هنوز آواز میآید…*
- شناسه خبر: 10253
- تاریخ و زمان ارسال: 22 اسفند 1401 ساعت 08:00
- بازدید :
محمدرضا مقدم
اشاره
«نوروزخوانی» یکی از سنتهای دیرینهای است که متاسفانه با گسترش شهرنشینی و تحمیل زندگی مدرن از جامعه فرهنگی ایران رخت بربست و به فراموشی سپرده شد. گرچه هنوز هم میتوان ردپایی از آن را در بعضی از روستاها مشاهده کرده و طنین زیبای نوروز خوان و نوروز خوانان را شنید. نوروزخوانی یا بهارخوانی یا ساونگخوانی، گونهای از آوازخوانی است که در زمان نه چندان دور در اکثر نقاط ایران رایج بود و در ایام پایان سال جایگاه خاصی نزد مردم داشت. محققان موسیقی شناس، خاستگاه نوروز خوانی را در مازندران و شهرها و روستاهای آن میدانند اما با یک بررسی دقیقتر میتوان به این نتیجه رسید که این آیین در گیلان، کومش طالقان و الموت قزوین نیز رایج بوده است.
ـ ستایش اهورامزدا
نوروزخوانی (بهارخوانی) از جمله آیینهای کهن ایرانی است که تا چند دهه پیش به شکل گستردهتری در بسیاری از نواحی ایران و به ویژه البرز شمالی و جنوبی، مازندران، گیلان و تالش و دیلمان، کومش، طالقان و … رواج داشت و امروز به شکل خیلی پراکنده در روستاهای دوردست نواحی یاد شده مشاهده میشود.
گمان میرود که مضمون این آیین در قبل از اسلام علاوه بر توصیف طبیعت و بشارت بهار، در ستایش اهورامزدا، مدح شاهان، امیران، بزرگان و مردم گشادهدست و خوشرو بوده است. این آیین پس از اسلام ـ به ویژه از دوران صفوی ـ خود را با مضامین، روایات و احادیث اسلامی ـ بهویژه شیعه ـ منطبق کرده و به حیات خود ادامه داده است.
ـ نوروز خوانان عامل تبادلات فرهنگ موسیقایی
نوروزخوانان، خنیاگران گمنام و دورهگردی بودهاند که از حدود 15 روز مانده به نوروز، بر در هر خانهای بهار را با شعر و آواز نوید میدادهاند. خصوصیات مهم نوروزخوانان ـ بهمانند همه خنیاگران ـ بداههسرایی و حافظهی قوی شعری بوده است. کار نوروزخوانان با فرارسیدن بهار به پایان میرسید. نوروزخوانان غالباً مایل نبودند تا از طرف مردم محل سکونتشان شناخته شوند و بههمین دلیل در مناطقی دور از محل سکونت خود به نوروزخوانی میپرداختند. بسیاری از اوقات نوروزخوانان کومشی و طالقانی به مازندران میرفتند و نوروزخوانان مازندرانی در کومش و طالقان به نوروزخوانی میپرداختند. نوروزخوانان یکی از عوامل مهم تبادلات و نقل و انتقالات فرهنگی و موسیقایی در شمال و جنوب البرز محسوب میشدند. اشعار مورد استفاده توسط نوروزخوانان به زبان فارسی و نیز لهجهها و گویشهای محلی است. این اشعار از بخشهای مختلفی تشکیل میشود که هر بخش نغمهی مخصوص بهخود داشته است. نوروزخوان غالباً در بخش اول، پس از ستایش خداوند و مدح پیامبر(ص) بهتوصیف امامان(ع) میپردازد. در پایان این بخش ممکن است از برخی روایتها و داستانها مانند قصهی آدم و حوا، حضرت ابراهیم و … نیز استفاده شود. در بخش دوم، نوروزخوانان در توصیف صاحبخانه بداههسرایی میکنند. در این بخش امکان ارائهی طنز و هجو یا ستایش و تمجید وجود دارد. بخش سوم در توصیف بهار و نوروز است. این توصیف یا بهصورت مستقل در قسمتی از نوروزخوانی انجام میشود و یا بهصورت ترجیعبند توسط همراهان نوروزخوان در جایجای بخش اول انجام میشود.
