همراه اعتیادآور
- شناسه خبر: 738
- تاریخ و زمان ارسال: 14 شهریور 1401 ساعت 08:00
- بازدید :
«نوموفوبیا» ترسی است که از نداشتن گوشی تلفن همراه ایجاد میشود؛ نوموفوبیا یا همان «بیگوشی هراسی» در واقع اضطراب و حالتی است که وقتی تلفن همراه در نزدیکی شما نیست، ایجاد میشود.
این پدیده مکمل وضعیتی است که به آن «فابینگ» میگویند که ترکیبی از ترجمه کلمات «تلفن» و «کم محلی کردن» ساخته شده است. به این معنا که وقتی کسی کنار شماست آنقدر غرق در تلفن همراهتان بشوید که جواب او را ندهید و به او بیتوجه باشید.
این روزها اطراف همه ما کسانی هستند که به این مشکل دچارند و آنقدر غرق در گوشیهای تلفن همراهشان هستند که ارتباط با دیگران برایشان در درجه دوم اهمیت قرار میگیرد و این ارتباطات انسانی را تحت تاثیر قرار میدهد.
*
سحر میگوید: «همیشه این بساط را داریم. در هر جمعی یکی دو نفر هستند که سرشان توی گوشی است و جواب حرفت را نمیدهند و به صحبتهایت توجه نمیکنند. همین هفته پیش در جمعی بودیم که مدت طولانی که آنجا نشسته بودیم یک نفر اصلا سرش را از گوشی بلند نمیکرد. بعد یک لحظه صفحه گوشیاش را دیدم که داشت بازی میکرد. یک بازی خیلی ساده که اصلا جذابیت خاصی هم نداشت باید فقط کارتها را به ترتیب اعدادشان روی هم قرار میداد. انگار فقط عادت کرده بود که گوشی دستش باشد و حتی توی جمع هم نمیتوانست دست بکشد از تلفنش.»
از سحر میپرسم خودش روزی چقدر گوشی تلفن دستش میگیرد؟ میخندد و میگوید: «توی جمع خیلی گوشی دستم نمیگیرم و اهل بازی با گوشی هم نیستم؛ اما آره اینطوریه که باید گوشی همیشه کنارم باشه. مثلا اگه گوشی توی اتاق باشه و من توی آشپزخانه باشم، باید زود بروم و بیاورمش.» با همان لبخند ادامه میدهد: «به هر حال انگار همه ما یک جورهایی گرفتار این اسباب بازی شدهایم.»
*
حسین چند ماه قبل تصادف سنگینی داشته است که در این حادثه خودرویش کاملا اسقاط شده است. خودش میگوید: «اشتباه از خودم بوده. با سرعت 100 کیلومتر توی اتوبان رانندگی میکردم و تند تند پیامهای توی گوشی را چک میکردم.» میپرسم حتما پیام واجبی بوده؟ ادامه میدهد: «نه اتفاقا پیامهای دوستانم در گروه دوستانه واتساپ بود که کلی شوخی و خنده تویش داشت. تقریبا هر روز و هر شب کلی پیام آنجا رد و بدل میشود و از هر دری حرف میزنیم.»
*
قبلا در جمعهای خانوادگی اینطور بود که باب شده بود اول هر مهمانی، گوشیهای تلفن همراه را جمع میکردند و در یک سبد میگذاشتند که در طول میهمانی کسی گوشی همراهش کنارش نباشد که بخواهد وقت و بیوقت روشنش کند، خود ما چند بار این کار را کردیم. مخصوصا در خانه مادربزرگم که همیشه گلایه داشت و میگفت توی این گوشیها چی دارین که همهش سرتون توشه؟ و خب وقتی جمع میکردیم همه مینشستیم و با هم صحبت میکردیم و چند ساعتی خودمان بودیم؛ اما الان کسی زیر بار این کار هم نمیرود، یعنی تا میگویم گوشیها را جمع کنیم بعضی میگویند ولمان کن بابا. بعضی میگویند کار واجب دارند منتظر پیام هستند و بعضی میگویند خب چون اونها گوشی را ندادند ما هم نمیدیم، اول برو از اونها بگیر. خلاصه داستانی داریم و دورهمیها شده آدمهایی که دور هم نشسته و تلفنهایشان را چک میکنند.»
*
مینا میگوید: «حالا بعضی وقتها اینطوریه که ما خیلی توی جمعهایی که هستیم از سر رضایت حضور نداریم. یعنی مثلا مجبوریم بریم برای صله رحم سر بزنیم به فامیل و این یک وظیفه است که روی دوشمان هست؛ اما چرا باید در جمعهای دوستانه که خودمان قرار میگذاریم و افراد از دوستان نزدیکمان هستند و برای حضور هم اصرار و اجباری نیست، باز هم مدام سرمان توی گوشی باشد؟ این چیزی فراتر از یک عادت است و انگار یک اعتیاد است. من حتی دوستی دارم که به مدت دو ساعت هنگام دیدن فیلم هم تحمل ندارد از گوشیاش دور باشد و حتی وسط فیلم فرقی نمیکند سکانس حساسی باشد یا نه، باید گوشیاش را بردارد و پیامهایش را چک کند و یا کمی با آن بازی کند. این اعتیاد همه ما را درگیر کرده. حتی دوستی دارم که قبلا کوهنورد بوده و طبیعتگرد؛ اما حالا جایی که گوشی آنتن نداشته باشد اصلا احساس راحتی ندارد. ویلای یکی از دوستانمان قرار بود برویم که بیرون از شهر بود. همه در مورد آب و وسایل سفر سوال میپرسیدند و این دوستمان در مورد اینکه آیا تلفن همراه آنجا آنتن میدهد یا نه؟ انگار نیاز دارد همیشه در دسترس باشد و هر وقت که خواست بتواند در ارتباط باشد.»
*
به نظر میرسد که اعتیاد از هر نوعش گریبانگیر آسایش و آرامش فرد و اطرافیانش هست و آنها را درگیر میکند و برای ترک آن عزمی جدی میطلبد. تکنولوژی در اوایل ظهور هیچگاه به نظر نمیرسید که بتواند تا این حد انسانها را درگیر کند و روابط انسانی را تحت تاثیر قرار دهد. حالا یک گوشی تلفن همراه است که تقریبا همه کارها را میتوان با آن انجام داد؛ کارهای بانکی، بعضی کارهای اداری، گرفتن خدمات مثل ارسال غذا، خرید از سوپرمارکت یا فروشگاههای لباس، ارسال هدیه برای دیگران. گرفتن وقت ویزیت دکتر و حتی ویزیت آنلاین پزشک، یادآوری روزهای مهم سال مثل تولد و سالگرد ازدواج و فوت و… و ارتباط با هرآنکه دوستش داریم و هرکجای این دنیا که هست.
با همه اینها به نظر میرسد خیلی سخت است که بخواهیم کنارش بگذاریم؛ بیشتر از آنچه فکرش را بکنیم در زندگی ما نفوذ کرده و ما را وابسته به خود کرده، پس کنار گذاشتنش نه شدنی است و نه خواستنی. پس بهتر است تا میشود تلاش کنیم تا حضورش در زندگیمان را محدود و کنترل کنیم.