پنج پرده غمانگیز از تصویر قزوین در رسانههای عمومی
- شناسه خبر: 19355
- تاریخ و زمان ارسال: 6 شهریور 1402 ساعت 08:00
- بازدید :
محمد تاج احمدی
پرده اول:
روحانی و مدیران پیشا ۱۴۰۰ در حال تحویل قدرت به تیم جدید هستند. تیمهای جدید مدیریتی از یک جناح سیاسی در حال استقرار در دولت و نهادهای عمومیاند. همه منتظر شروع ماه عسل هستند. حامیان نظم جدید خبر از شروع دورانی سرشار از رونق و آبادانی میدهند که ناگهان فیلمی از شهردار منتخب منتشر میشود. در این فیلم شهردار منتخب، ادامه اجرای طرح عبور پل امام رضا(ع) از دل باغستان و اتمام کار کمربندی را به خون شهدا مرتبط میداند و خواهان برخورد و نادیدهگرفتن انتقادات دلسوزان و علاقمندان باغستان میشود. مدیران شهری حتی به انتشار مستندی در مورد باغستان در اثنای اجرای مجدد طرح احداث پل کمربندی روی خوش نشان نمیدهند و مهمانان مراسم اکران فیلم هم از موضوع مطلع میشوند.
بعد ماجرای تخریب شبانه سازه بیآزار سبزهمیدان پیش میآید. با رسانهای شدن ماجرا، تخریب سازه متوقف میشود اما شکایت و تلاش برای محکوم کردن ناشر فیلم هم در دستور کار قرار میگیرد.
اختلافات بین فعالان مدنی و مدیران شهری حتی در دیدار وزیر میراث فرهنگی هم خودش را نشان میدهد و هیچ یک از طرفین دیگری را قانع نمیکند.
پرده دوم:
بین استانداری و یکی از نمایندگان مجلس اختلاف پیش میآید. انتشار فیلم تلاش ناکام یک وزیر برای آشتی دادن آنها و اظهارات تعجبآور نماینده مجلس (در مورد دست ندادن با نامرد) و نمایش خودروی هیاتهای همراه در بازدیدهای محلی بازهم در فضای مجازی وایرال میشود.
پرده سوم:
مهمترین مجتمع تاریخی و گردشگری شهری قزوین که از زمان تاسیس به رغم عوارض ترافیکی نقش مهمی در ایجاد رونق اقتصادی و توریسم برای کسبه و شهر قزوین را داشته بهیکباره زیر نظارتهای شدید میرود. کافههای مجموعه بعضا بعد از ۸ سال فعالیت متهم به سدمعبر شده و ابتدا به این عنوان ملزم به جمعکردن صندلیها از حیات مجموعه شده و بعد هم به یکبار ملزم به تعطیل کردن و تخلیه حجرهها میشوند.
پس از آن، فیلمی منتشر میشود که در آن کافهها متهم به گرفتن انشعابات غیرمجاز برق و گاز شدهاند. مشخص نیست که اگر این اقدام تخلف بوده چرا در طول این چندسال به آن رسیدگی نشده و اگر هم به دلیل کوتاهی مسئولین این تخلف انجام شده آیا راهی به جز تعطیلی کافهها وجود نداشت؟
بدیهیست که اگر وجود کافهها باعث آسیب به بافت تاریخی میشود چرا نسبت به تاسیس کافه در سایر بناهای مشابه یا نسبت به طرحهای توسعهشهری که باعث تهدید بافت تاریخی شده چنین حساسیتی برای برخورد وجود نداشته؟
انتشار خبر باعث کاهش شدید آمدوشد مردم و گردشگران به مجموعه سعدالسلطنه میشود. برخی گردشگران و شهروندان از تندی برخوردها با مردم و بخصوص خانمها توسط ناظرین و ضابطین گلایهمند و دلخور هستند. طرح خبر در شبکههای اجتماعی باعث میشود حتی گردشگرانی که سالهای قبل به قزوین آمده بودند از این موضوع در شبکههای اجتماعی اظهار تاسف و تعجب کنند. دامنه نگرانیها از یک دغدغه صنفی فراتر رفته و باعث ایجاد نگرانی در کسبه سعدالسلطنه، خیابان امام و حتی فعالیت آژانسها و مجموعههای گردشگری شد. چراکه سعدالسلطنه یکی از مقاصد اصلی تورهای قزوینگردی و از محلهای اصلی گردش و خرید سوغاتی توسط توریستها بود.
