کلاهمان را محکم بگیریم تا باد نبرد!
- شناسه خبر: 22761
- تاریخ و زمان ارسال: 1 آبان 1402 ساعت 08:00
- بازدید :

نفیسه کلهر
در تبلیغات نوشته شده: بزرگترین سایت رایگان تبلیغات! رایگان برای صاحبان آگهی؛ اما به چه قیمتی برای مردم؟
ممکن است همه در نظر اول خوششان بیاید و استقبال کنند. همینطور هم هست. اینجا از شیر مرغ تا جان آدمیزاد خرید و فروش میشود. اما در همیشه روی یک پاشنه نمیچرخد.
گاهی هم رایگان بودن بهای گزافی دارد که بعدا متوجه آن خواهیم شد. از طرف دیگر وقتی فروشنده مستقیما بازاریابی نمیکند و ارتباط فروشنده و خریدار غیر حضوری است امکان تقلب و کلاهبرداری بیشتر است.
هرچند سایتهای این چنینی هشدارهایی را قبل از ورود به فضای معامله دادهاند؛ اما ظاهر بعضی آگهیها آنقدر گولزننده است که مشتری از هول از دست ندادن یک موقعیت فوقالعاده ممکن است وسوسه شود و خسارت ببیند.
*
آگهیهای تبلیغاتی تقلبی در سایتهای مخصوص معامله کم نیستند و چه بهتر است که قبل از هر خرید و فروشی کمی تامل کنیم تا در دام کلاهبردارها نیفتیم.
محمد یکی از کسانی است که حتی برای خرید و فروش خانهاش هم آگهی نکرده اما نزدیک بود تا در دام کلاهبرداری در این سایتها بیفتد و تا بیاید ثابت کند که او صاحب آگهی اجاره منزل نبوده کلی وقت و هزینه کند. او ساکن یکی از خانههای قدیمی شهر است و آنطور که این معلم قدیمی برای ولایت تعریف میکند همه چیز از یک روز ظهر شروع شد که زنگ در خانهاش به صدا درآمد. او تعریف میکند: زن و شوهر مسنی پشت در خانه بودند که گفتند برای دیدن خانه آمدهاند. اول تعجب کردم؛ اما وقتی بیشتر موضوع را جویا شدم فهمیدم که قضیه کلاهبرداری است.
محمد توضیح میدهد: کسی که برای دیدن خانه آمده بود گفت که یک آگهی در یک سایت تبلیغاتی دیده که خانه ما را برای اجاره معرفی کرده است. محمد میگوید اولش باور نکردم اما وقتی مرد میانسال گوشی تلفنش را درآورد و آگهی را نشانم داد تازه باورم شد که قضیه چیست. او میگوید قیمت اجاره خانه رقم بسیار کمی بود که حتی یک خانه 50 متری هم در حاشیه شهر با این رقم اجاره داده نمیشد چه برسد به خانه ویلایی ما که فقط 400 متر حیاط دارد.
طبق گفته خودش محمد بلافاصله با تلفنی که در آگهی نوشته شده بود تماس گرفته است و فرد آگهی دهنده گفته که خانه مشتریان زیادی دارد و اگر او واقعا راغب است به معامله مبلغی به عنوان پیش پرداخت واریز کند! محمد هم با معرفی خودش به عنوان صاحب خانه، هشدار داده که اگر آگهی خیلی سریع حذف نشود او با پلیس تماس خواهد گرفت و غائله را ختم به خیر کرده است.
اما نگرانی از کلاهبرداری از این طریق و ایجاد گرفتاری و دردسر برای او و خانوادهاش هنوز با او هست.
