پرایدی که میخواست پراید بماند!
- شناسه خبر: 6117
- تاریخ و زمان ارسال: 22 آذر 1401 ساعت 08:00
- بازدید : 135
وحید حاج سعیدی
اگر فکر کردید که با جمع شدن بساط خط تولید پراید، از شر تبعات و آسیبهای پراید خلاص میشویم زهی خیال باطل … چرا که در این سالها کلی پراید تولید و به قول رئیس پلیس راهور تا بیست سال دیگر هم درگیر این خودرو هستیم. فلذا امروز گفتیم یادی از گذشته کنیم و خاطرهای از یک پراید غنی شده با امکانات و آپشنهای به روز نقل کنیم!
کیسههای هوا و گرمکن صندلیها کمی اذیتش میکردند. یعنی هنوز به آنها عادت نکرده بود. ترمزهای ABS , Ebd، کامپیوتر سفری، ال سی دی راننده و سرنشینان عقب، کروز کنترل تطبیقپذیر با فرمان نیمه خودکار و سیستم ترمز در هنگام شناسایی عابرپیاده، سیستم تعلیق کنترل رانندگی جادویی (MRC)، سیستم تیونینگ، سیستم ذخیره سوخت استارت/ استاپ و سایر آپشنهای دیگر هم دست کمی از بقیه آپشنها نداشتند و چون زورچپان در خودرو کرده بودند، تحملشان چندان برایش راحت نبود. اما چارهای نداشت و مجبور بود برای توجیه افزایش قیمت آنها را تحمل کند. بالاخره روز موعود فرا رسید و مراحل نهایی تولید و کنترل کیفیت(!) را پشت سر گذاشت و از کارخانه بیرون آمد.
به اولین نمایشگاه اتومبیل رفت. نمایشگاهدار نگاهی به ماشین کرد و گفت: «چرا آرم پراید رو خودت چسبوندی؟» پراید با تعجب گفت: «من پرایدم. به نظرت باید آرم پیکان میچسبوندم؟!» نمایشگاهدار پوزخندی زد و گفت: «برو پسر جون. مثل اینکه حالت زیادی خوبه!» با تعجب از نمایشگاه بیرون آمد.
به چند نمایشگاه دیگر هم سر زد ولی آنها هم باور نکردند که پراید است. کلافه شده بود. سر راه به چند تعمیرگاه و صافکاری هم سرک کشید، ولی هیچ کس باور نمیکرد که پراید است. با خودش فکر کرد که شاید آنها سر به سرش گذاشتهاند. برای شمارهگذاری نزد پلیس راهور رفت. آقای پلیس فرم مشخصات را کامل کرد و وقتی نوع خودرو را پرسید و جواب شنید پراید، اخمهایش را در هم کشید و گفت: «منو مسخره میکنی؟! برو دو هفته دیگه بیا. اصلا از پلاک خبری نیست.»
دیگر کلافه شده بود. هیچکس پراید بودنش را باور نمیکرد. اما او دوست داشت پراید بماند. ناگهان فکری به ذهنش رسید. تصمیم گرفت پراید بودنش را ثابت کند. اما دو دل بود که نکند آپشنهای جدید و به روز، مانع از شناساییاش شوند. به هر حال تصمیمش را گرفت. وارد بزرگراه شد و سرعتش را زیاد کرد. از چند ماشین سبقت گرفت. بیمحابا در جاده گاز میداد و جلو میرفت. اما ناگهان جاده بدون علایم هشداردهنده دو بانده شد و در حالی که داشت از یک پرادو سبقت میگرفت با یک کامیون رخ به رخ شد. ترمزهای جدید همان اول کار قفل شدند. سیستم تیونینگ و افزایش ناگهانی سرعت عمل نکرد و به شدت با کامیون حمل مرغ برخورد کرد. محفظه کیسههای هوا باز شدند و کیسههای هوای خالی مثل زبان دوندگان استقامت بیرون افتادند ولی باد نشدند! راننده خاوری که با بار قطعات یدکی خودرو در حال عبور از صحنه تصادف بود به شاگردش گفت: پراید رو دیدی؟ سه چهار شقه شده بود. گوشهایش تیز شدند. با خودش گفت: «درست شنیدم. گفت پراید!؟ شاید اشتباه شنیدم.» بعد از چند دقیقه افسر پلیس سر صحنه تصادف رسید. بیسیمش را روشن کرد. «مرکز مستحضر باشید. تصادف بین خودروی پراید با یک دستگاه کامیون. راننده کامیون سالمه اما از راننده پراید خبری نیست. هر چند شاهدان عینی از سبقت پراید هنگام سانحه خبر می دهند. اما خبری از راننده پراید نیست!» جرثقیل آمد و پراید را با خودش برد. پراید در حالی که از آن بالا به ماشینهای عبوری نگاه میکرد خیالش راحت بود که حالا همه به چشم پراید به او نگاه میکنند!