نه همین لباس زیباست نشان آدمیت
- شناسه خبر: 2485
- تاریخ و زمان ارسال: 18 مهر 1401 ساعت 08:00
- بازدید :
نفیسه کلهر
صنعت مد و پوشاک بعد از نفت آلودهترین صنعت است؛ چراکه علاوه بر مصرف زیاد آب برای تولید هر لباس، میزان بسیار بالایی آلاینده در محیط زیست رها میشود که خطرات بسیاری را به همراه دارد. با توجه به این مخاطرات، به گفته معاون آموزش و مشارکتهای مردمی سازمان حفاظت محیط زیست طی همایشی با حضور متخصصان حوزه محیط زیست وپوشاک ضوابط و مقرراتی را برای آموزش مشاغل مرتبط با صنعت نساجی تهیه خواهیم کرد.
صنعت مد و پوشاک دومین صنعت آلوده کننده محیط زیست است. بیش از ۸۰۰۰ ماده شیمیایی مضر در این صنعت کاربرد دارند که مقصد نهایی تمام آنها جایی نیست جز خاک، آبهای زیر زمینی و آبهای جاری همچنین حدود ۱۰ درصد از گازهای گلخانهای در دنیا توسط صنعت پوشاک تولید میشود.
برای کشت پنبه نیاز به آب و حتی سمپاشی داریم. پنبه از جمله محصولاتی است که بیشترین نیاز آبی را دارد؛ به طوریکه یک کیلو پنبه ۲۰ هزار لیتر آب مصرف میکند اما در مرحله کشت نه تنها به آب بلکه به مواد شیمیایی برای مقابله با آفات نیاز است. در بررسی ۲.۵ درصد از زمینهای کشاورزی کشت پنبه متوجه شدند که از ۱۶ درصد آفتکشهای جهان برای تولید پنبه استفاده میشود و کارگرهایی که سر زمینهای پنبه مشغول فعالیت هستند، در تماس مستقیم با این سموم قرار دارند و بعضا دچار اختلالات ژنتیکی شدهاند.
در رنگرزی پارچهها نیز اغلب از مواد شیمیایی استفاده میشود و پس از رنگ آمیزی پارچه گندآب آن به سمت رودخانهها و خاک رها و تبدیل به تهدیدی علیه سلامت انسان و سایر موجودات زنده میشود. از آنجایی که خیلی از رنگهای مورد استفاده در این صنعت ارگانیک نیستند و خواص صنعتی دارند آلودگی زیادی را وارد طبیعت میکنند.
۷۰ درصد از مقدار کربن منتشر شده در جهان از تولید پوشاک به وجود میآید و پس از تولید و استفاده از پوشاکی که با صرف هزینههای زیستمحیطی فراوان به بازار مصرف راه پیدا کردهاند، با حجم بسیار زیادی از پوشاکی روبرو میشویم که حالا تبدیل به زباله شدهاند و قابل تجزیه نیستند و طبیعت را با سیل انبوهی از آلودگیهای تازه مواجه میکنند بنابراین صنعت پوشاک از زمان تولید تا زمان پخش بین قارهای و حتی زمان دفع محصولات استفاده شده به مثابه یک نابودگر عمل میکند.
این مطالب که در گزارش اخیر ایسنا آمده است گواه این است که صنعت پوشاک چه آسیبهایی را به زمین وارد میکند و پیروان مد و فشن در این آسیب رسانی نقش مهمی دارند.
نورالله مرادی – معاون آموزش و مشارکتهای مردمی سازمان حفاظت محیط زیست – در گفت و گو با ایسنا، درباره صنعت پوشاک و کنترل مضرات آن بر محیط زیست گفت: صنعت پوشاک دومین صنعت آلاینده است بنابراین قرار است که طی همایشی با حضور متخصصان حوزه محیط زیست وپوشاک ضوابط و مقرراتی را برای آموزش مشاغل مرتبط با صنعت نساجی تهیه کنیم تا از میزان آلایندگیهای این صنعت کاسته شود.
