چرا کلاسهای آموزش زبان بازدهی مناسبی ندارند؟
- شناسه خبر: 6185
- تاریخ و زمان ارسال: 23 آذر 1401 ساعت 08:00
- بازدید :
نفیسه کلهر
رئیس سازمان مدارس و مراکز غیردولتی گفت: معلمان آموزشگاههای زبان باید توانمند شوند و الگوی تدوین محتوا و نحوه آموزش معلمان و نوع نظارت و ارزشیابی باید طبق اسناد بالادستی تدوین شود.
احمد محمودزاده در پنجمین جلسه توانمندسازی مراکز آموزشی زبانهای خارجه که در راستای برگزاری کنفرانس اثربخشی محتوای آموزشی زبانهای خارجه برگزار شد، با اشاره به فرمایشات مقام معظم رهبری (مدظله العالی) که در جمع اعضای شورای انقلاب فرهنگی و در دیدار با کارکنان سازمان پژوهش و برنامهریزی درسی درباره زبانهای خارجی، گفت: در سند تحول بنیادین نیز ارائه آموزش زبان خارجی با رعایت اصل تثبیت هویت اسلامی ایرانی مورد تاکید است که شامل کتب درسی و آموزشگاهی میشود.
معاون وزیر آموزش و پرورش بیان کرد: براساس پژوهشها، ایدههای مختلفی درباره ارتباط زبان، فرهنگ و تفکر وجود دارد؛ برخی در دیدگاه خود، رابطه زبان و فرهنگ را از نوع همپوشانی تلقی میکنند و نه شمول یعنی اینکه یکی زیر مجموعه دیگری نیست. زبان و فرهنگ دو مقوله کاملا بهم پیوستهاند و بخشی از هم هستند لذا زبان و فرهنگ رابطه متقابلی باهم دارند.
محمودزاده گفت: زبان ابزار اصلی فرهنگ و از سوی دیگر جزیی از فرهنگ و محصول فرهنگ است. این دو به گونهای درهم تنیده شدهاند که نمیتوان آنان را از هم جدا کرد و این دو جدانشدنی هستند.
وی با اشاره به این نوع نگاه و موضوع زبان گفت: چطور میتوان یک زبان خارجی را فرا بگیریم اما از ارزشها و فرهنگهای نهفته در آن تاثیر کمتری بگیریم؟ این سوال را باید در آموزش و پرورش و آموزشگاهها جواب دهیم.
رئیس سازمان مدارس و مراکز غیردولتی و مشارکتهای مردمی آموزش و پرورش گفت: زبان را باید یاد بگیریم اما تداخل فرهنگی نداشته باشیم؛ اولین عاملی که در کاهش تداخل فرهنگی باید مد نظر قرار گیرد، طراحی الگوی بومی زبان آموزی خارجی و تدوین ویژگیها و چارچوب مشخص برنامه درسی اعم از محتوا وآموزش و توسعه حرفهای مدیران و معلمان آموزشگاههاست.
وی افزود: تنوع کتابهای زبانهای خارجی در آموزشگاهها امتیاز بسیار خوبی است تا زبان آموزان و خانوادهها با توجه به اهداف زبان آموزی و سبک و سلیقه خود به راحتی آموزشگاه مد نظر را با توجه به محتوای مورد تدریس انتخاب کنند اما الگوی تدوین محتوا و نحوه آموزش معلمان و نوع نظارت و ارزشیابی باید طبق اسناد بالادستی تدوین شود. موضوع چندتالیفی نیز در کتب درسی و در آموزشگاهها، با بهترین تولید محتوا، متناسب با زیست بوم منطقه، تاریخ، آداب و رسوم و داستانهای محلی شکل میگیرد.
*
“احمد” نام مستعار یکی از مربیان زبان در شهر قزوین است. او که به طور خصوصی کار میکند و برای شاگردانش در دفتر دوستش کلاس برگزار میکند از کیفیت کلاسهای زبان استان ناراضی است. او توضیح میدهد: «من به موسسات زیادی رفتم و برای تدریس گزینش شدم؛ اما متاسفانه آنقدر کیفیت تدریس و سطح سواد معلمان پایین بود که من حاضر نشدم در آن موسسات تدریس کنم.»