*
فرهاد هم تجربه مشابهی دارد. او توضیح میدهد: «مدتی بود که همسرم به دنبال خانهای برای اجاره نزدیک به محل کارش بود و آگهیها را مرور میکرد. از آنجایی که هنوز قراردادمان با صاحبخانه فعلیمان مهلت داشت عجلهای برای پیدا کردن منزل جدید نداشتیم و میخواستیم سر فرصت یک مورد خوب پیدا کنیم و اسبابکشی کنیم. اما یک روز وقتی سر کار بودم همسرم به من زنگ زد و گفت که یک مورد خیلی خوب پیدا کرده است. فرهاد میگوید خیلی سریع همسرم آدرس سایت را برایم فرستاد و من هم همان موقع تصاویر آگهی را دیدم. او مکثی میکند و ادامه میدهد: خانه چیزی شبیه خانهی رویایی من و همسرم بود. واقعا زیبا. مصالح درجه یک. نقشه عالی. ولی وقتی که قیمت را دیدم باورم نمیشد قیمت چیزی در حدود اجاره یک اتاق بود. حتی از کف قیمت هم پایینتر.
او توضیح میدهد: هرکسی هم جای من و همسرم بود بلافاصله تماس میگرفت و حتی اگر صاحبخانه بیعانه هم میخواست واریز میکرد. اما چیزی که جلوی ما را گرفت این بود که در آگهی نوشته بود تماس فقط از ساعت 8ـ10 صبح. همین باعث شد تا ما کمی تعلل کنیم. روز بعد سر ساعت 8 صبح من با فروشنده تماس گرفتم تلفنش بوق اشغال میزد. چند دقیقه بعد باز هم همینطور. سی دقیقه بعد توانستم با او صحبت کنم؛ همین که گوشی را برداشت کمی سلام و احوالپرسی کردیم و بعد مردی که پشت تلفن بود گفت عزیزم فعلا در جلسه کاری هستم، حتما منشی من برای شرایط قرارداد با شما تماس خواهد گرفت.
فرهاد میگوید من اصلا متوجه نشدم قضیه چیست. چند روزی هم بود که وقتی به این قضیه فکر میکردم گیج و گنگ بودم. تا اینکه یکی از همکارانم وقتی قضیه را شنید حدسش را گفت. گفت این افراد میخواهند تعداد تماس با گوشیشان زیاد باشد. احتمالا در جلسهای بوده و قصد داشته تا خودش را طوری نشان دهد که سرش شلوغ است تا راحتتر با او قرارداد ببندند.
فرهاد میگوید من و همسرم از شنیدن این فرضیه اول خشمگین بودیم. درست است که ضربه مالی نخوردیم اما اینکه اینطوری احساسات و هیجاناتمان برای رسیدن دیگران به مقاصدشان بازیچه شده بود زیاد برایمان خوشایند نبود.
فرهاد همینطور میگوید: حتی اگر صاحب آگهی قصدش کلاهبرداری از طرف دیگر معامله هم نبوده باشد، من اما فکر میکنم این کار دروغ و فریب است و اصلا درست نیست. من وقتی خشمم فروکش کرد پیامی به آن شماره دادم و به این کار اعتراض کردم تا حداقل ناراحتیم را نشان داده باشم. هرچند این کمترین کاری بود که میتوانستم انجام دهم!
*
اگر پای حرف قدیمیها بنشینی میگویند این دور و زمانه جوری شده که باید کلاهت را محکم بگیری تا باد نبرد. اما به نظر بعضی باتجربهها هر دوره و زمانهای آدمهای ناتو و قالتاق خودش را داشته. هرچند حالا کلاهبرداری و شیره مالیدن سر دیگران راحتتر به نظر میرسد اما در هر زمانهای خودت باید حواست به خودت و کارهایت باشد تا گیر این افراد نیفتی.
هنوز هم پیامکهای حاوی هشدارهای پلیس فتا برای بیشتر ما میآید که «اگر لینکی از طریق پیامک برای شما به هر بهانهای ارسال شد روی لینک کلیک نکنید.» اما هنوز هم بسیاری افراد هستند که کلیک میکنند و عواقبش که خالی شدن حساب بانکی است را میبینند. پس بهتر است خودمان کلاهمان را محکم بگیریم تا باد نبرد.