چهارشنبه سوری؛ آیین اصیلی که در میدان جنگ قربانی شده است
- شناسه خبر: 10379
- تاریخ و زمان ارسال: 23 اسفند 1401 ساعت 08:00
- بازدید : 211

آرزو سلخوری
میخواهم فلسفه چهارشنبه سوری را برایش توضیح دهم اما این صداها و انفجارها هیچ شباهتی به جشن کهن ما ندارد. میگویم: « آیین اصلی این نیست؛ در گذر زمان ترقهبازی جای خودش را به پریدن از روی آتش داده است»، اما زبیده با هر صدا از جای خود میپرد و نمیتواند بپذیرد که اینجا جنگ نیست.
زنی از اتباع افغان مهمانام هست، یک سال میشود که با آمدن طالبان زندگیاش را در افغانستان جا گذاشته و به ایران پناه آورده است، با هم در خصوص وضعیت امروزش در ایران صحبت میکنیم، گهگاهی صدای ترقههای مختلف به گوش میرسد، ناگهان صدای انفجاری شیشه خانه را به لرزه در میآورد.
او جا میخورد و پسرکش را با هراس به خودش میچسباند، بیتوجهی من نسبت به صدا برایش غیرعادی است و میگوید: «از انفجار نمیترسی؟ در منطقه شما جنگ است؟».
خندهام میگیرد و میگویم: «نگران نباش، این صداها مثلاً برای جشن است، جشن چهارشنبه سوری که یکی از آداب کهن ما ایرانیهاست»، میگوید: «در جشن شما انفجار رخ میدهد؟ مگر نباید شادی کرد چرا جشن وحشتناکی است!»؛ شاید اولین بار است که میشنوم جشن وحشتناکی داریم. زبیده پایش را فراتر از این سوال میگذارد و میگوید: «مگر منطقه شما شیعه نیست؛ چرا همدیگر را میکشید؟».
میخواهم فلسفه چهارشنبه سوری را برایش توضیح دهم اما این صداها و انفجارها هیچ شباهتی به جشن کهن ما ندارد، میگویم: « آیین اصلی این نیست در گذر زمان ترقهبازی جای خودش را به پریدن از روی آتش داده است»، اما زبیده با هر صدا از جای خود میپرد و نمیتواند بپذیرد که اینجا جنگ نیست و میگوید: « امشب جشن تمام میشود؟»، میگویم :«یک هفته مانده است که چهارشنبه سوری بیاید»؛ او همچنان در تعجب است که این چه جشنی است که از یک هفته قبل صدای انفجار همه جا را فرا میگیرد و نه تنها اثری از شادی و خوشحالی در آن نیست بلکه با صدای ترقه و انفجار به استقبال آن میرویم؛ چهارشنبه سوری امروز برای غریبههای وطن چیزی جز وحشت در بر ندارد.
کله چهارشنبه و آیینهای فراموش شده
به آیینهای اصیلی فکر میکنم که به فراموشی سپرده شدند و دیگر جشن چهارشنبهسوری را با چهارشنبه سوزی تغییر دادند، چهارشنبهسوری آیینهای داشت که نیاز است با یادآوری، آنها را دوباره احیا کنیم تا دیگر جشن آخر سالمان شبیه به میدان جنگ نباشد.
محمدحسین سلیمانی قزوین پژوه در خصوص آیینهای چهارشنبه سوری در قزوین، در گفتوگو با خبرنگار ولایت، میگوید: آیین چهارشنبهسوری در قزوین به «کله چهارشنبه» معروف بود، در این روز اغلب مردم از روی آتش میپریدند؛ برای تهیه آتش نیز عموماً از بوته بیابانی وَرَک استفاده میکردند.
وی ادامه میدهد: این بوته را بهصورت فرد یعنی سه یا پنجتایی میچیدند و داخل حیاط خانه یا کوچه قرار میدادند و آنها را به آتش میکشیدند سپس مقداری اسپند که به آتل و باطل معروف بود روی این بوتهها میریختند و با خواندن شعر «سرخی تو از من و زردی من از تو» از روی آتش میپریدند.
این قزوین پژوه بیان میکند: یکی دیگر از رسمها اینطور بود که پسران نوجوان و جوان در این شب چادر به سر میانداختند و با کاسه فلزی، مسی یا روحی و یک قاشق در دست به خانههایی میرفتند که درب آن به سمت قبله باز میشد، پسرها با قاشق روی کاسه میزدند تا صاحب خانه بیاید و به آنها عیدی بدهد.
وی یادآور میشود: صاحبان خانه معمولاً آجیل، شیرینی و شکلات به پسرها میدادند، گاهی نیز برای تفنن از بالا ظرفی آب را به روی آنها می ریختند، این رسم در استانهای مختلف به نام “قاشقزنی” معروف است اما در قزوین به آن کمچهزنی می گفتند.
سلیمانی خاطرنشان میکند: یکی دیگر از رسوم آخر سال در محلات جنوبی قزوین گرفتن “فال تخممرغ بود” به این ترتیب که تخم مرغ سفیدی را داخل پوست پیاز قرمز قرار می دادند و آن را با نخ می بستند سپس تخم مرغ را در قابلمه ای که برنج در حال دم کشیدن بودن قرار می دادند، بر اثر بخار داخل قابلمه اشکال مختلفی بر پوست تخم مرغ شکل می گرفت و همانند فال قهوه آن را تعبیر می کردند، این کار بیشتر جنبه تفریحی داشت.
این قزوین پژوه با اشاره به آداب دیگر قزوینیها در چهارشنبه سوری، میگوید: یکی دیگر از رسم هایی که خبری از آن نیست رسم “بختگشایی” دختران بود، این رسم قبل از دهه 50 در محلات جنوب شهر قزوین انجام می شد، بطوریکه مادران، دختران جوان را در روز چهارشنبه سوری و هنگام اذان مغرب با جارو بیرون می کردند تا پایان اذان باید همان جا صبر میکردند و معتقد بودند با این کار شانس دختر برای ازدواج افزایش پیدا می کند و سال بعد به خانه بخت می رود.
در آخر باید گفت که چهارشنبهسوری یکی از آیینهای کهن ایران است که همهی ما لازم است برای حفظ و احیا آن تلاش کنیم، این روزها که شهر چهره جنگی به خود گرفته است و صدای ترقه و انفجار از گوشه گوشه شهر به گوش میرسد انتظار میرود متولیان امر ورود جدی کنند و آیینهای اصیل را احیا و با این کار میزان خطرات را کاهش دهند.