوع قصه ما عشق است، مسائل اجتماعی جامعه را هم مدنظر داشته باشیم.
روغنگیر اضافه کرد: زنان و دختران امروز هر چند هنوز هم درگیر مسائل جامعه مرد سالارانه هستند و بعضی از افکار پوسیده هنوز هم وجود دارد که بیشک در داستانهای نویسندگان زن مینودری دیده میشوند. اما مردان جامعه هم قبول کردهاند که نمیتوانند مثل پدربزرگان خود فکر کنند. برای همین بانوان در مجلس و شورای شهر حضور دارند و شهردار هم میشوند.
نویسندگی شغل نیست
دیگر نویسنده زن مینودری با بیان اینکه نویسندگی در قزوین شغل محسوب نمیشود، گفت: متاسفانه در استان قدر نویسندگان را نمیدانند و از طرفی، به نظر میرسد که مردم قزوین، آن چنان که باید و شاید علاقهای به خواندن رمان، به ویژه رمانهایی که نویسندههای زن قزوینی نوشته باشند. ضمن اینکه جراید و مطبوعات محلی هم کمتر به ادبیات داستانی و داستاننویسی زنان مینودری توجه و علاقه نشان میدهند.
زینت اسدی اضافه کرد: یکی از مصادیق فقدان علاقه مردم قزوین به ادبیات بومی این است که بیشتر کتابهای من در پایتخت هوادار دارند. البته یک نویسنده، باید زبانی فرامنطقهای داشته باشد و انتظار اینکه همه کتابهای یک داستاننویس در زادگاه او مورد توجه واقع شوند، تا اندازهای دور از واقعبینی است. با این حال از مسئولان و متولیان فرهنگی استان انتظار دارم که از نویسندههای زن هم استانی بیشتر حمایت کنند و فقط به نویسندههای مرد اهمیت ندهند.
وی با تاکید بر لزوم حمایت ناشران بومی از نویسندگان زن قزوینی، ادامه داد: متاسفانه ناشران قزوینی بیشتر آثار نویسندگان و مولفان بیرون از استان را چاپ میکنند و تمایل چندانی به نشر و ارائه نویسندگان هم استانی ندارند. به همین خاطر بیشتر کتابهایم را در بیرون از قزوین و توسط ناشران تهرانی به چاپ رساندهام.
رشد حضور زنان در حوزه داستاننویسی
حدود ۷۰ سال از زمانی که «سیمین دانشور» چراغ ادبیات داستانی زنان را روشن کرد و به اولین نویسنده حرفهای زن ایرانی تبدیل شد، میگذرد. در طول این سالها احوال داستان نویسی زنان اوج و فرودهای زیادی داشته و همواره نگاه غیرفرهنگی به آثار نویسندگان زن یکی از چالشهای پیش روی بانوان داستاننویس بوده است.
یک داستاننویس قزوینی با ذکر اینکه ادبیات داستانی امروز زنان با زمانی که نویسندگانی مانند «سیمین دانشور» نوشتن را شروع کردند، فرق کرده است، گفت: دامنه حضور زنان در ادبیات داستانی امروز ایران بسیار گسترده شده است که هم فرصت به حساب میآید و هم تهدید.
متینه نوروزی افزود: این گستردگی از این جهت فرصت است که فضای کار کردن بیشتر و بهتری را برای بانوان نویسنده فراهم کرده است و زنان راحتتر میتوانند در چنین فضایی قلم بزنند. از طرف دیگر همین گستردگی، رقابت بالایی را ایجاد کرده و نویسندگان زن باید سخت تلاش کنند تا در فضای ادبی کشور دیده شوند.
وی ضمن مقایسه وضعیت نویسندگان زن امروز و دیروز بیان کرد: در چند دهه قبل وقتی نویسنده خانمی شروع به کار میکرد، کمتر رقیبی در حوزه ادبیات داستانی داشت، در حالی که امروز اگر به کتابفروشیها یا مراکز نشر کتاب مراجعه کنید، با اسامی زیادی از نویسندگان زن روبرو میشوید که رمانهای مختلفی را نوشته و منتشر کردهاند.
نوروزی ادامه داد: با اینکه هنوز نگاههای مردسالارانه تا حدی نویسندگان زن برای آفریدن، چاپ و نشر داستانهایش آزار میدهد، اما چارهای جز فعال بودن، مبارزه کردن و ترک نکردن صحنه وجود ندارد و قول میدهم که در چند سال آینده دیگر خبری از نگاه جنسیتی به حوزه ادبیات و داستاننویسی وجود نخواهد داشت.
لزوم پرداختن به دغدغههای مشترک زنان مینودری
با اینحال به نظر میرسد آنچه میتواند ادبیات داستانی زنان در قزوین را سروشکل بهتری دهد، پرداخت به دغدغههای مشترکی است که زنان قزوینی از زیست در جغرافیای این کهندیار درک کردهاند و بدون شک در نظر گرفتن مؤلفههای عام خلق و خوی زنان مینودری میتواند رنگ و لعاب داستانهای نوشتهشده از سوی بانوان نویسنده قزوینی را زنانهتر و مینودریتر به مخاطبان عرضه کند.