نوشتن داستان بدون پرداختن به اسطوره لذتبخش نیست
- شناسه خبر: 46995
- تاریخ و زمان ارسال: 21 آبان 1403 ساعت 07:30
- بازدید :

محمدرضا مقدم
اشاره
رمان «نام فیلم شیرین، کارگردان خسرو» با اقتباس از داستان خسرو و شیرین نظامی به تازگی به قلم «مجید رحمانی»، داستاننویس قزوینی توسط انتشارات نوآوران سینا منتشر شده است. این رمان با درونمایه سینما منتشر شده و با دید خسرو به جذابیت و نفرت از سینما میپردازد. از مجید رحمانی نویسنده نامآشنای این روزها دعوت کردیم تا توضیحاتی در مورد رمان «نام فیلم شیرین، کارگردان خسرو» برای مخاطبان ارائه دهد.
مجید رحمانی با اشاره به انگیزه نوشتن کتاب «نام فیلم شیرین، کارگردان خسرو» گفت: دغدغه و علاقه شخصیام این بوده و هنوز هم هست. اینکه خواندن یا نوشتن داستان بدون تاریخ و اسطوره، اشاره به ادبیات قدیمی، و یک عنصر خیالانگیزِ جادویی لذتبخش نمیشود. اما اینکه حاصل کارم همین نتیجه باشد، داوری آن به عهده مخاطب فهیم است که البته تا حدود زیادی هم به میل درونیاش ارتباط دارد.
وی افزود: سالها پیش کتاب «روزگار ملخ» را با همین نگرش و برداشت از داستان سیاوش در شاهنامه نوشتم. با این انگیزه که مخاطب میل کند که از فرع (روزگار ملخ) به اصل (شاهنامه) برود. رمان: «نام فیلم شیرین، کارگردان خسرو» نیز بر همین اساس شکل گرفت. تلاش کردم روایتی متفاوت از «خسرو شیرین» نظامی داشته باشم. نوشتنش 3 سال به درازا کشید که مبنای آن حاصل چند انگیزه بود: نخست سینماست که از نخست جوانی عاشقش بوده و هستم. با عضویت در سینمای جوان، مدت کوتاهی پشت دوربین و از دید دوربین میدیدم. هر چند کوتاه بود اما تاثیر زیادی در ذهنم داشت.
رحمانی در مورد داستان «نام فیلم شیرین، کارگردان خسرو» اذعان کرد: این رسانه در درون خود رویدادهای تلخ و شیرین زیاد دارد. به ویژه برای سیاهیلشکرهایش که دنبال شانسی برای دیده شدن بودند و هستند. در آن روزگار بارها بلیت یک فیلم را میخریدم و تا روزهایی که در پرده بود میدیدم. آن سالها و پیش از آن، قسمتی از سینما تعریف خودش را داشت. یک بخش از آن، سهم تماشگری بود که برای تفریح و شناور شدن در دنیای فیلم به سینما میرفت. اگر قهرمان، مشتی به سیاهیلشکر میزد خودش را جای او میدید. در کنارش پپسی بود و کالباس و تخمه؛ دود سیگار و چراغ قوه؛ نور قیفی پروژکتور و خشخش بلندگو. سوت و کف زدن تماشاگران بود برای قهرمان در میان اشک و خنده. پیوندی میان دنیای جادویی و زندگی که حس زمان اکنون را خوب میکرد. هر چند پیوند من با سینما به سرانجامی نرسید؛ با این حال او همیشه با من است؛ «او» میگویم، زیرا شخصیت دارد. چرا که شیرین است. هم دوراندیش و هم افسونگر. آنقدر که فرهاد سنگتراش در غمش جان میدهد. و آنقدر که خسرو محو افسونش میشود و برای رسیدن به هدف وسیله را توجیه میکند. پس نیرنگ کرده و با سخن ناراست فرهاد را از میان برمیدارد.
این نویسنده در توضیح علاقهاش به اسطوره و به استفاده از اسطورهها در داستانهایش بیان کرد: انگیزه بعدی، همان تاریخ یا ادبیات و یا اسطوره است که پیش از این به آن اشاره کردم. و اثر بزمی خسرو شیرین نمونهای از آن و یادگاری عاشقانه از نظامی گنجوی است. برای روایت این شیفتگی، چه بهتر از این تلمیح. فراز و نشیب این عشق، انگار فراز و نشیب دلدادگی من و امثال من به سینماست.
