هراس بیمارگونه (فوبیا) چیست؟
- شناسه خبر: 31966
- تاریخ و زمان ارسال: 21 اسفند 1402 ساعت 07:40
- بازدید :
ا. امیر دیوانی
اشاره:
هراس یا وحشت بیمارگونه موجب اختلال در زندگی روزمره میگردد. بر خلاف ترس معمولی که واکنشی زودگذر و طبیعی به یک عامل خطر آفرین خارجی به شمار میآید؛ هراس بیشتر از بیم، قرار گرفتن در وضعی پر مخاطره است.
هر فردی به نوعی در زندگیاش سرگرم کوشش و مبارزه است. شمار زیادی از ما میکوشیم از طریق پروردن پندارهای مثبت با افسردگی و نومیدی بستیزیم؛ با تمرین
و ممارست آرامش با فشار روحی (استرس) و تنشهای عصبی برخاسته از حیات نو و ماشینی به مبارزه برخیزیم؛ سعیمان برآنست که خود را با علم روز هماهنگ سازیم، حافظهی خویش را قوت بخشیم؛ خوهای ناپسند خویش را به کناری نهیم و در پی مفهوم حقیقی «زیست» گام نهیم، ولی گاه در این راه با شکست روبهرو میشویم. در چنین مرحلهای است که حس گناه و ناکامی که بدان میانجامد سبب میگردد بیندیشیم شخصی بیارزش و ناتوانیم و در نتیجه، ترس بر ما غلبه میکند. هراسهایی از این دست چنانچه به خوبی مهار نشوند، امکان دارد سریعاً گسترده شده و انسان زمانی به خود میآید که با هراس بیمارگونه (فوبیا) دست به گریبان شده است!
توصیف بیماری فوبیا (phobia)
بیم، بازتاب طبیعی بشر به عوامل بیمناک است. به سخنی دیگر، هرگاه آدمی این واکنش را در پارهای موارد از خود نمایاند، بیتردید گرفتار گشته و حتی جانش نیز با خطر رویاروی میشود.
هراس بیمارگونه (فوبیا) از دیدگاه روانشناسان گونهای مرض رفتاری به حساب میآید که بنا به تعریف آنان؛ ترس پایدار، مدام، بیپایه و اساس و غیرمنطقی از کسی یا چیزی یا وضعیت ویژهای که انسان را به گریز و دوری جستن از آن وا میدارد و سرانجام به پیدایش فشارهای عصبی، فشار روانی و تضعیف روحیهی بیمار میانجامد.
عوامل پیدایی ترس
مرض ترس (فوبیا) به نمایان شدن غضب و هراس از چیزی یا فردی منتهی میشود، عادتاً و طبعاً به هیچ عنوان وحشتزا و ترسناک نیست. جهت روشن شدن موضوع وجه تمایز بین مریض مبتلا به فوبیا و شخص معمولی مثالی میآوریم: ترس از آذرخش (رعد و برق) بیم از بلندی، ترس از بعضی جانوران و مانند اینها در زمرهی بیمهای بس عادی و طبیعی مخصوصاً در بین کودکان است.
عنایت داشته باشید این بازتابهای طبیعی را با بیماری فوبیا اشتباه نگیرید در اکثر موارد، مرض یاد شده در یک برخورد یا خاطرهی ناگوار و بیمناک از شیئی، شخص و یا موقعیتی ریشه دارد که ترس و دهشت آدم را به وجود می آورد، در حالی که همان چیز یا وضعیت از نظر فرد معمولی وحشتناک نیست. در عصر کنونی، 7% جمعیت جهان به اقسام گونهگون مرض فوبیا دچارند. خیلیها از آن بیخبرند و جهت مداوایشان اهتمام نمیورزند.
نشانههای فوبیا
ـ قرار گرفتن در معرض عامل ترساننده، انسان را به واکنشهای عصبی واداشته و وی را خشمناک میسازد.
ـ عرق کردن زیاد
ـ ناتوانی در مهار اعصاب
ـ تپش قلب شدید و افزایش ضربان قلب
ـ احساس ضعف و دل به هم خوردگی و سست شدن دستها و پاها خاصه موقع دوریجویی و گریز از عامل ترس آفرین
مداوای فوبیا
روانشناسان به منظور معالجهی مرض فوبیا، از فنون رفتاری سود میجویند.