ـ سنتی مطابق بر آواز
نغمههای نوروزخوانی بسیار ساده و روان است. این سادگی و روانی بهدلیل این است که نوروزخوانان معمولاً موسیقیدانان حرفهای نبوده و ازجملهی مردم عادی روستا بودهاند. همچنین مخاطبین اصلی نوروزخوانی که مردم روستا بودند نیز در سادگی و پالایش نغمههای نوروزی موثر بودهاند. جملههای موسیقی غالباً کوتاهاند و دامنهی صوتی آنها معمولا از یک تتراکورد (دانگ) فراتر نمیرود. این جملهی موسیقی مرتباً تکرار شده و با هر تکرار ـ بهخاطر انطباق با شعر ـ تغییرات چندی را پذیرا میشود. نوروزخوانی یک موسیقی صرفا آوازی است و در اجرای آن از هیچ سازی استفاده نمیشود. موضوعات مطرح شده در آیین نوروزخوانی دامنهی وسیعی داشته است. نوروزخوان به توصیف و بازگویی احساسات مردم در بازنگری دوبارهی بهار و نوروز و تبلیغ افکار آیینی و اعتقادات مذهبی میپردازد. نوروزخوان در بازگویی وقایع ناگوار سیاسی ـ اجتماعی به شیوهی تمثیلی و کنایی و عمدتاً در قالب طنز و هجو به عنوان ناقل اخبار و وقایع از نقطهای به نقطهی دیگر عمل میکرده است.
ـ نغمههای فراموش شده
در متون قدیمی ادبی، تاریخی و موسیقایی از نغماتی با عنوان نوروز یاد شده است که در حال حاضر به جز نامی از آنها باقی نمانده است و به قول شادروان «روحاله خالقی» این نامها از لحاظ موسیقی و بازسازی آنها کمکی به موسیقیدان کنونی ایرانی نمیکند. موسیقیدانان و موسیقینویسان سدههای اسلامی نیز در آثارشان از نغمههای نوروزی همراه با توضیحاتی که غالب آن ها برای علاقهمندان موسیقی ایران قابل درک و بازسازی نیست یاد کردهاند که نمونههایی از آنها در ذیل نقل میشود.
در رسالهی معروف «بهجت الروح» که به قول «ادوارد براون» یکی از روشنترین و موجزترین رسایل دربارهی موسیقی ایرانی است و در دورهی صفویه فردی به نام «عبدالمومن بن صفیالدین» آن را نوشته، آمده است که: «نوروز آوازهای است که از مقام بوسلیک و همایون مشتق شده و یکونیم بانگ [دانگ] دارد و از چهارمین نغمه است.» نقل قولهایی که در ادامه میآید نیز مربوط به همین رساله است: «نوروز اصل، بهنظر میرسد همان نوروز باشد. گفته میشود که از بوسلیک و حسینی مشتق شده است.»، «نوروز خارا شعبهای است از مقام نوا. از پنجمین نغمه است و نیم بانگ دارد. یکی از بیستوچهار شعبهی موسیقی قدیمی است. اگر از نغمهی اول حجاز و حصار آغاز کنند و در همایون و نهفت و اوج و زابل و کردانیه و زنگوله و عزال خوانند محط آن را «نوروز خارا» گویند: نوا آمد که افتد در جهان شور / بود نوروز خارا فرع ماهور»، «نوروز رهاوی گوشهای است از شعبهی روی عراق»، «نوروز صبا شعبهای است از مقام بوسلیک. از پنجمین نغمه است و نیم بانگ دارد.»، «نوروز عجم شعبهای از مقام رهاوی. از ششمین نغمه است و سهبانگ دارد.»، «نوروز عرب شعبهای از مقام رهاوی. از اولین نغمه است و دو بانگ دارد. از اولین نغمهی سهگاه شروع شده و به عراق و مخالف میرود و در سهگاه فرود میآید. یکی از بیستوچهار شعبهی موسیقی قدیم ایران است. اگر از نغمهی اول سهگاه آغاز کنند و بر عراق و مخالف رفته باز در سهگاه محط کنند. این را نوروز عرب گویند و اگر از همدیگر جدا کنند پنجگاه شود.»…
