(ویژه نامه حضرتی) مردی که زاده اضطراب جهان است
- شناسه خبر: 19442
- تاریخ و زمان ارسال: 5 شهریور 1402 ساعت 02:56
- بازدید :
عظیم کوچاری
برای شناخت جامع کسانی مانند «محمدعلی حضرتی» باید به جایی دورتر نظر داشته باشیم و اگر در توانمان باشد به یک سفر جادویی برویم به سوی اصالت هنر و جایگاه آن در اعماق تاریخ، هنر ما را وسوسه میکند و برای شناخت هرچه بیشتر مسحور وسوسهاش میشویم. اینجاست که تلاشمان برای کشف رمز و رازش بیشتر میشود.
این مسحورشدگی خود را به اشکال مختلف به ما نشان میدهد از خلق هنر توسط هنرمند گرفته به عنوان کسی که ما به عنوان خالق و گردآورنده آثار هنری از آن نام میبریم تا نوشتن درباره هنر وکوشش برای درک آن نیروی مرموزی که ما را سحر خود کرده است.
عرصه هنر و از آن مهمتر عرصه شناخت هنرمندانی که وجودشان با دانایی و روشنایی پیوند خورده است دیگر دارد خوی و خصلت غریبانهای به خود میگیرد. در تلاش برای بیرون آمدن از احوال غریب و ناآشنایی که بر سرمان هوار شده است، حضور کسی یا کسانی که غم و اندوه ما را درک و در این مسیر مددمان کنند غنیمت است.
ما به کسانی نیاز داریم که وقتی در میان وحشت سوسو زننده ایستادهایم دستمان را بگیرند به رویمان لبخند بزند و تا جایی که توانمان یاری میکند از غریبی فرهنگ و آنچه از آن کم داریم برایمان بگوید.
امسال شصت و دو ساله میشود به «هنرمند اصیل قزوینی» شهره است واقعیتش فراتر از کلمه استاد است که صدایش میکنند. در عمر دوران هنریاش هر نقش هنرمندانهای را ایفا کرده یا بهتر است به این شکل در قالب کلمه آورده شود و بگوییم که به آنها جان داده است.
او را به نام «جواد» بیشتر میشناسند، اما نام کاملش «محمدعلی حضرتی» است؛ متولد سال 13 خورشیدی در خانوادهای اصیل و از اهالی فرهنگ.
استاد حضرتی تحصیلات مقدماتی و متوسطه خود را در قزوین گذراند و در رشته زبان و ادبیات فارسی فارغالتحصیل شد.
محمدعلی حضرتی صرفا فارغالتحصیل زبان و ادبیات فارسی نیست بلکه به اذعان بسیاری به دلیل مشغله اداری و وقت پر کن و حضور کارشناسانه در جلسات کذا و کذای هنری هیچوقت مجال پیدا نکرد هم به دنبال دکترایش برود و هم افکارش را در باب ادبیات و فرهنگ تکمیل کند.
او به «چهرهای هنرمند و هنردوست» شهره است، این لقب تنها به خاطر سالها حضور در عرصههای مختلف هنری نیست، که البته میتواند باشد اما در طول سالهای متوالی، تقریبا همه اشکال کار هنری را آزموده است. از عکاسی تا فعالیتهای تئاتری، آنچه او در همه این دههها کرده کوشش برای درک یک ماهیت فراری است که انگار تلاش داشته ما را در مقابل ذات آثار هنری محصور کند.
برای همین نگرش و توانمندی است که جواد حضرتی با همه نویسندگان و هنرمندان معاصر خودش فرق دارد از گفتن اینکه از دیگران یرتر است تعمدا خوداری میکنم اما اصرار دارم که شخصیت مستقل و اعتماد به نفسی که دارد به دلیل آن خود متفاوتی است که در کمتر کسی میتوان سراغش را گرفت.
در این سالهای آشنایی با او دانستن اینکه مواقعی است که بر اساس عقلانیت و اخلاق بایستی عمل کرد نمیتواند چندان سخت باشد. عقلانیت در امور نظری و اخلاق در امور عملی.
در نگاه ما آقای حضرتی در هیچ مقطعی از زندگیاش چه زمانی که در کسوت یک رزمنده در جنگ هشت ساله ایستادگی کرد و چه در موقعیت عکاس، شاعر، منتقد، پژوهشگر، نویسنده، فعال اجتماعی و چه در زمانی که نقش مدیریت را در حد کلان سازمانی مدیریت میکرد که ترک فعل هم فعل است؛ چون ایمان داشت که همانطور که سخن گفتن فعل است سخن نگفتن هم میتواند فعل بوده و قطعا دارای نتایجی هم باشد.
جایی برایمان با ادله آورده بود که فقط افعال «ایجابی» نیستند که آثار و نتایج اخلاق منفی میتوانند داشته باشند بلکه افعال «سلبی» (ترک فعلها) هم میتوانند احکم اخلاقی قرار بگیرند.