فنون مورد بحث بر اساس آرامش روانی فرد استوار است. هدف پزشکان یاری به بیمار است تا بر وحشت و اضطرابش چیره گردد. تحت این شرایط از طرف پزشک معالج داروهای ضدافسردگی و فشار روحی تجویز میگردند که به فروکشی علایم کمک شایانی می نمایند. تنها نکتهی چشمگیر این است که از عوارض این قبیل داروها، اعتیاد بیمار بدانهاست. به سخن دیگر چنین مریضی به داروهای مذکور معتاد میشود و بیآنها، قادر به مهار رفتارش نیست. بعضی از انواع بسیاری فوبیا دارای نتایجی است که بر عملکرد اجتماعی و موفقیت در پیشه و کارایی بسیار اثر میگذارد. ذیلاً به نمونهای از اقسام متداول فوبیا یعنی فوبیای اجتماعی یا ترس از اجتماع یا جامعه میپردازیم:
ترس از اجتماع
این مرض گونهای اختلال رفتاری به حساب میآید، که فرد به یک ترس و وحشت مزمن پایدار و بسیار شدید مبتلا میگردد به طوری که پیوسته از داوری سایرین راجع به خود و مقبول بودن از دید اجتماع نگران و مشوش است و هرگز از کارکرد و کردارش رضایت ندارد.
گهگاه این نوع ترس، در روند زندگی اجتماعی، شغل و تحصیل شخص مبتلا اختلالات جدی وارد میکند به نحوی که فرد حس میکند از یک زندگانی معمولی خشنود نمیگردد. این ترس بر دو نوع است به گونهی اول که به بیم از نوعی موقعیت در شرایط اجتماعی مخصوص محدود میگردد. همچون ترس از سخنرانی رسمی یا حتی غیررسمی در جمع، بیم از خوردن و آشامیدن در بین افراد دیگر و جزء اینها … در گونهی دوم، بر میزان و جدی بودن شدن ترس افزوده میشود.
در این حالت شخص از هرگونه اجتماع و گردهمایی میپرهیزد و از حضور در بین افراد اجتماع طفره میرود تا جایی که احتمال دارد از رفتن به آموزشگاه، دانشگاه یا محل کارش خودداری ورزد، چنین آدمی ندرتاً میتواند با دیگران مرتبط شود و هرگز رابطههای دوستی پایدار و ثابتی ندارد.
گفتنی است که نشانههای این مرض نظیر سرخ شدن و عرق کردن موقع صحبت، لرزیدن دستان، لرزش صدا، تپق زدن و غیره خود سبب تشدید مرض مزبور میشوند، چون فرد مبتلا، از بیم بروز هر کدام از علایم فوق، از حضور در جمع دوری میکند و تنهایی را ترجیح میدهد. این افراد به علت انزوا و گوشهگیری قاعدتاً دچار افسردگی میگردند. احتمال پیدایش این بیماری در سنین نوجوانی و بلوغ بسیار زیاد است و ابتلا بدان پس از ۲۵ سالگی ندرتاًَ روی میدهد.
مطابق آمار منتشره از سوی دانشگاه کالیفرنیا تقریباً 3/5 میلیون تن در این کشور به بیماری ترس از اجتماع با فوبیای اجتماعی دچارند. در ضمن احتمال ابتلا در میان زنان ۲ برابر فرزونتر از مردان است.
در زمینهی علل بروز این قبیل اختلالات رفتاری پژوهشهای فراوانی انجام پذیرفته است. مطالعات به عمل آمده حاکی از آن است که ساختار کوچکی موسوم به «آمیگرالا» (amygdala) در مغز هست که مرکز مهار و واکنشهای مربوط به ترس، دلواپسی و تشویش است. بروز نابسامانیهایی در عملکرد این ساختار و دگرگونیهایی در کارکرد این دستگاه (سیستم) عصبی به پیدایش بیماری ترس بیمارگونه (فوبیا) میانجامد، بررسیهای دیگر حکایت از آن دارند که این اختلالات، ریشهی زیست شیمیایی (بیوشیمیایی) نیز دارند. به این معنی که ترشح یا عدم ترشح هورمونهای ویژهای در ایجاد این قبیل کردارها موثر است.
