وقتی رمضان هم ردپایی ندارد!
- شناسه خبر: 55687
- تاریخ و زمان ارسال: 26 اسفند 1403 ساعت 07:30
- بازدید :

آرزو سلخوری
ماه رمضان که میرسد، شهرها رنگ دیگری میگیرند؛ چراغهای رنگی در کوچهها، پارچهنوشتهها بر سردر مغازهها و عطر سحر و افطار در خیابانها، رمضان را از یک ماه تقویمی به یک حس زنده در فضای شهری تبدیل میکند.
در بسیاری از شهرهای ایران، میدانهای اصلی و خیابانهای پرتردد حال و هوای ویژهای پیدا میکنند، بنرهای تبریک، نورپردازیهای مناسبتی، و المانهایی که فضای شهر را متناسب با این ایام میکنند، بخشی از این تغییر است، اما در قزوین چه میبینیم؟ هیچ. نه المانی، نه نشانهای، نه یک تغییر ملموس که به ما یادآوری کند در روزهای خاصی از سال قرار داریم.
فضای شهری، هویت شهروندان
فضای شهری چیزی فراتر از خیابانها و ساختمانهاست؛ شهر، موجودی زنده است که باید نفس بکشد، تغییر کند و با زمان همراه شود.
هویت شهری یکی از مهمترین عوامل در شکلگیری حس تعلق شهروندان است، این هویت در لابهلای کوچهها، میادین، فضاهای عمومی و حتی در چیدمان یک دکه روزنامهفروشی تعریف میشود؛ وقتی شهری مانند قزوین، که یکی از قدیمیترین و فرهنگیترین شهرهای ایران است، هیچ نمادی از مناسبتهای ملی و مذهبی نداشته باشد، در واقع از یکی از مهمترین ابزارهای پیوند اجتماعی خود غافل شده است.
قزوین و تقویمی که در آن تغییری نیست
این بیتوجهی تنها به رمضان محدود نیست، کافی است نگاهی به مناسبتهای دیگر بیندازیم. ایام فاطمیه میآید و میرود، اما قزوین هیچ تغییری نمیکند. دهه فجر از راه میرسد، اما فضای شهر انگار در خوابی زمستانی فرو رفته است، هفته دفاع مقدس میرسد، اما خبری از المانهای نمادین و فضاسازیهای فرهنگی نیست. حتی نوروز، که یکی از مهمترین مناسبتهای ملی ما است، در قزوین حال و هوای خاصی ندارد.
نه المانهای نوروزی چشمگیری در میادین نصب میشود، نه فضاهای عمومی رنگ و بوی عید را میگیرند، انگار قزوین هیچ تعلق خاطری به مناسبتهای ملی و مذهبی خود ندارد.
در این میان، شهرهایی مانند اصفهان، مشهد، تهران و حتی شهرهای کوچکتر، هر یک تلاش میکنند تا در مناسبتهای مختلف هویت و حال و هوای خاص خود را حفظ کنند. در یزد، کوچههای قدیمی در شبهای احیا پر از فانوس و نور میشود. در مشهد، حال و هوای حرم رضوی به خیابانهای اطراف هم کشیده میشود.
در تهران، میادین بزرگ و خیابانهای اصلی در مناسبتهای مختلف چهرهای تازه به خود میگیرند اما قزوین، با وجود تاریخ و هویت غنیاش، گویی در تمام این مناسبتها غایب است.
فضاسازی شهری؛ یک ضرورت فرهنگی و اجتماعی
اینکه چرا قزوین به چنین وضعیتی رسیده است، دلایل مختلفی میتواند داشته باشد؛ کمبود بودجه، نداشتن سیاستهای مشخص در مدیریت شهری یا حتی غفلت مسئولان از اهمیت این موضوع، هر کدام میتوانند در این بیتوجهی نقش داشته باشند، اما واقعیت این است که فضاسازی شهری تنها یک موضوع زیباییشناسی نیست؛ بلکه مسالهای اجتماعی و هویتی است.
المانهای شهری فقط یک تزئین ساده نیستند؛ آنها روح یک شهر را شکل میدهند، به آن شخصیت میبخشند و به شهروندان احساس مشارکت میدهند.
وقتی شهری مانند قزوین در هیچ مناسبتی تغییر نکند، انگار که از تاریخ خود جدا شده است، مردم دیگر در خیابانهای آن، ردپای خاطرات جمعی خود را نمیبینند. این غیاب نشانهها، کمکم پیوند مردم با شهرشان را سست میکند.
قزوین، شهری که باید خودش را بازبیند
قزوین، با تمام پیشینه تاریخی و فرهنگیاش، نباید در این مسیر قدم بگذارد. این شهر، زمانی پایتخت صفویان بود، یکی از مراکز مهم فرهنگی ایران؛ اما امروز، در کوچکترین سطح از هویتسازی شهری، عقب مانده است، وقت آن رسیده که مدیریت شهری قزوین، این شهر را دوباره به خودش برگرداند. نه برای زرقوبرق، بلکه برای هویت، برای مردم و برای حفظ روح زنده این شهر.