رحمانی دلیل پرداختن به شخصیت خسرو را اینگونه توضیح میدهد: سومین انگیزه بر میگردد به مساله خود شخصیت در مواجهه با این دلبر، تصمیم و رفتار، جسم و روان؛ عمل و وفایش. به تعبیر نظامی: «بگفتا جانفروشی در ادب نیست، بگفت از عشقبازان این عجب نیست». تلقی من نسبت به شخصیت خسرو همین مفهوم است که میبایست در داستان آشکار بشود. او برای وصل به شیرین چقدر مایه میگذارد؟ همچنین باید قبول کنیم که هر یک از ما سه نفریم. (نظریه فروید). این سه نفر(نهاد، خود، فراخود) اساس شخصیت ما را میسازند: ما هم تنبلیم، هم پشتکار داریم و هم قاضی هستیم. هرم سلسله مراتب نیازهای انسان (هرم مزلو) نیز گواه دیگری در این داستان است.
وی در خاتمه با اشاره به شیوه روایت داستان خاطرنشان کرد: نکته آخر رسیدن به شیوه روایت بود. روشی که بتواند با زیربنایی سینمایی درونمایه را به همه اینها و ساختار رمان پیوند بدهد. برای همین تلاش کردم از عناصر قصهگویی قدیمی تا مدرنتر استفاده کنم: «سالها پیش، زمانی که خسرو پنج سالش بود، همراه پدر مادر و مادربزرگش در یک خانه قدیمی زندگی میکرد…». نتیجه چیست؟ داوری به عهده خواننده فهیم است. مثل همیشه، حتی اگر زبان داستان را نداند و به غریزه داوری کند.
خسرو شیرین، غریزه، اخلاق، سینما، همزاد، سیاهی لشکر و صدای راوی را میتوان کلید واژگان رمان «نام فیلم شیرین، کارگردان خسرو» دانست که در صفحات متعددی از کتاب دیده میشوند.
قسمتی از متن کتاب: «جوایز اسکار زندگیام را گذاشتم روی طاقچه خیالم؛ جایزه بهترین فیلم برای فیلم نیمه کارهام «موتور سوار»، بهترین طراحی صحنه برای «خانه درب و داغان پدرم»، بهترین مستند به «فرایند تولید کارخانه کاشی و سرامیک»، بهترین فیلمنامه به «من بابام را کشتم»، بهترین بازیگر به خسرو روحی بایت فیلم «جهنم در کنکور سینما»، بهترین نگاه به فیلم «دشمن» و جایزه برگزیده به فیلم خیالیام «نام فیلم شیرین، کارگردان خسرو.»
رمان «نام فیلم شیرین، کارگردان خسرو» در ۳۵۰ صفحه، با تیراژ ۱۰۰ نسخه و به قیمت ۲۵۰ هزار تومان در دسترس علاقهمندان قرار گرفته است.
از مجید رحمانی پیشتر رمانهای «نوزاد هفتاد ساله» و «روزگار ملخ» و همچنین مجموعه داستان «ویروس عاشقی» و مجموعه داستان کوتاه «زمین سوخته» منتشر شده که مجموعه داستان کوتاه «ویروس عاشقی» برگزیده پانزدهمین دوره جشنواره جلال آل احمد در بخش داستان کوتاه بوده است.
مجموعه داستان کوتاه «ویروس عاشقی» 18 داستان دارد. آنچه در «ویروس عاشق» به عنوان مضامین مدنظر بوده، شرحی است به فراخور از ماندههای جنگِ هشتساله و دنیای بچگی نویسنده. هراسِ انسان از زمانِ مرده، رابطهی جن-انسان و گوشی همراه، دلبستگی آدمها به مزار مکانها یا اشیاء، سادهدلی چوپانی در مواجهه با عشق و در روستایی با عقاید مذهبی، ورود شاعری شهیر از قرنهای گذشته به اکنون، نگاهی دیگر به جنگ از دریچه چشمِ یک گاومیش، موتورسواری عاشق و بالاخره رهآوردی ترسناک در دوران کرونا.