هزارتوی پارادوکس یا ناسازنما در جامعه کنونی!
- شناسه خبر: 13677
- تاریخ و زمان ارسال: 8 خرداد 1402 ساعت 08:00
- بازدید :
به قلم وحید حاج سعیدی
پارادوکس یا ناسازنما به هر گزاره یا نتیجهای گفته میشود که با گزارههایِ قبلیِ گفته شده در همان نظریه و یا با یکی از باورهایِ قویِ پیشزمینه، شهودِ عقلی و یا باورِ عمومی در تناقض و تضاد باشد. مثل این جمله که هر چه بیشتر تلاش میکرد، کمتر موفق میشد!
البته این تضادهای عینی در همه جای دنیا دیده میشوند ولی ما میتوانیم اعلام کنیم در زمینه پارادوکس به خودکفایی رسیدهایم و در مملکت شاهد انواع و اقسام تضاد در گونههای مختلف هستیم! به عنوان مثال با وجود ایجاد انواع و اقسام دانشگاههای دولتی و غیردولتی، سطح سواد مردم پائینتر آمده است! (نقل از روزنامه جاج جم، گناهش به گردن نویسندهاش)
سالانه چند صد میلیارد در فوتبال هزینه میکنیم ولی جز بیاخلاقی و حیف و میل بیتالمال چیزی حاصل نمیشود و تیم ملی سالهاست در آسیا مقامی کسب نکرده و آخرین افتخار ما در جام جهانی مهار پنالتی رونالدو و برد ولز است ولی در بقیه ورزشها مثل تکواندو، کاراته، کشتی، والیبال نشسته و … که یک صدم فوتبال هزینه نمیکنیم به کمتر از طلای جهانی راضی نیستیم!
اتوبانها و خیابانها عریضتر و بیشتر شدهاند و سرعت ماشینها دوچندان شده است ولی دیرتر به محل کار میرسیم!
برای سیلزدگان آن سوی جهان اقلام مورد نیازشان را با کامیون و هواپیما ارسال میکنیم ولی وقتی در همین شمال خودمان سیل یا برف میآید، چکمه و آب معدنی و نان لواش را خدا تومن به در و همسایه و دوست و فامیل میفروشیم.
پزشک، مراکز درمانی، آزمایشگاههای تشخیص طبی، دارو و … فراوان ولی سلامتی، گنجی نایاب شده است.
چند ده برابر گذشته کتاب چاپ میشود و همه نویسنده شدهاند، ولی هر روز از تعداد کتابخوانها کاسته میشود.
دستگاههای چاپ مدرنتر و سریعتر شدهاند ولی تیراژ کتابها به زور به500 نسخه میرسد.
تابستان در ادارات پوشیدن کت مرسوم است و در زمستان تیشرت! حیرتا که بخشنامههای هدفمندی مصرف حاملهای انرژی به این ادارات واصل نشده است.
مفهوم چراغ زرد را «عبور با احتیاط » تعریف میکنیم ولی به محض زرد شدن چراغ راهنمایی، پدال گاز را چنان فشار میدهیم که به کف ماشین میچسبد!
در ژاپن برای جلوگیری از تصادفات، ساخت موتور با سه چرخ رو به افزایش است؛ اما ما با موتوری که دو چرخ دارد، تکچرخ میزنیم!
در کشورهای اروپایی با آخرین فناوریها سعی در کاستن صدای اگزوز خودروها و موتورسیکلتها دارند ولی ما با دستکاری در انباری اگزوز، صدای آن را تا حد ممکن بالا میبریم!
با وجود تاکید همه اساتید و کارشناسان محترم بر روی اهمیت مسئله آموزش، در تلویزیون همه رقم برنامه پخش میشود از تهیه ماسک پوست کدو و خیار برای صورت گرفته تا قلمه زدن گل شمعدانی و طرز تهیه ساندویچ نان و پنیر، ولی راجع به آموزش و پرورش و مدارس، برنامه مستقل نداریم!
سیگار و توتون قلیان میوهای در بستهبندیهای شیک و متنوع و با کمترین قیمت در بازار عرضه میشوند؛ بعد انتظار داریم هیچ کس طرف دخانیات نرود!
با هر بار تنفس یا دو بار عطسه پشت سر هم، تقریبا نیم کیلو سرب وارد ریه همشهریان تهرانی و ساکنان شهرهای بزرگ میشود، ولی از طرف دیگر به مردم میگوییم سوسیس و کالباس نخورند!
در بزرگراهها انواع و اقسام بیلبوردهای تبلیغاتی نصب کردهایم از این طرف تا آن طرف خیابان، بعد از مردم میخواهیم هنگام رانندگی، با تلفن همراه صحبت نکنند!
بدیهیترین اصول را که باید در مهدکودکها آموزش داد با درشتترین فونت در مکانهای عمومی نصب کردهایم نظیر: «لطفا در این مکان سیگار نکشید؛ در برابر اشتباهتان عذرخواهی کنید، لطفا کف اتوبوس آشغال نریزید، لطفا گل نچینید، لطفا به صندلی راننده دست نزنید، لطفا نوبت را رعایت کنید، لطفا در پارک آتش روشن نکنید و …» آن وقت انتظار رعایت قوانین از مردم داریم!
بزرگان فوتبال ما در صدا و سیما و روزنامهها و سایتها به یکدیگر بدترین توهینها و بیاحترامی را به هم روا میدارند، بعد دنبال سرنخ میگردیم که چرا در ورزشگاهها تماشاگران به یکدیگر ناسزا میگویند!
اینها بخشهای کوچکی از هزاران پارادوکس یا ناسازنماهای این سرزمین است که حذف یا حتی کمرنگ ساختن آنها نیاز به برنامههای کوتاه مدت، میان مدت و دراز مدت دارد. زمان را از دست ندهیم.