کم مدیر هنرمندی پیدا خواهیم کرد که در جواب سوالی در باب مشکلات شخصی و نگاههای هنری و مدیریت شهریاش گفته به این اصل اعتقاد داشته باشد، که به خودش لطمه زده و ضرر رسانده ولی به هنری که وابستگی به آن دارم و شهری که بیشتر تعلقات ذهنیام درگیر خودش دارد نه، این را صادقانهترین خود افشاگری یک هنرمند درد آشنا و دردمند هنرمند باید دانست.
دنبال ضعیفترین اثر هنری و یا شاخصترین اثرش در هر یک از عرصههای هنریاش اعم از شعر، عکس، نقد، پژوهش، کتاب …. برای رسیدن به جایگاه او به بیراهه رفتن است.
این امکان و توانمندی برای هر کسی میسر نمیشود که عمری در میان مردم و با مردم بگردد، با آنها بگو و بخند داشته باشد هر چه از پدران و مادران و گذشتگان میشنود در حافظه ذهنی و گاه نوشتاریشان ضبط کند. لهجهها و گویشها و اداب و رسومشان را درک و ضبط کند تا بتواند به بهترین شکل ممکن، حال را به گذشته پیوند دهد.
نسل آینده به داستانها، مثلها، شعرها، ترانهها، آئینها، سنتهایی که دیگر قالب فولکلور نیازمند است تا سرزمینشان فراموششان نشود. این اتفاق در سایه نگاه مردی میافتد که علیه فراموشی به تنهایی ایستاده است. استاد محمدعلی حضرتی چاره و درمان برای آن چه تودهی مردم در سینه خود حفظ داشتهاند را که هر آن امکان فقدانشان میرود روز به روز، ساعت به ساعت و دقیقه به دقیقه میاندیشد تا شکلی نوین از یک سرمایه ملی به آنها ببخشد، سرمایهای که نوشته، مکتوب و مضبوط شود.
این اتفاق افتاده است حتی اگر بسیاری در صحت و درستی آن شک داشته باشند نمیتوان با تردید نگریست که فرهنگ مردم نه به تنهایی که با همراهی بزرگانی چند مانند ایشان چندین پله به جلو برده شده است و آثار ماندگاری به ثبت رسیدهاند و این همان تلاش جانفرسایی است علیه فراموشی فرهنگ یک استانی چون قزوین و شاید فرهنگ مردم ایران.
نمیتوان با یک خطکش متوسط به یک نتیجه مسلم رسید که نگاهش به هنر از بسیاری آثار و تولیدات این سالهای گذشته بهتر و آبرومندانهتر است.
این شاید یک اصل مطلق نباشد اما انسان وقتی مقداری سنش بالاتر میرود، معمولا صداقتش با خودش بیشتر میشود، انگار که تازه وسط ماجرا قرار گرفته است. انسان اگر از نوع یک آدم فرهنگدوست و اندیشمند باشد که پا به سن گذاشته است دیگر این توانایی را دارد که از یک مقدار عقبتر نگاه کند شاید به همین دلیل است که دیدش بزرگتر میشود.
افرادی که به آنها نزدیک هستیم، با آنها معاشرت میکنیم و اگر اغراق نباشد که نیست مجاورت و همنشینی با آنها به ما احساس خوبی میدهد و این کمترین توقع ما در این روزهاست.
این را نمیتوان کتمان کرد که در عصری که غالبا آدمها یه دفعه چیزی دیگری از خود نشان میدهند که میتواند تمام معیارهای ذهنی اطرافیانش را به هم بریزد داشتن آدمهای خوبی که واقعا بتوان با آنها حس خوبی پیدا کرد خیلی سخت شده است.
به هنرمند غریزی و بیشتر مادرزادی اعتقادی ندارم اما اینکه این توانمندی را از بسیاری از همنسلان خودش به تعریفی بیشتر و جامعتر میتوان دید کم بیراه نیست .
جواد حضرتی متولد یکی از مناطق سنتینشین قزوین است هنر و هنرمندی در منطقه قزوین قدمتی به درازای خود قزوین دارد و کسی که این تاریخ را مطالعه و با نام و آثار آنان سالها زندگی کرده و مانوس باشد آدمی است که با این تاریخ چند هزار ساله طی طریق کرده است.
این روزها به یمن بازنشستگی مدیریت شده درگیر فعالیت خاصی نیست؛ البته به آن معنی هم نیست که ایام را به باری به هر جهت بگذراند و نگاه فرهنگیاش را بر زمین نهاده باشد اما واقفیم که همچنان نسلهای تازه با نوشتهها، آثار و اندیشههایش خاطرهسازی میکنند.
مرور بخشهای مختلف زندگیاش میتواند روایت بخش مهمی از تاریخ هنر برای طالبان قزوینپژوه و شناخت لایههای پنهان یک منطقه مهم باشد چه بسا نقاط تاریک و روشن بسیاری را آشکار سازد.
یاد جمله روشنفکری افتادم که جایی گفته بود «شاعران در هر کجا که هستند، زاده اضطراب جهاناند» فراموش نکنیم که محمدعلی حضرتی زاده اضطراب جهان است.