رهاوی شد مقام و شعبه او/ تو نوروز عرب را و عجم گو
ز نوروز عرب گر نغمه جویی/ عجم را هم ز شش نغمه بگویی
نظامی گنجوی در ذکر الحان سیگانه باربد نوازنده معروف دورهی خسروپرویز نامهای «آیین جمشید»، «راح روح» و «نوبهاری» را حذف کرد و بهجای آن نامهای «ساز نوروزی»، «غنچه کبک دری»، «فرخ روز» و «کیخسرو» را ذکر کرده است. آنطور که در برهان قاطع آمده «نوبهاری» لحن بیستوهفتم از سی لحن باربد و در وصف طبیعت و بهار بوده است. یکی دیگر از نغمههای نوروزی «نوبهار» بوده که «سید علی جرجانی» در شرح ادوار صفیالدین ارموی آن را جز سیودو مقام خود آورده است. احتمالاً این نغمه با لحن نوبهاری متداول در دورهی ساسانیان بیارتباط نبوده است. جرجانی «نوروز عرب» را نیز از جملهی سیودو مقام موسیقی برشمرده است.
«نوروز سلطانی» که به آن «نوروز کیقبادی» یا «نوروز بزرگ» نیز گویند در روز ششم فروردین اجرا میشد. «پورداود» در یشتها گزارش کرده که «نیاکان ما هریک از سی روز ماه را به نامی میخواندند. روز ششم را خرداد مینامیدند. خردادروز در فروردین ماه آخرین روز جشن نوروز ایشان بود و نوروز خردادی یا نوروز بزرگ یا نوروز خاصه خوانده میشد و آنرا بهترین و گرامیترین روزها میدانستند و بر آن بودند که بسیاری از کارهای بزرگ در آن روز انجام گرفته و یا خواهد گرفت.».
در کتاب «فلسفه موسیقی شرقی» آمده است که نغمهی نوروز سلطانی در موسیقی عرب نیز اجرا میشود. صاحب کتاب بهجتالروح نیز آورده است که حضرت ابراهیم در آتش نمرود در مقام حسینی و نوروز عرب ناله کردی. «نوروز کوچک»، «نوروز خُردک» و «نوروز الصباح» نیز نامهای گوناگونی است که به یک نغمهی نوروزی داده شده است.
نمونهای از اشعار نوروز خوانی:
همی خوانم امام اولین را
شه کشور امیرالمومنین را
وصی و جانشین یعنی علی (ع) را
به یاسین و الف لام و به فیروز
دهید مژده که آمد عید نوروز …
امام دومین هم دستهی گل
شفاعت میکند او بر سر پل
حسن بابش سوار است او به دلدل
به یاسین و الف لام و به فیروز
دهید مژده که آمد عید نوروز
امام سومین شاه جهان است
بود نامش حسین شاه یگانه ست
محمد را بمحراب می رساند
به یاسین و الف لام و به فیروز
دهید مژده که آمد عید نوروز
ـ نوروزخوانی در قزوین
قزوین و منطقه الموت نیز با توجه به قدمت تاریخی و فرهنگی خود از جشنها و آیینهای جذابی برخوردار است. نوروزخوانی یکی از مراسم مربوط به روزهای پایانی سال است و درواقع جزیی از مراسم استقبال نوروز به شمار میرود. نوروزخوانها در گذشته بیشتر از اهالی روستاهای منطقه الموت و طالقان بودند که در دستههای دو تا چهار نفره در کوچه و خیابان به راه میافتادند و با خواندن اشعار کوتاه و بلند، آغاز سال نو را به مردم مژده میدهند. معمولا یک یا دو نفر بیتی را میخوانند یا دو بیت دیگر را دو نفر دیگر پاسخ میدهند.
