وقتی صنعت قربانی بیبرنامگی میشود
- شناسه خبر: 58351
- تاریخ و زمان ارسال: 17 اردیبهشت 1404 ساعت 07:30
- بازدید :

استان قزوین با بیش از ۴ هزار واحد صنعتی و موقعیتی راهبردی در تولید کشور، این روزها زیر بار سنگین بیبرقی و بیبرنامگی، نفس میکشد؛ خاموشیهایی که بیش از آنکه ناشی از بحران تولید برق باشند، حاصل ضعف در مدیریت مصرف و ناهماهنگی میان سطوح تصمیمگیریاند.
ـ برق، فقط انرژی نیست؛ امنیت صنعتی و اقتصادی است
در اکوسیستم صنعتی امروز، قطع برق صرفاً به معنای خاموش شدن یک دستگاه یا توقف یک خط تولید نیست؛ قطع برق به معنای از بین رفتن سرمایه، بیاعتبار شدن قراردادها، معطل ماندن نیروی انسانی، خسارت به مواد اولیه، تحمیل هزینههای مضاعف و نهایتاً فرسایش امنیت روانی در بدنه تولید است.
گزارشهایی که از شهرکهای صنعتی مانند کاسپین مخابره میشود، گویای واقعیت تلخی است: قطعیهای برق بدون اطلاع قبلی، در ساعاتی غیرقابل پیشبینی و بدون الگوی مشخص رخ میدهند؛ بهگونهای که حتی صنایع متعهد و آمادگیداشته نیز از مدار هماهنگی خارج میشوند.
فقط در یک مورد؛ فساد حدود ۴۰۰ تن شیر و توقف خط تولید چند شرکت لبنیاتی در پی قطعیهای برق گزارش شده است، این اتفاق، تنها یک نمونه از دهها مورد خسارت میلیاردی صنایع در استان قزوین است.
ـ اما چرا این وضعیت تکرار میشود؟ آیا راهکاری برای پیشگیری وجود ندارد؟
پاسخ را باید در معماری تصمیمگیری صنعت برق جستوجو کرد.
آنطور که شرکت توزیع نیروی برق قزوین گفته است در حال حاضر، استانها عملاً نقش اجرایی در مدیریت مصرف برق ندارند و اعمال خاموشی یا محدودیت انرژی از طریق مرکز دیسپاچینگ ملی و بهصورت خودکار انجام میشود.
این مدل متمرکز، اگرچه ممکن است در هماهنگی ملی موثر باشد، اما برای استانهایی با ویژگی صنعتی پررنگ ـ نظیر قزوین، البرز، سمنان یا مرکزی ـ به نوعی گرهافکنی در مسیر توسعه و بیاثر کردن ظرفیتهای محلی بدل شده است.
در واقع، بیآنکه فرصتی برای گفتوگوی میان صنایع، شرکت برق منطقهای و شهرکهای صنعتی فراهم باشد، خاموشیها مانند تیغی از بالا فرود میآیند؛ بیهشدار، بیتفاهم، بیزمانبندی.
ـ پیشنهاد کاهش مصرف هم پذیرفته نمیشود؟ چرا؟
بسیاری از صنایع قزوین اعلام کردهاند که آمادگی کاهش مصرف تا ۵۰ درصد را دارند یا از دیزلژنراتورهای خود استفاده میکنند تا بار شبکه کاهش یابد، بهعنوان مثال، تنها در شهرک صنعتی کاسپین، ظرفیت ۵۷ مگاوات برق از طریق دیزلهای اضطراری موجود است. اما نبود سیستم ثبت و اعتبارسنجی دقیق، موجب شده حتی این مشارکت داوطلبانه نیز از سوی مرکز دیسپاچینگ به رسمیت شناخته نشود و همچنان خاموشیها اعمال گردد.
ـ نتیجه این وضعیت چیست؟
فرسایش بهرهوری، مهاجرت صنایع به استانهای دیگر، آسیب به برند تولید داخلی و نهایتاً از بین رفتن سرمایه اجتماعی صنعتگران.
بیاعتمادی شکلگرفته بهراحتی ترمیم نمیشود و در بلندمدت، هزینههایی به اقتصاد تحمیل میکند که هیچ گزارش فنی قادر به محاسبه آن نخواهد بود.
ـ چه باید کرد؟ راهکار چیست؟
این بحران را نه میتوان با توصیه اخلاقی به صرفهجویی حل کرد و نه با ابلاغ خاموشیهای ناگهانی؛ باید ساختار تصمیمگیری بازمهندسی شود، استانها باید در مدیریت بار مصرف، اختیار و ابزار داشته باشند.
ـ چند پیشنهاد مشخص:
1ـ تدوین سامانه هماهنگسازی مصرف: ایجاد بستر دیجیتال بین صنایع، شرکت برق منطقهای و دیسپاچینگ، برای ثبت، پایش و تأیید کاهش مصرف داوطلبانه
2ـ تخصیص سهمیه دیزل و سوخت پایدار برای صنایع پیشرو در مدیریت مصرف
3ـ اعطای اختیار استانی در اعمال اولویتبندی خاموشیها با توجه به مزیت نسبی هر منطقه
4ـ الزام به اعلام جدول خاموشی حداقل ۸ ساعت زودتر، برای جلوگیری از خسارتهای ناگهانی
5ـ تشکیل کارگروه اضطراری استانها با حضور نماینده مرکز دیسپاچینگ جهت هماهنگی تصمیمات آنی
در پایان باید تاکید کرد، خاموشی امروز فقط یک اتفاق نیست؛ یک هشدار است؛ اگر برنامهریزی جایگزین واکنش نشود و اگر استانها به عنوان کنشگران توسعه صنعتی نادیده گرفته شوند، نتیجه چیزی جز ریزش سرمایه، کاهش تولید، و افت تابآوری اقتصادی نخواهد بود.
قزوین، اصفهان و سایر استانهای صنعتی نیازمند مدل جدیدی از حکمرانی انرژیاند؛ مدلی که تصمیمسازی را از مرکز به مشارکت استانی و منطقهای ارتقا دهد، وگرنه این زنجیره خاموشیها، تنها خط تولید را متوقف نمیکند، بلکه امید به توسعه را نیز خاموش خواهد کرد.
استانی که بار صنعت کشور را به دوش میکشد، نباید در حاشیه تصمیمات و بلاتکلیفی بماند؛ اگر خاموشی ناگزیر است، حداقل با احترام به صنعت و شأن تولید ملی باشد.