¢ مردم عادی برای حفاظت بیشتر از محیط زیست چه کارهایی میتوانند بکنند؟
سالها است که لباسهای قدیمی خودم را «دوباره میپوشم» این دوباره میپوشم یک شعار است که باعت میشود موقع خرید یادم باشد هیچ چیز غیرضروری نخرم و بیشتر از نیازم هزینه نکنم.
این صحبتهای یکی از اعضای گروه «دوباره میپوشم» است. خودش برای ولایت میگوید: «اوایل کمد من هم مثل هر دختر دیگری از طبقه متوسط پر بود از لباس و کیف و کفش. در حد وسع خودم هر ماه یک یا دو تکه لباس میخریدم و بعد از مدتی میدیدم کمدم جا ندارد. کم کم تمام اتاقم شد فضایی برای نگهداری لباس و کیف و کفش و وسایل دیگر.» او توضیح میدهد: «ما همیشه وقتی منازل ساده مردم کشورهای مدرن را میبینیم به پدر و مادر خودمان ایراد میگیریم که منازل ما پر از تجملات است. چه لزومی دارد یک بوفه در خانه باشد که مادرمان نگهبان او باشد؟ هر سال کریستالهای با ارزش درون آن را با احتیاط و مراقبت پایین بیاورد و تمیز کند و دوباره در آن بچیند و درش را قفل کند؟ همیشه این ایراد را میگیریم اما هیچ وقت فکر نمیکنیم که خودمان همین کار را برای لباسهایمان داریم انجام میدهیم. مدام مراقبت و تا کردن و مرتب چیدن آنها در کمد که ساعتها در هفته وقت میگیرد. من اینها را که دیدم تصمیم گرفتم دوباره بپوشم.» این دختر جوان ادامه میدهد: «باید از یک جایی این تصمیم شروع میشد. ساده پوشی قدم اولش بود. وقتی شما یک لباس گلدار را بخواهید در تمام اوقاتی که به پیاده روی میروید بپوشید توجه زیادی جلب میکند ولی وقتی این لباس یک بلوز ساده باشد آنقدرها هم در چشم نیست و تکراری بودنش اذیت کننده نیست. به خاطر همین من سعی کردم لباسهای ساده و تک رنگم را بیشتر نگهداری کنم و بیشتر بپوشم. اما بعد از مدتی دیدم اگر قرار است این کار من تبلیغی برای «دوباره پوشیدن» باشد بهتر است که اعلام کنم و دیگران را هم تشویق به این کار کنم. مثلا دوست من هر بار که به خانهام میآمد من یک بلیز صورتی را میپوشیدم. کم کم او هم پیش من احساس راحتی کرد و لباسهای تکراری پوشید. در میهمانیها هم همین کار را کردم. مثلا پیراهنی را که در مراسم عروسی دختر عمهام پوشیدم در مراسم عروسی پسرعمهام هم پوشیدم و برای همه هم توضیح دادم که چرا این کار را میکنم. از آسیبهای محیط زیستی تولید پوشاک گفتم و وظایف ما به عنوان شهروند برای نسلهای بعد. کم کم همه حتی اگر هم خودشان رعایت نکردند اما من را اینطور شناختند و دیگر ایرادی برای دوباره پوشیدن لباسهایم نگرفتند و برایشان عجیب نبود.»
او میگوید هنوز هم مایل است به این شیوه زندگی ادامه دهد و توضیح میدهد: «دوباره پوشیدن به معنی این نیست که اصلا خرید نکنیم. اما بیش از نیاز و جز در مواقع ضروری خرید نکنیم. مثلا اگر شلوار شما پاره شده و امکان پوشیدن دوباره آن نیست مسلم است که باید یک شلوار جدید بخرید. اما اگر 5 شلوار در کمد دارید و دلتان برای شلوار دیگری پشت ویترین مغازه ضغف میرود نه این کار را نکنید.»