ساکنان منازل نیز با شنیدن صدای نوروز خوانها، به استقبال آنها رفته و با دادن پول و شیرینی از آنان پذیرایی میکنند، عید نوروز چون به عنوان روز آغازین سال محسوب میشود جایگاه ویژهای در باورهای و اعتقادهای همه مردم ایران دارد.
فرزان احمدنژاد کارشناس میراث فرهنگی در مورد نوروزخوانان طالقان اعتقاد دارد: «آنها در محلهها و خانهها به نوروزخوانی میپرداختند؛ صاحب خانه نیز با دادن پول، شیرینی، گردو، تخم مرغ و نخود و کشمش از آنان پذیرایی میکرد. این اشعار از بخشهای مختلفی تشکیل میشود که هر بخش نغمه مخصوص به خود داشته است.
نوروزخوانی در سه بخش اجرا میشود. نوروزخوان غالباً در بخش اول، پس از ستایش خداوند و مدح پیامبر (ص) به توصیف امامان (ع) میپردازد. در پایان این بخش ممکن است از برخی روایتها و داستانها، مانند قصه آدم و حوا، حضرت ابراهیم و… استفاده شود.
در بخش دوم، نوروزخوانان در توصیف صاحبخانه بداهه سرایی میکنند. در این بخش امکان ارائه طنز و هجو یا ستایش و تمجید وجود دارد. بخش سوم، در توصیف نوروز و بهار است. این توصیف یا به صورت ترجیعبند توسط همراهان نوروزخوان در جابجای بخش اول انجام میشود.
نغمههای نوروزخوانی بسیار ساده و روان است. این سادگی و روانی به این دلیل است که نوروزخوانان معمولاً موسیقیدانان حرفهای نبوده و از مردم عادی روستا بودهاند. همچنین مخاطبین اصلی نوروزخوانی که مردم عادی روستا بودند نیز در سادگی و پالایش نغمههای نوروزی موثر بودهاند.
ـ نمونهای از اشعار نوروزخوانی در طالقان:
باد بهارون اومده
نوروز سلطون اومده
مژده دهید به دوستان
گل به گلستون اومده
یا اینکه همین مضامین را با عبارات:
بهار آمد بهار آمد خوش آمد
سمن در سبزه زار آمد، خوش آمد
نوروزتان نوروز دیگر
شما را سال نو باشد مبارک
شاید چند دههای میشود که طنین صدای نوروز خوانان در شهر و روستا شنیده نمیشود. شاید روزگاری که آنها نوید رسیدن نوروز را میدادند نوروز رنگ و بوی دیگری داشت. به امید آن که نوروزخوان بار دیگر پیام آور شادی و سالی پر از برکت برای مردم کشورمان باشند.
منابع:
بخشی از مقاله «شادمانی نوروز» به قلم «روحا… خالقی» چاپ شده در مجله «رادیو ایران» ـ نوروز 1340
ـ2ـ بخشی از مقاله «آیین خنیاگری و نغمههای نورزوی» به قلم «محمدرضا درویشی» چاپ شده در «مجموعه مقالات نخستین همایش نوروز» ـ 1379
ـ3ـ بخشی از مقاله «نواهای نوروزی گمشده» به قلم «بهروز وجدانی» چاپ شده در «مجموعه مقالات نخستین همایش نوروز» ـ 1379
* من آن مرغ سخندانم که در خاکم رود صورت
هنوز آواز می آید به معنی از گلستانم (سعدی)