پرده چهارم:
با تغییر مدیران، گروه قابل توجهی از فعالان فرهنگی و هنری قزوین، عملا از فضاهای فرهنگی دور شدند. بعد از ماجرای جشنواره فعالان رسانهای که توسط اداره ارشاد برگزار شد و نادیده گرفتن فعالیتهای بخش زیادی از فعالان فرهنگی و رسانهای در این جشنواره، ماجرای تاسیس یک کافه در عمارتی تاریخی توسط یکی از عکاسان پیشکسوت و بلندآوازه قزوین مورد انتقاد قرار میگیرد. بعد گروهی از فعالان فرهنگی رسانهای شکواییهی دوستانه و سرگشادهای را خطاب به مقامات عالیرتبه استانی و وزیر ارشاد منتشر میکنند و این شکواییه توسط بخشی از این دوستان در شبکههای اجتماعی بازنشر میشود. همزمانی انتشار این شکواییه با تودیع مدیر ارشاد، اسباب آغاز تکهپرانیها و نیش و کنایههای رسانهای میشود. یکی میگوید سلف سرویس مجموعه جدید تحت مدیریت آقای فائزی از اداره ارشاد قزوین بزرگتر است، آن دیگری میگوید: روغن ریخته را نذر امامزاده کردهاند.
پرده پنجم:
گزارشی به رسانهها ارسال میشود که در آن یک مرکز تفریحی و خدماتی در جاده سلامت نمازخانه را تبدیل به مرکز فساد کرده است. این خبر نیز به طور گسترده در رسانههای معاند و صفحات پربازدیدی که از خارج از کشور مدیریت میشود بازنشر میشود. تیترهای زرد و مخاطب جمعکن با عناوینی همچون: تبدیل نمازخانه به خانه فساد باعث سوال مخاطبان و کاربران شبکههای اجتماعی شده و بسیاری از آنها در پیامهای خود نوشته بودند: توی قزوین چهخبره؟
این پنج پرده متاسفانه خلاصه رخدادهاییست که در طول ۲ سال اخیر باعث مطرح شدن نام قزوین در رسانههای عمومی و سراسری شده. با احترام به خدمت طرفین این اختلافات باید گفت، انگار وسط این منازعهها آنچه گاهی مغفول واقع میشود تصویریست که از شهر قزوین در اذهان عمومی در حال ساخته شدن است.
شاید بعد از دوسال زمان مناسبی باشد که از این دوستان بپرسیم: آقایان در کوران این برخوردها و مجادلات و طرحهای اکثرا سیاسی، حواستان هست، چه تصویری از قزوین در رسانهها و اذهان عمومی میسازید؟
نگارنده قصد نادیدهگرفتن دغدغهها و تلاشهای هیچ گروهی را ندارد. اما بنظر میرسد در این تنگنای اقتصادی که بسیاری از مردم اعم از کارمند و کارگر و کسبه در مضیقه قرار دارند، فضای مدریتی و رسانهای شهر بیش از آنکه در فکر حل مشکلات باشد بخش عمدهای از توان خود را مصروف بحرانهای خودساخته و منازعات گروهی کرده است. متاسفانه بسیاری فعالان رسانهای نیز بجای آنکه به فکر گرهگشایی از مشکلات مردم باشند، ترجیح دادند جانب یکی از طرفین دعوا را بگیرند.
آش این اختلافات و افراطکاریها به قدری شور شده که گویا صدای استاندار محترم نیز درآمده و حاضر به ورود و حمایت از این افراطکاریها و دعاوی نشده.
هرچند که تجربه نشان داده تلاشهای استاندار بدون حمایت رسانهای و اجتماعی نتوانسته مانع افراطکاریها بشود ولی امیدواریم که اینبار عقلای قوم پشت استاندار بایستند تا ایشان شجاعت جلوگیری از این روندهای آسیبزا را داشته باشند.