افزون بر این، پژوهندگان ژن مخصوصی را در موش کشف کردهاند که بر بازتابهای حاصل از بیم و دهشت اثرگذار است، بنابراین، مرض فوبیا قادرست ریشه ساختزادی (ارثی) هم داشته باشد. مطالعات در این باره کماکان ادامه دارد.
درمان فوبیای اجتماعی یا ترس از اجتماع
مداوای اینگونه ترس نیز همانند بیماری فوبیا توسط روانشناسان و روانپزشکان و با استفاده از روشهای روان درمانی و رفتار درمانی ویژهای صورت میگیرد، با این تفاوت که معمولاً درمانها به شکل دست جمعی انجام میگیرد، چون فرد بودن در جمع را میآزماید و حس همذات پنداری با سایر بیماران به مداوای هر چه سریعتر او یاری بسیاری میکند. درمان این مرض بسته به میزان پیشرفت و گسترش آن قاعدتاً ۱۲ هفته یا بیشتر به درازا منتهی میگردد. در طی این برههی زمانی اعضای خانواده
و اطرافیان بیمار نقش بسزایی در معالجهی مریض به عهده دارند. در هر صورت، آموختن مهارتهای خاص حیات اجتماعی و بودن در میان افراد دیگر جامعه و برقراری ارتباط با سایرین لازمهی یک زندگی طبیعی و سالم در اجتماع آدمهاست.
در ادامه به یک اختلال رفتاری دیگر به نام اضطراب و تشویش اشاره میکنیم تا تفاوتهایش با فوبیا عیان گردد.
اضطراب و دلواپسی نوعی تشویش و نگرانی مزمن و بسی جدی است که انسان پیوسته با آن درگیر بوده است. وی پیاپی نگران و مشوش است، دلواپس اعضای خانواده، پول، کار، تندرستی، اتفاقی ناگوار و ….. وی حس میکند هر آن امکان دارد یک رخداد ناجور پیشبینی نشده برای خود، خانواده و اطرافیانش بیفتد. این قبیل کسان هرگز روی آرامش نمیبینند و نگرانی و اضطراب دمادم با آنهاست.
درحالی که چه بسا از مبتلایان بدین اختلال رفتاری اعتراف کردهاند خودشان به این موضوع واقفند که جانی نگرانی وجود ندارد، لیکن از بخت بد نمیتوانند حالاتشان را مهار سازند. اینان خیلی بیشتر از یک شخص طبیعی خشمگین میگردند.
آنان کلاً دچار بدخوابی یا بیخوابیاند و همین اختلال خواب موجب پیدایی سردردهای مزمن میشود. از سایر نشانههای بیماری یاد شده لرزاندن بیاختیار دستها و پاها، ناخودآگاه عرق کردن، انقباض و پرش ناگهانی ماهیچههای بدن، تندخویی، بیحوصلگی، تحریکپذیری، بیتمرکزی، خستگی مفرط و گاه افسردگی است.
در حالت حاد بیماری، اضطراب فرد به تکرار ادرار دچار میشود و گاهی حالت تهوع و استفراغ به او دست میدهد.
روند مداوای این بیماری چونان مرض فوبیا و فوبیای اجتماعی است. در این حالت روانشناسان، روان پزشکان و جلسات متعدد رفتار درمانی بسیار موثر است. در طی این جلسات فرد مشاور میکوشد با به کاربری شیوههای مداوای مخصوص، به فرد بیمار کمک زیاد میکند تا کردارهای ناخواستهاش را تدریجاً بکاهد و بر اضطراب و خشم خویش فایق آید و در برابر موقعیتهای متفاوت رفتار مناسب از خود بروز دهد.
کسانی که به هر علتی بدین نوع امراض و اختلالات رفتاری مبتلایند، به سهولت قادرند با رایزنی و روان درمانی از چنگ اضطراب، ترس و نگرانی بیمورد رهایی یابند و از زندگیشان لذت برند.
پینوشت
Yahoonews.com