نقش ائتلاف خانه و مدرسه در پویایی جامعه
- شناسه خبر: 39416
- تاریخ و زمان ارسال: 1 مرداد 1403 ساعت 07:30
- بازدید :

وحید حاج سعیدی
«نقش و جایگاه خانواده» در عصر حاضر به عنوان مهمترین نهاد اجتماعی و تامینکنندهی نیازهای عاطفی، روانی و جسمانی افراد، به مراتب پررنگتر و با اهمیتتر از ادوار گذشته شده است.
ساختار و فضای کنونی جوامع عصر حاضر به گونهای رقم خورده است که اگر شهروندان در مسیر ورود به این فضا دارای پیش آگاهی و ملزومات مورد نیاز نباشند، دچار یک سردرگمی و توهم آنی میشوند. در چنین شرایطی نقش خانواده به عنوان نخستین بستر آموزش، بیش از گذشته مورد توجه است و کارشناسان بر ضرورت آموزش در این بستر تاکید فراوان دارند. در حقیقت خانواده در رشد شخصیت فرزندان، تحکیم ارتباط میان اعضای خود و اعتلای فرهنگ جامعه و تربیت فرزند مسئولیتپذیر، نقش و اهمیت بسزایی پیدا کرده که هرگونه اهمال و سهلانگاری در این رهیافت مهم، اعضای خانواده و به تبع آن افراد جامعه را با خسرانهای جدی مواجه میسازد.
از سویی اثرپذیری کودکان از والدین تنها محدود به جنبههای وراثتی نیست و کودک در بدو ورود به زندگی جمعی اولیه (خانواده) و قبل از ورود به زندگی جمعی ثانویه (اجتماع)، بستر خانواده را به عنوان اولین الگوی مجسم و زنده تجربه میکند. بنابراین موقعیت اجتماعی خانواده، وضعیت اقتصادی آن، افکار و عقاید، آداب و رسوم، ایدهآلها، آرزوهای والدین و سطح تربیت آنان در رفتار کودکان و شکلگیری منش و شخصیت آنها، تاثیر مستقیم دارد.
سخن در این باب بسیار است و آموزش والدین در نحوه تعامل با کودکان در سنین مختلف یکی از نیازهای اساسی خانوادههای امروزی بهشمار میآید، اما تنها آموزش خانواده چاره کار نیست و نحوه تعامل خانه با مدرسه دومین گامی است که در تربیت نسلی تاثیرگذار و پویا موثر است.
خانه و مدرسه به عنوان دو بال اصلی تعلیم و تربیت هر جامعهای محسوب میشوند که اگر در حین پرواز ناهماهنگی در این ساختار به وجود بیاید، پرواز میسر نخواهد بود. چرا که این رابطه، تعاملی و دوطرفه است و هماهنگی این دو نهاد تربیتی و انسانساز بسیار مهم به حساب میآید. والدین و معلمان هر کدام باید به نقش و وظایف خود کاملاً آگاه باشند تا تعلیم و تربیت ثمربخش و اثرگذار باشد.
در سوی دیگر وجود معلمان آگاه، با دانش و دارای صلاحیت در مدارس، خلاء وجود پدر و مادر آگاه و دارای بینش را پر نمیکند. همچنین بهرهمندی خانواده از والدین توانا و قابل نیز نمیتواند جای مدرسه و آگاهی بخشیاش را بگیرد. فلذا همکاری و هماهنگی تعریف شده و مسیریابی شده این دو نهاد مهم در قالب یک برنامه واحد و منسجم میتواند در تربیت نسلی مسئولیتپذیر و آگاه موثر باشد.
در ضمن به خاطر داشته باشیم هر چه در این مسیر سرمایهگذاری بیشتر و آگاهانهتری صورت پذیرد، هم خانواده و هم جامعه در آینده با مشکلات و چالشهای کمتری مواجه خواهد شد. چرا که وقت و هزینه برای اصلاح، تربیت مجدد فرد و برطرف کردن کژتابیهای موجود در رفتار آن هم در سنین بالا، به مراتب بیشتر و سنگینتر از هزینه تربیت در خردسالی است.
در پایان باید اذعان داشت تربیت فرزند مسئولیتپذیر و بهنجار ماحصل تعامل یک الگوی از پیش طراحی شده و هوشمندانه در خانه و مدرسه است و هر چه این الگو هوشمندانهتر و آگاهانهتر طراحی شود، اثرات مثبت آن در خانه و جامعه افزایش پیدا میکنند و علاوه بر تضمین آرامش روانی فرد، جامعه نیز از گزند رفتارهای نابهنجار و آسیبهای اجتماعی متصور در امان خواهد ماند.
یادمان باشد آیندهای که همگان در انتظارش هستیم برآیندی از تفکرات، رفتار و برنامههای امروز ماست و اگر به دنبال ساختن آیندهای روشن و فردایی بهتر برای جامعه هستیم باید در ساختن پل ارتباطی بین خانه و مدرسه، دانشافزایی خانوادهها و دانشآموزان سنگ تمام بگذاریم. آموزش در سنین کودکی و نوجوانی را جدی بگیریم.