احمد میگوید: «یکی از موسسات قزوین که اتفاقا اسمش زیادی هم در شهر پیچیده بود و زبانآموزان برایش سر و دست میشکستند. من به سفارش یکی از دوستان آنجا معرفی شدم. روز اول وقتی که وارد اتاق مربیان شدم که اتفاقا همه با هم انگلیسی صحبت میکردند، واقعا فکر کرده بودم وارد اتاق زبانآموزان شدهام. آنقدر که حرف زدن مربیان سطحی و ساده بود. یک آموزشگاه زبان دیگر هم رفتم که متدی که از من خواستند آموزش بدهم منسوخ شده بود و در دنیا دیگر استفاده نمیشد. آنقدر ابتدایی و ساده بود که خودم زیر بار این روش آموزشی نرفتم و قبول به همکاری نکردم. تازه اینها موسسات مطرح شهر هستند و کلی برای خودشان برو و بیا دارند وای به حال بقیه.»
حمیدرضا دانشجوی سال آخر است. او میگوید برای کلاس زبان راههای زیادی را امتحان کرده: «وقتی به خاطر شیوع کرونا دانشگاهها غیرحضوری شدند تصمیم گرفتم اوقات فراغتم را بهتر بگذرانم. مثلا کلاس زبان بروم. اما موسسات زبان هم تعطیل شدند. به خاطر همین به صورت آنلاین به جستجوی کلاس زبان پرداختم. افراد زیادی بودند که آنلاین کلاس برگزار میکردند. بعضی در اینستاگرام صفحه داشتند و نمونه تدریس را آنجا به صورت ویدئو نمایش داده بودند. یکی را انتخاب کردم و هزینه کلاس را واریز کردم و یک هفته بعد هم کلاسم شروع شد. اما اصلا رضایتبخش نبود.» او توضیح میدهد: «آنقدر کیفیت کلاس کم بود که من بیشتر از سه جلسه در کلاس حاضر نشدم و عطای بقیه شهریهام را به لقایش بخشیدم. مدرس که یک خانم جوان بود فنوتیک کلمات را اشتباه میگفت. لهجه بسیار بدی داشت و تلفظ کلماتش در حد ابتدایی اشتباه بود. کمکم داشتم چیزهایی را هم که یاد گرفته بودم از دست میدادم که این مساله را به مدرس زبان گفتم. اما نپذیرفت و فقط گفت اگر با روش تدریس او مشکل دارم میتوانم دیگر به کلاس نیایم. من هم دیگر نرفتم.»
مریم 30 ساله است. به قول خودش تمام موسسات زبان قزوین را از کودکی گشته: «از ابتدایی تا سالها بعد از اتمام دبیرستان همیشه کلاس زبان رفتم. از یک آموزشگاه به آموزشگاه دیگر. هر جای جدید هم آزمون ورودی میگرفتند و باز مرا به مقطعی پایینتر از آنچه قبلا بودم میفرستادند. هنوز هم که هنوز است تصویر کلی از زبان برای من شکل نگرفته و دانشم پراکنده است و اینطوری اصلا نمیشود گفت که من مسلط هستم به یک زبان خارجی. با این همه وقت و انرژی که من صرف کردم و آن همه هزینه کتاب و سیدی برای هر کتاب، اما واقعا چیز خاصی یاد نگرفتم و انگار همه آنچه هزینه کرده بودم از دستم رفته.»
*
هرچند زبان آموزان موفقی هم در طول سالهای مختلف به موفقیتهای چشمگیری دست یافتهاند که البته اغلب آنها در دورههای فشرده آموزش دیدهاند اما کلاسهای ترمیک به آن اندازه که انتظار میرفته موفق نبودهاند. واقعا سوال مهم این است که مشکل عدم بازدهی مناسب کلاسهای ترمیک آموزش زبان چیست؟ چرا آن میزان که برای این درس هزینه میشود بازدهی ندارد؟ و چرا میان ایرانیان همچنان زبان دوم زبانی مهجور و عقب مانده است؟ آیا دور بودن فرهنگ از آموزش مشکل ایجاد کرده است؟ اصلا این قضیه برای مسئولان اهمیتی دارد؟ یا تنها بحث فرهنگی آن مهم است؟