پروژههای نمایشی یا راه چاره جمعیتی؟
- شناسه خبر: 69588
- تاریخ و زمان ارسال: 30 مهر 1404 ساعت 07:30
- بازدید :

نگار موحد
در بحبوحه بحران جمعیتی ایران، دولت و نهادهای سیاستگذار طرحهایی چون «شناسنامه ویژه برای مادران سهفرزند»، خدمات نیمبها در موزهها و اماکن فرهنگی، و «کارت امید مادر» را بهعنوان مشوقهای فرهنگی و اقتصادی رونمایی کردهاند. اما آیا این بستههای حمایتی تأثیری فراتر از وعدههای تبلیغی دارند؟ آیا واقعاً میتوانند فشار معیشتی مادران را سبک کنند یا صرفاً سیگنالی سیاسیاند؟
وعدهها و قانون
بر اساس ماده ۲۵ قانون حمایت از خانواده و جوانی جمعیت، دولت موظف است برای مادران دارای سه فرزند یا بیشتر سامانه برخط «شناسنامه ویژه» راهاندازی کند تا مشمول تخفیف بلیت موزه، سینما، حملونقل عمومی و دورههای فرهنگی شوند.
همچنین طبق اطلاعیهها، از ابتدای سال ۱۴۰۵، «کارت امید مادر» برای تمام مادرانی که نوزادی به دنیا میآورند صادر میشود. این کارت طی ۲۴ ماه، ماهانه دو میلیون تومان شارژ میشود و فقط برای هزینههای کودک قابل استفاده است. مسئولان گفتهاند این طرح شامل همه مادران، بدون محدودیت دهک درآمدی یا محل سکونت، خواهد بود.
مزایای ادعایی
1ـ نشانهای از توجه دولت به زنان و خانواده؛ طراحان این سیاستها آن را نماد حمایت از مادران معرفی کردهاند.
2ـ کاهش هزینههای فرهنگی مادران پرجمعیت؛ خدمات نیمبها برای موزه و سینما میتواند بخشی از فشار هزینهای را کاهش دهد.
3ـ پوشش نسبی هزینههای نوزاد؛ اگر کارت امید بهموقع پرداخت شود، میتواند در تأمین نیازهای اولیه کودک موثر باشد.
4ـ عدالت در توزیع؛ وعده داده شده که تمام مادران بدون شرط درآمدی از آن بهرهمند شوند.
نقدها و چالشها
1ـ اثر مالی محدود
دو میلیون تومان در شرایط تورم کنونی حتی هزینه یکهفته پوشک و شیر خشک را هم پوشش نمیدهد. پرداخت دوساله نیز در برابر هزینه واقعی بزرگکردن کودک ناچیز است.
2ـ طرحی بیشتر نمادین تا کارآمد
شناسنامه ویژه مادران سهفرزند هنوز در بسیاری از استانها اجرا نشده و حتی اطلاعرسانی موثری ندارد. خدمات نیمبها نیز بهدلیل ناهماهنگی بین دستگاهها، در بسیاری شهرها عملاً غیرفعال مانده است.
3ـ فقدان نظام نظارتی
در اجرای این طرحها شاخصهای ارزیابی و گزارش عمومی وجود ندارد. در نتیجه، کارایی آنها قابل سنجش نیست و خطر انحراف بودجه و نارضایتی عمومی وجود دارد.
4ـ بیتوجهی به ریشههای کاهش باروری
بحران جمعیتی ایران نه از کمبود کارت و تخفیف، بلکه از بحرانهای ساختاری ناشی میشود؛ مسکن گران، بیکاری، ناامنی شغلی زنان، هزینه آموزش و درمان، و نبود حمایت واقعی از مادران شاغل. بدون حل این مسائل، سیاستهای مقطعی تأثیری ماندگار نخواهند داشت.
5ـ سیاستگذاری مبتنی بر پول مقطعی
تجربه نشان داده طرحهای نقدی، عمر کوتاهی دارند. اگر دولت بعدی بودجه را کاهش دهد، اعتماد اجتماعی نیز از بین میرود. در نتیجه، «کارت امید» بهجای ایجاد انگیزه، ممکن است باعث بدبینی عمومی شود.
6ـ تبعیض منطقهای و ضعف اطلاعرسانی
در شهرهای کوچک و مناطق کمبرخوردار، بسیاری از مادران از وجود این طرحها بیاطلاعاند. زیرساخت دیجیتال ضعیف و بروکراسی سنگین، دسترسی به تسهیلات را دشوار کرده است.
تجربه جهانی
در کشورهایی چون آلمان و فرانسه، سیاستهای جمعیتی با پرداختهای بلندمدت، مرخصی زایمان طولانی، امکانات مراقبت از کودک و اشتغال انعطافپذیر مادران همراه است. در نروژ و سوئد، سیستمهای مالیاتی و حمایتی خانوادگی دهههاست پایدار ماندهاند.
در ایران اما، بیشتر طرحها به پرداخت نقدی موقت یا امتیاز نمادین محدود است؛ بدون پشتوانه ساختاری و نظارت پایدار.
طرحهایی مانند شناسنامه مادران پرجمعیت، موزه نیمبها و کارت امید مادر، اگرچه با نیت حمایت از خانواده طراحی شدهاند، اما در غیاب اصلاحات بنیادین اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، بیشتر جنبه نمایشی دارند تا راهبردی.
سیاست جمعیتی زمانی موفق خواهد بود که مادر بتواند در امنیت شغلی، مسکن قابلدسترس و حمایت اجتماعی پایدار زندگی کند. در غیر این صورت، «کارت امید» تنها نامی زیبا بر کارتهای خالی از امید خواهد بود.