ـ تعمیر به جای خرید
نگار هم از حافظان محیط زیست و زمین است. اما به شیوه دیگر. خود توضیح میدهد: «اینکه لباس جدید نخریم کافی نیست. یا اینکه در اروپا باب شده که خیلیها لباس دست دو میخرند تا برای تولید یک لباس انرژی کمتری مصرف شود را هم من شخصا نمیتوانم بپذیرم. چون دوست ندارم لباس دست دو بپوشم. با اینکه بسیاری دوستانم این کار را میکنند اما من با اینکه چند باری لباسم را با دوستانم عوض کردهام اما در مورد خرید لباس دست دو هنوز نتوانستهام خودم را راضی به این کار کنم که لباس دست دوم کسی را بپوشم که نمیشناسمش. به نظر من روش گذشتگان ما در این خصوص روش بهتری بود» و توضیح میدهد: «تعمیر کردن هر وسیله و لباسی به جای از نو خریدن آن روش همیشگی پدربزرگان و مادربزرگان ما بوده. اینکه چطور یک چراغ گرد سوز سالها استفاده میشده و باز با تعمیر میتوانسته حتی برای نسل بعد هم کارایی داشته باشد خیلی ایده روشنفکرانه و مقتصدانهای بوده است. هرچند حالا دو مشکل سر راه عملی کردن این ایده هست؛ یکی اینکه سرعت رشد تکنولوژی و مد آنقدر سریع هست که مدام وسایل جدید به بازار عرضه میشود و وسایل قبل قدیمی و اصطلاحا دمده میشوند و متاسفانه رقابت و تجمل گرایی به این مسئله دامن زده و عامل اصلیتر اینکه اجناس در قدیم کیفیت و ماندگاری بالاتری داشتند و اصطلاحا دوامشان بیشتر بود. در حالی که حالا اینطور نیست و اجناس مرغوبیت سابق را ندارند و به خاطر همین بعد از خراب شدن یا شکسته شدن قطعی از آن باید دور انداخته شوند. چون قطعه مورد نظر یا به بازار عرضه نشده یا مرغوبیت اولیه را ندارد. در مورد لباس هم همین است. شما اگر یک پیراهن سالم و تمیز را که فرم خوبی دارد بپوشید که تنها گوشه دامنش کوک زده شده و پارگیاش پنهان شده همه به چشم دیگری به شما نگاه میکنند که شاید ندارد یا خسیس است. اما واقعا کلیت این لباس سالم است و هنوز قابل پوشیدن است چرا باید به خاطر یک پارگی خیلی جزئی دور انداخته شود؟»
نگار ادامه میدهد: «یا جوراب بعضی از افراد خیلی زود پاره میشود. میتوانند با یک کوک ساده تا سالها جوراب را بپوشند. آن هم جورابی که بیشتر روز در کفش است و کسی نمیبیند. اما برای احتیاط و اینکه یک جایی کسی متوجه دوخته بودن نوک جورابمان نشود خیلی سریع با اولین پارگی جوراب را دور میاندازیم که این اشتباه بزرگی است.» او تاکید میکند: «من منظورم اصلا رعایت نکردن مسائل بهداشتی نیست. اتفاقا همیشه روی تمیز بودن لباسها تاکید دارم. تعمیر کردن و دوباره استفاده کردن به معنای این نیست که لباسی که رنگ و رویش رفته یا کهنه شده را دوباره بپوشیم. اما مثلا من خودم در یک میهمانی لباسی را پوشیدم که از مادربزرگم به من رسیده بود. لباس خیلی هم به تن من میآمد و از قدیم هم جنس خیلی خوبی داشت. اما حالا شاید خیلی باب مد روز نبود و مثل بقیه زرق و برق نداشت ولی من حس خوبی از پوشیدن لباسی داشتم که برای آن به محیط زیست آسیبی نرساندهام و زندگی انسان و بقیه موجودات را مورد تهدید قرار ندادهام. من منظورم این است که به جز شیک بودن به چیزهای دیگری هم فکر کنیم و تنها اولویتمان نمایش خودمان با لباس و وسایل نباشد که ارزش آدمی در تفکر و اندیشه اوست نه چیز دیگر.