ورود نابهنگام
- شناسه خبر: 15575
- تاریخ و زمان ارسال: 10 تیر 1402 ساعت 08:00
- بازدید :
سیدعبدالعظیم موسوی
تردیدی در ربوی بودن مشارکتهای خودرویی که در استان ما باب شده است؛ وجود ندارد و تردیدی در اینکه در معاملات ربوی نه رباگیرنده عاقبت بخیر میشود و نه ربادهنده.
اوایل کار، این شرکتها پیشپرداخت قیمت خودرویی را دریافت میکردند تا در موعد مقرر نسبت به تحویل خودرو اقدام کنند. اگر دو ماه و سه ماهی هم تاخیر میکردند بخاطر تفاوت قیمت با بازار، مشتری ناراضی نبود. بلکه خود تبلیغی هم میشد برای تشویق دیگران به این نوع سرمایهگذاری. تا جایی که استقبال از این نوع فروش، دهها برابر بیشتر از تعداد خودرویی شد که شرکت میتوانست در اختیار قرار دهد. پس از این، شرکت با مزه شیرینی که جذب پول مردم داشت و اعتباری که کسب کرده بود به کار خود ادامه داد.
اما از آنجایی که نمیتوانست در مقابل استقبال کمنظیر پولی مردم، خودرویی تحویل دهد؛ طرح مشارکت را مطرح کرد و گفت که اگر نتواند در موعد مقرر خودرو تحویل دهد؛ سرمایه اولیه را به اضافه سود مشارکت پرداخت میکند. البته مشتریان میتوانند همان سرمایه و سود را دوباره مشارکت دهند تا علاوه بر سرمایه اولیه به سود هم سود تعلق بگیرد.
شرکت در این عرصه، ریسکِ سودآوری انجام داد. با تکیه به طَمَع مردم ناآگاه، روی کاغذ صفرهای سرمایه اضافه میشد. اما اگر فردی میگفت که من پولم را میخواهم؛ جهت تصفیهحساب، نوبتهای چند ماهه میدادند. مشتری اگر تصفیهحساب را امضاء میکرد 6 ـ 5 ماه بعد بدون محاسبه سود مجدد، پولش را تحویل میگرفت. اما نوعا مردم بخاطر اینکه پولهای بلااستفاده را جهت سرمایهگذاری در اختیار میگذاشتند؛ بصرفه بود که یک دوره دیگر سرمایهگذاری کنند تا سود مجدد به سرمایهشان تعلق بگیرد. این طمعورزی و آن جلب اعتماد باعث شده بود که ظرف مدت کوتاهی این مشارکتها حتی روی بازار کار منطقه اثر بگذارد. زیرا جوان با سرمایهای اندک میتوانست لااقل در خیالش بیشتر از دستمزد حداقلی را بدون کار دریافت کند. شرکت هم با تصفیه حساب و پرداخت سود و سرمایه افراد قلیلی که دیگر تمایل به ادامه نداشتند؛ اعتبار خودش را تقویت میکرد.
o
مدیران شرکت به صرافت دریافتند که موج استقبال مردمی میتواند آنها را مورد توجه سازمانهای نظارتی قرار دهد. میدانستند که ورود مقامات قضایی یا امنیتی یا اقتصادی، چرخه اقتصادی آنان را معیوب و با شکست مواجه میکند. بنابراین زیرکانه با انواع روشها به نزدیکی به قدرت تمایل نشان دادند. آنان دانستند که هیچ ثروتی بودن تکیه بر قدرت در هیچ کجای دنیا دوام نمیآورد و این قانون طبیعی دو طرفه قدرت و ثروت است که همدیگر را نگاه میدارند. غافل از اینکه در ایران قدرت نمیتواند همیشه و همه جا و با هر ثروتی همراهی کند. نظام سیاسی ـ اقتصادی ایران با نظام سیاسی ـ اقتصادی دنیا متفاوت است.
شرکت، اندکی از افراد بعضی از نهادها را به صورت پاره وقت در شرکتهای اقماری خود بهکار گرفت. این باعث شد که این افراد مثل لنگر از غرق شدن کشتی شرکت جلوگیری به عمل آورند. حتی یک بار برای روز پاسدار جشن گرفتند که سپاه هوشمندانه و بههنگام، هرگونه ارتباط سازمانی این جشن را با سپاه تکذیب کرد.
در عین حال این رشد روزمره و سرطانی استقبال سرمایههای مردمی، مسئولین را به فکر واداشت که مبادا روزی شرکت نتواند پاسخ مردم را بدهد و قضایای صندوقهای قرضالحسنه که مکانیزمی دقیقا شبیه به همین سرمایهگذاری داشت؛ تکرار شود و دادستانی تاکستان وارد شد.
این ورود، چرخه سرمایهگذاری را متوقف کرد و تبعا شرکت نتوانست با پولهایی که دریافت میکند؛ اصل و فرع سرمایه مردم را پس بدهد و از طرفی کسانی که سرمایهگذاری کرده بودند به خاطر ورود دادستانی احساس خطر کردند و دیگر تمایلی به تمدید نداشتند. فلذا از طرفی شرکت با مشکل تادیه و پاسخگویی به مدعیالعموم مواجه شد و از سوی دیگر مردم فشار آوردند که همهی پولشان را پس بگیرند و این در حالی است که حتی بزرگترین بانکها هم اگر تعداد زیادی از مردم بخواهند پولشان را پس بگیرند؛ توان پاسخگویی ندارند. چه رسد به یک شرکت محلی. زیرا بانک یا شرکت پول را از مردم نمیگیرد تا بخواباند و پول، زایش نقدینگی کند.
پول باید کار کند. اگر چه هیچکار اقتصادی، تولیدی و تجاری که بتواند سودهای این چنینی بدهد؛ وجود ندارد و این سرمایهها اگر چه وقتی جمع شود؛ ایجاد سینرژی و هم افزایی میکند و سود بیشتری میدهد؛ اما این برکه اگر ارتباطش از سرچشمه قطع گردد؛ بلافاصله خشک میشود، که شد. اکنون مردم مالباخته ماندهاند و دادستانی که خود را بدون شکایت وارد معرکهای کرد که عملا امکان حلوفصل آن در مدت کوتاه وجود ندارد. اگر چه نیت دادستانی صحیح بود و خیر. که اگر وارد نمیشد؛ معلوم نبود بعدا اگر دامنه کار از این هم وسیعتر میشد؛ امکان جمع کردن آن وجود نداشت.
در این میان اما فقط یک سوال باقی میماند. مراجع قضایی و سیاسی و امنیتی چرا از روزهای اول مانع اقدامی بهوضوح ربوی نشدند که سرچشمه را با بیل ببندند تا بعد در مسیر؛ با پیل هم نتوان جلوی سیل را گرفت؟
o